مقدمه
إنَّ الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضلّ له، ومن يضلل فلا هادي له، وأشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له، وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله، وبعد:
کتابی که پیش روی شماست بر تعداد زیادی از علماء عرضه شده و به فضل خدا همه این منهج را تأیید کردهاند، منظورم از این منهج، شناخت چشم زننده و تعویذ به نیت هدایت و شفاست، ولی بعضی از دانشآموختگان این شیوه را نمیپسندند و این انکار ناشی از یکی از علل زیر است:
عدم تصور و فهم مسأله، زیرا حکم بر یک مسأله فرع بر تصور آن است.
۱- عدم تجربه این کار.
۲- تقلید.
۳- با هدف جدال و مناقشه بیمورد.
۴- ورع مذموم.
شیخ الإسلام ابن تیمیه میگوید: «... به همین دلیل شخص دیندار اهل ورع به علم و دانش زیادی در مورد قرآن و سنت و فهم دین نیاز دارد، در غیر این صورت مفسدۀ ورع مذموم بیشتر از فوائد آن خواهد بود، همچنانکه کفار و مبتدعان از خوارج، روافض و ... به آن گرفتار شدهاند» [۵].
و هرکس به زعم خود از روی ورع منفور و مذموم خویش و بدون حجت و دلیل از رأی مرجوحی دفاع کند مشمول این حدیث خواهد بود که ابن مسعودسروایت کرده است: «هر کس قوم خود را در حالی یاری کند که حق به جانب نیستند مثل شتری است که از یک بلندی با سر سقوط میکند» [۶].
این کار ملکه تفکر را که بر فهم کتاب خدا و سنت پیغمبر اکرمصاستوار است از بین میبرد.
امام الشوکانی میگوید: انصاف مرد کامل نیست مگر اینکه هر فنی را از اهل آن فن - هرکه باشند - یاد بگیرد، ولی چنانچه علم را از غیر اهل آن یاد بگیرد و آموختۀ خود را بر کلام اهل علم ترجیح دهد دچار تشویش شده و کارهایش را به صورتی غیر اصولی انجام میدهد و آراء و نظریاتی خواهد داشت که کمترین بهرهای از استحکام و استواری ندارند، و البته که لایق همین هم میباشد [۷].
همچنانکه شاعر میگوید:
إذا لم يكن لك حسن فهم
أساتَ إجابة وأسأتَ فهماً
چنانچه از حسن فهم بهرهمند نباشی، دچار سوء فهم و سوء جواب خواهی شد.
هیچ کس در مسأله (متهم ساختن برای شناسایی چشم زننده) با ما مناقشه نکرده جز اینکه خودش هم به این روش نیازمند است، تا خداوند بیماریاش را رفع، و سنت الهی را جاری گرداند، و البته ما نیز مناقشه بر سر این مسأله را رها کردهایم تا مشمول این فرموده حضرتصباشیم که: «من ضامن خانهای در وسط بهشت هستم برای کسی که مجادله و مناقشه را ترک کند اگر چه بر حق باشد» [۸].
و به کسانی که در این راه با من رهروندند، میگویم:
راه خود را ادامه دهید که برکت خدا بر شماست، و به این گفته امام وهب بن منبه گوش دهید: «مجادله و مناقشه را رها کن تا هیچ یک از دو شخص [داناتر از تو و نادانتر از تو] بر تو فایق نشوند. در مورد داناتر از خودت، چگونه با او مجادله و دشمنی مینمایی؟! و نسبت به نادانتر از خودت، چگونه از مناقشه و مجادله با او دست بر نمیداری در حالی که رأی تو را نمیپذیرد!؟» [۹].
و نیز برای عمل به آیه: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾[النساء: ۵۹].
و هرگاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر (با عرضه بر قرآن و سنت) بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید).
لازم است از طریق مراجعه به علماء ، نصوص شرعی را آنگونه که شایسته است به شیوهای شرعی درک کنیم، به همین دلیل این کتاب را در ابتدا بر علامه دکتر عبدالله بن جبرین - أطال الله عمره - عرضه کردم و ایشان با عبارات گهرباری که شایسته است با آب طلا مکتوب گردد، کتاب را تأیید و مرا بر این کار تشویق کردند، سپس کتاب بر علامه شیخ عبدالعزیز بن باز - تغمده الله برحمته - عرضه شد و او نیز به صورت کامل به تایید کتاب پرداخت، عرضۀ کتاب بر شیخ ابن باز در زمان حیاتش و توسط مدیر دفترشان در آن زمان - شیخ محمد الموسی - انجام گرفت.
شیخ ابن باز در مورد این کتاب دو نکته را متذکر شدند:
۱- نوشیدن از باقیمانده و اثر چشم زننده: شیخ در این مورد گفتند: اصل در این مسأله شستن جسم چشم خورده توسط آب مرتبط با چشم زننده است. گفتم: ای شیخ! آیا نوشیدن این آب، آنگونه که رایج است، ممنوعیتی دارد؟ شیخ گفت: اصل فقط شستن است چون در این مورد نص شرعی داریم، یکی از حاضران گفت: ای شیخ! سوگند به خدا، تا از آن آب ننوشیم، شفا نمییابیم، شیخ تبسّمی زد، من گفتم: ای شیخ! چه میگویی؟ در یک کلمه جوابم را داد: بنابراین شسته شده و [از آن آب] نوشیده میشود [۱۰].
۲- نکته دومی که شیخ یادآور شد در مورد این جمله از کتاب بود که: (هر انسانی موج خاصی با نوسانات ویژه و مخصوص به خود دارد و این موج در همه اعضای انسان وجود دارد، چه در آب دهان، چه در عرق یا موها و یا در ناخن و یا خون آدمی). شیخ در مورد این موج و اینکه آیا به طریق علمی هم ثابت شده است، از من سؤال کرد؟ جواب دادم: این امواج در علم «الرادیونیک» اثبات شده است و در اروپا تدریس میشود و من شخصاً از طریق دستگاه «الفدیوباک» آن را یاد گرفتهام، شیخ گفت: چنانچه از این طریق علمی ثابت شده باشد، پس ستایش شایسته خدایی است که علم را به خدمت دین در آورده است.
سپس بعد از وفات شیخ بن باز: این کتاب را بر شیخ محمد بن عثیمین: عرضه کردم، این کار در اواخر عمر ایشان و زمانی انجام گرفت که به همراه جمعی دیگر از طلاب دو ماه کامل از آخر عمرش را در محضر ایشان بودیم. شیخ کتاب را تایید کرده و گفتند: «آنچه در این کتاب است - إن شاء الله - شفا خواهد بود پس آن را بکار گیر» [۱۱].
سپس این کتاب را بر علامه شیخ عبدالله بن سلیمان المنیع - حفظه الله - عرضه کردم، ایشان نیز - شکر خدا - روش اتهام برای شناسایی چشم زننده را شرعی دانسته و کتاب را تایید کردند. از آنجا که هیئت دائمی افتاء و مباحث علمی فتوایی مبنی بر تحریم القاء شخص چشم زننده به چشم خورده توسط شخص تعویذکننده صادر کرده [۱۲]و آن را عملی شیطانی تلقی کرده بود، و شیخ منیع عضو آن هیئت بوده و به فحوای فتوی آگاهتر، لذا دوست داشتم این شیوۀ مداوای موجود در کتاب را بر او عرضه کنم تا به این وسیله تفاوت شیوه کار بنده یعنی شناسایی چشم زننده از طریق شرعی با شیوه القاء چشم زننده از طریق خیال و پندار و هیپنوتیزم به شخص چشم خورده، آشکار شود و نیز خواستم تکلیف کسانی که در استفاده از این روش مردّد هستند، و نیز کسانی که از این روش استفاده میکنند، روشن شود، زیرا میخواستم این کتاب و این شیوهی مداوا از نظر شرعی هیج نقص و خللی نداشته باشد، و الحمدالله چنین شد.
الحمد لله أولاً وآخراً وصلى الله على نبينا محمد
أولئك آبائي فجئنيِ بمثلهمْ
إذا جمعتنا يا جرير المجامعُ
ای جریر! اینان پدران من هستند [اگر راست میگویی و خود را رقیب من میدانی] در جلساتی که دور هم جمع میشویم تو نیز امثال اینها را بیاور. [منظور مؤالف اینکه: کتاب و شیوه کار من توسط این علما مورد تایید واقع شده و کسی که ادعای مخالفت با این شیوه را دارد حامیانی مثل اینها برای خود ذکر کند].
عبدالله السدحان، اول رمضان مبارک ۱/۹/۱۴۲۲ه
[۵] نگا: مجموع الفتاوى ۲۰/۱۴۲. [۶] این حدیث را ابوداود با سند صحیح نقل کرده است ۵/۳۴۱. [۷] نگا: أدب الطلب، تألیف الشوکانی، ص ۷۶. [۸] این حدیث را ابو داود نقل کرده است، نگا: السلسله الصحیحه، تألیف الألبانی، ۲۷۳. [۹] نگا: سیر أعلام النبلاء، تألیف الذهبی ۴/۵۴۹. [۱۰] شیخ ابن باز/قائل به استفاده از تجربههای سودمند بوده و میگفت: (عمدۀ پزشکی تجربه است، نه سماعی و چنانچه متضمن ترک واجب و ارتکاب حرامی نباشد، بیمشکل خواهد بود)، نگا: نوار کاست: السحر والعین والمس، شرکت ثبت «تسجیلات البردین. بعضی گویند آب حاصل از اثر و باقیمانده چشم زننده نباید نوشیده شود و فقط باید چشم خورده را با آن شست و شو دهیم زیرا در قصه عامر بن ربیعه که نقل شده به شستن اکتفا شده و بحثی از نوشیدن در میان نیست». جواب: در قصه عامر از آن جهت به شستن اکتفا شده چون عضوی که چشم خورده ظاهری بوده - یعنی سفیدی پوست عامر - و نه عضوی داخلی و لذا نیاز به نوشیدن نبوده، والله أعلم. و بلکه لازم به ذکر است که: این حدیث یک زیادۀ صحیح دارد که از نظر شیخ پنهان مانده که عبارت است از (وأحسبه قال: فأمره فحسا حسوات - أی شرب منه)یعنی راوی گوید: گمان میکنم گفت: پیغمبرصبه او دستور داد و او از آن آب نوشید. و در مقابل این نص اجتهاد جایز نیست، نگا: به تخریج حدیث در صفحه ۶۸، سؤال ۲۴. [۱۱] این تایید شیخ در یک نوار کاست ثبت شده است. [۱۲] فتوای شماره ۲۰۳۶۱ در تاریخ ۱۷/۴/۱۴۱۹ه. با عبارت: (شناساندن تخیّلی چشم زننده به بیمار در اثنای قرائت قرآن و الهام این مسأله به او کاری شیطانی بود، و جایز نمیباشد، زیرا کمک به شیطان است چرا که شیطان است که در خیال مریض به صورت انسان چشم زننده در میآید. این عمل حرام بوده زیرا باعث دشمنی بین مردم و سبب گسترش ترس و وحشت در بین آنان خواهد شد و شخص را مشمول حکم آیه زیر میکند: ﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا ٦﴾[الجن: ۶] مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند.