فصل دوم: چشمزدن حقيقت دارد
پیغمبرصفرمودند: «چشمزدن حقیقت دارد و شیطان و حسادت انسان باعث آن میشوند» [۴۸].
به مقتضای این حدیث شریف پیرامون هر انسانی شیاطینی در کمیناند تا او را گرفتار سازند و هر انسانی در معرض حسادت قرار دارد و هر کسی را که خدا حفظش نکند چشم میخورد.
شیخ الإسلام ابن تیمیه در کتابش، «السلوک» میگوید: «حسادت یکی از بیماریهای روحی بیماری فراگیری است که کمتر کسی از آن نجات مییابند و به همین دلیل گفته شده: هیچ جسدی از حسد خالی نیست، ولی انسان پست آن را اظهار کرده و انسان بزرگوار آن را میپوشاند، به حسن بصری گفته شد: آیا مؤمن حسادت میورزد؟ جواب داد: آیا برادران حضرت یوسف را فراموش کردهای، اما اگر کسی آن را بپوشاند و دست و زبانش را به آن آلوده نگرداند، ضرری نخواهد داشت» [۴۹].
یکی از سلف گفته است: حسادت اولین گناهی است که با آن در آسمان از خداوند سرپیچی شده، یعنی: حسادت ابلیس نسبت به آدم÷و همچنین حسادت اولین گناهی است که با آن بر روی زمین از خداوند سرپیچی شده، یعنی: حسادت یکی از دو فرزندان آدم÷به برادرش که منجر به قتل او شد [۵۰]. و پیغمبرصفرمودند: «بیشترین تعداد از امت من، بعد از قضا و قدر الهی، در اثر چشمخوردن میمیرند» [۵۱].
شیخ الإسلام ابن تیمیه میگوید: هرکس در درون خود، نسبت به دیگری، حسادتی احساس کرد، باید صبر و تقوی پیشه کند تا با این کار حسادت را از خود دور گرداند.
و پیغمبرصمیفرماید: «سه خصلت وجود دارد که هیچ کس از آنها نمیگریزد و آن سه عبارتند از: حسادت، گمان [بد] بردن و فال بد زدن، و من به شما میگویم در صورت بروز آنها چکار کنید: زمانی که حسادت ورزیدید، کینهجویی ننمایید، و زمانی که گمان [بد] بردید، آن را محقق مشمارید، و چون فال بد زدن سراغتان آمد، از آن در گذرید». روایت ابن أبی الدنیا.
ابن ابی دنیا، همچنان در «سنن» از پیغمبرصروایت کرده است که فرمودند: «بیماری امتهای پیشین به شما نیز سرایت میکند که آن بیماری حسادت و کینهجویی است، آگاه باشید که این بیماری تراشنده است: موهایتان را نمیتراشد و بلکه دینتان را میتراشد [و باعث نقص و خلل در آن میشود]». پیغمبرصدر این حدیث حسادت را بیماری نامیده است [۵۲].
به حدیث ابوهریره بر میگردیم: «چشم زدن حقیقت دارد و شیطان و حسادت انسان باعث آن میشوند».
ابن حجر در مورد این حدیث میگوید: بعضی از مردم به این حدیث ایراد وارد کردهاند که: چگونه چشم زدن از فاصله [دور] انجام میپذیرد تا قائل شویم به اینکه ضرری هم متوجه چشم خورده میشود. [در جواب گوید:] بسیاری از مردم به خاطر ضعف قوایشان با یک نگاه، بیمار میشوند و همه این حوادث ناشی از قدرت تأثیر ارواح است [۵۳]که خدا در آنها قرار داده، ولی چون چشم زدن ارتباط وثیقی با چشم سر دارد، این کار به چشم نسبت داده میشود در حالی که این چشم نیست که تأثیر میگذارد و بیمار میکند، بلکه تأثیر از آن روح است و از چشمِ چشمزننده یک تیر غیرظاهری پرتاب شده و اگر بدن طرف مقابل سپری (اذکار واوراد) نداشته باشد در آن تأثیر میکند، در غیر این صورت، تیر راه نفوذ نخواهد داشت، بلکه مثل تیر ظاهری و واقعی به طرف پرتابکننده برمیگردد [۵۴].
بنابراین آنچه از چشم زدن مدنظر است توصیف چشم خورده توسط چشمزننده میباشد که سمّ و آفت زبان است - زیرا نابینا نیز میتواند دیگران را چشم بزند -، شیطانی که در کمین نشسته چنانچه توصیفی را در مورد کسی بشنود که اسم خدا به همراه آن ذکر نشده، به سرعت از فرصت استفاده کرده و آن وصف را گرفته و به اذن خدا مثل یک تیر در بدن طرف مقابل - چنانچه سپری نداشته باشد - فرو میبرود.
[۴۸] ابتدای این حدیث: «چشم زدن حقیقت دارد» را بخاری (۱۰/۲۰۳) روایت کرده ولی ادامۀ آن: «شیطان و حسادت انسان باعث آن میشوند» را امام احمد در مسند (۲۱۴۳۹) روایت کرده است، و سیوطی در الجامع الصغیر، ترمذی و غیره میگویند: الکجی این ادامه را در سنن خود به نقل از ابوهریره روایت کرده است. هیثمی (۵/۱۰۷) میگوید: این حدیث را امام احمد نقل کرده و رجال آن ثقه هستند. به هر حال معنی حدیث صحیح بوده، مخالف هیچ حدیث دیگری نیست، تجربه بر درستی آن شهادت داده، واقعیت آن را تأیید میکند و مشایخ ما بر این باورند - والحمد لله -. [۴۹] ابن تیمیه: السلوک: ۱۰/۱۲۵. [۵۰] الماوردی: أدب الدنیا والدین، ص ۲۶۰. [۵۱] حدیث از نوع «حسن صحیح» است، نگا: ألبانی: صحیح الجامع، شمارۀ ۱۲۱۷. [۵۲] ابن تیمیه: السلوک، ۱۰/۱۲۶. [۵۳] مراد از این ارواح، روحهای شیطانی است، و همین معنی (ارواح شیطانى) صحیح بوده و با حدیث همخوانی دارد و تجربه نیز آن را تأیید مینماید و نه هر روحی و این برداشت ابن حجر که روح را به صورت مطلق ذکر کرده توهم ایشان است، نگا: به تعلیق ابن القیم در زاد المعاد، ۴/۱۶۳، بر این حدیث. [۵۴] ابن حجر، فتح الباری، ۱۰/۲۱۲.