۲- تشخيص بيماری
استفاده از کتککاری، خفه کردن [جنّ مسلط]، ریختن دارو در بینی و یا استعمال الکتریسیته - به عنوان اولین اقدام - غیر مفید بوده و بلکه عواقب وخیمی برای بیمار و مداواکنندهاش در بر خواهد داشت، بنابراین رعایت تدرج در مداوا مطلوب است، و تسلط جنّ بر انسان از منکرى است که باید بصورت تدریج مرتفع شود و شروع کار با خواندن قرآن بر بیمار کاری شفابخش خواهد بود که همزمان با آن، جنی فریبخورده را نیز به هدایت دعوت میکنیم. و چنانچه بر حالات گوناگون بیماریها و مداوای متفاوت آنها توسط پیغمبرصمطلع شویم، به حکمت و پیامد آن پی میبریم، از جمله روایاتی که در این باره ذکر شده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- امام احمد در مسند خود از ابن عباسلروایت کرده است که: زنی به نزد پیغمبرصآمد در حالی که پسری به همراه داشت و گفت: ای پیغمبرص! این پسرم یک جنّی دارد که صبحگاهان و شامگاهان او را گرفته و دیوانه میکند، [در ادامه] گوید: پیغمبرصبر سینه او دست کشید و برای او دعا کرد. پسر قیء کرد و چیزی مثل توله سگ سیاه از شکمش خارج شده و فرار کرد و پسر شفا یافت [۲۰].
۲- امام احمد در حدیثی به نقل از ام أبان بنت الوازع، و او از پدرش نقل میکند که جدش به همراه پسر دیوانهای که داشت نزد رسول اللهصرفت، پیغمبرصفرمود: «او را به من نزدیک کرده و پشتش به طرف من بگردان»، لباسهایش را در بالای سر و پایین تنهاش جمع کرده و شروع کرد به زدن پشتش در حالی که میگفت: «دور شو ای دشمن خدا»، پسر بعد از این کار مثل شخصی که سلامت خود را بازیافته، نگاه میکرد.
در روایت ابن ماجه به جای دور شو، پیغمبر فرمودهاند: خارج شو ... [۲۱].
۳- بیهقی در دلائل النبوه در اثنای یک حدیث طولانی از اسامه بن زید نقل میکند: به همراه رسول اللهصبرای حجّی که بجا آورد [از مدینه] خارج شدم، در «بطن الروحاء»زنی پسرش را نزد او آورد و گفت: ای رسول خدا! این پسر من است، از روزی که به دنیا آمده تا امروزه از هوشیاری بیبهره [و مجنون] بوده است. رسول اللهصاو را از مادرش گرفت و بین پاها و سینهاش گرفت سپس از آب دهان خود در دهان او ریخت و گفت: «ای دشمن خدا! خارج شو که من رسول خدا هستم»، سپس او را به مادرش داد و گفت: او را بگیر که دیگر مرضی ندارد [۲۲].
أبویعلی از حنش الصنعانی و او از عبدالله بن مسعودسروایت کرده است که او در گوش یک مبتلا [به جنون] قرآن خواند و او به هوش طبیعی بازگشت، پیغمبرصاز او پرسید: چه چیزی در گوش او خواندی؟ جواب داد: در گوش او خواندم: ﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّكُمۡ إِلَيۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ ١١٥ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡكَرِيمِ ١١٦ وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ١١٧ وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّٰحِمِينَ ١١﴾[المؤمنون:۱۱۵- ۱۱۸].
«آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوى ما باز نمىگردید؟ پس برتر است خداوندى که فرمانرواى حق است (از اینکه شما را بىهدف آفریده باشد)! معبودى بحق جز او نیست; و او پروردگار عرش کریم است! و هرکس معبود دیگرى را با خدا بخواند - و مسلما هیچ دلیلى بر آن نخواهد داشت - حساب او نزد پروردگارش خواهد بود; یقینا کافران رستگار نخواهند شد! و بگو: پروردگارا! مرا ببخش و رحمت کن; و تو بهترین رحم کنندگانى».
رسول اللهصفرمودند: «چنانچه شخص موفقی این آیات را بر کوهی بخواند از جا کنده میشود» [۲۳].
این تعدد و تنوع در شیوه مداوا حاکی از تعدد در علل بیماریها و راههای علاج آنها دارد، و این مسأله علت ناکامی بعضی از قاریان در مداوا را برای ما روشن میسازد، چرا که آنها تنها یک شیوه را در پیش گرفتهاند.
[۲۰] مسند امام احمد ۱/۲۵۴. [۲۱] ابن ماجه، کتاب الطب، ۳۵۴۸. [۲۲] البیهقی، ۶/۲۴. [۲۳] مجمع الزواید ۵/۱۱۵. هیثمی گوید: در سند این حدیث ابن لهیعه وجود دارد که خودش تضعیف شده و نوع حدیثش حسن است، بقیه رجال حدیث ثقهاند.