قرآن درمانی

فهرست کتاب

فصل ششم: سؤالاتی پيرامون چشم زدن

فصل ششم: سؤالاتی پيرامون چشم زدن

س۱: حسود چه فرقی با شخص شگفت‌زده [غیرحسود] دارد؟

ج: شگفت‌زده‌ای که حسادت نمی‌ورزد کسی است که آرزوی زوال نعمت دیگری را نمی‌کند، و اگر آن را وصف کند و ندانسته ذکر خدا را فراموش کرده و آن وصف را متبرک نکند، شیطان از این وصف غیر متبرک راهی برای نفوذ به شخص وصف شده می‌یابد و به اذیت و آزار او می‌پردازد، ایجاد چنین مشکلی ممکن است از طرف یک دوست و یا یک مرد صالح و نیکوکار صورت پذیرد، ولی در هر صورت از روی تعمّد نیست.

ولی حسود کسی است که آرزوی زوال نعمت از محسود را دارد و در وصف دیگری از ذکر خدا و تبرک کردن آن روی می‌گرداند، در این حالت شیطانی به اذن خدا محسود را هلاک می‌سازد و این چشم زدن است که شتر را هلاک و به دیگ آشپز می‌برد، و آدمی را روانه قبرستان می‌سازد. این چشم زدن جز از جانب یک روح خبیث صورت نمی‌پذیرد روح که در ایمانش به قضا و قدر نقص و خلل وجود داشته و لذا مثل یهود و امثال یهود رشک می‌برد.

س۲: چگونه باید اثر (آب دهان، عرق و ...) چشم‌زننده را گرفته و آیا علم چشم‌زننده به این کار مانع تأثیر مداوا می‌شود؟

ج: اثر چشم‌زننده را از هر چیزی که با وی در ارتباط بوده، می‌توان گرفت، مثلاً از آب دهان، عرق بدن و ... زیرا هدف از این کار انتقال رایحه چشم‌زننده به چشم‌خورده است تا باعث طرد شیطان مسلط گردد. اثر چشم‌زننده علاوه بر آب دهان و عرق می‌تواند از باقیمانده غذا و یا آب او جمع‌آوری شود و یا هر چیز مباح دیگری که با بدن او در ارتباط بوده، حتی از دستگیره دری که چشم‌زننده - ولو یکبار - به آن دست زده باشد.

اینکه چشم‌زننده متوجه شود که اثری از او برای شخص چشم‌خورده، گرفته می‌شود هیچ خللی در مداوا ایجاد نمی‌کند، چرا که پیغمبرصبه عامرسامر کرد که دست و پاها و ... خود را برای ریختن آب آن بر سر سهل بشوید، و عامر خود به این امر واقف بود.

س۳: چگونه چشم‌زننده را شناسایی کنیم؟

ج: گاهی بیمار می‌شنود و یا برای او نقل می‌شود که شخصی بدون ذکر خدا و تبرک‌کردن به توصیف او پرداخته است، یا اینکه خوابی می‌بیند که گویا شخص معینی او را چشم می‌زند، یا بدون هیچ دلیل مشخصی نسبت به بعضی افراد احساس ناراحتی می‌کند، و یا در اثنای قرائت قرآن بر او به هنگام مداوا شخص و یا اشخاصی به ذهن او خطور می‌کنند که اغلب همین‌ها او را چشم زده‌اند.

این راه‌های شناسایی چشم‌زننده ظنی بوده و یقینی نیستند و با حفظ حسن ظن [نسب به همه] از این طریق استفاده می‌کنیم.

س۴: شناسایی چشم‌زننده از طریق شرعی چه فرقی با هیپنوتیزم دارد؟

ج: در شناسایی شرعی به حدیث پیغمبرصعمل می‌شود، ولی در هیپنوتیزم ساحر و چشم‌زننده به کمک شیاطین شناخته می‌شوند و این کار حرام بوده، هیئت افتاء و مباحث علمی در فتوایی به شماره (۲۰۳۶۱) در تاریخ ۱۷/۴/۱۴۱۹ه‍. آن را تحریم کرده است.

س۵: آیا چشم زدن باعث بیماری‌های جسمی و مشکلات مادی و اجتماعی هم می‌شود؟

ج: بله. چشم زدن از شفای بسیاری از بیماری‌های عضوی جلوگیری و بلکه باعث تشدید آن می‌شود، همچنانکه باعث مشکلات مادی، زناشویی و قطع ارتباط و بسیاری از مصیبت‌های دیگر می‌شود. پیغمبرصفرمودند: «بیشترین تعداد از امت من، بعد از قضا و قدر الهی، با چشم خوردن می‌میرند [۸۴]. و واضح است که مصیبت‌های کمتر و کوچکتر از مرگ راحت‌تر توسط چشم زدن پدید آیند.

س۶: آیا گرفتن اثر چشم‌زننده برای یکبار کافی است و یا باید در چند نوبت انجام شود؟

ج: فایده این اثر [آب دهان یا عرق] برای بیمار مثل واکسن بوده و یکبار کفایت می‌کند، علاوه بر این تکرار این کار باعث ایجاد وسواس می‌شود. البته چنانچه طرف به چشم زدن مشهور شده باشد - به دلیل کثرت شیاطین او - چند نوبت از او اثر [آب دهان و یا عرق بدن و یا ...] می‌گیریم.

شایسته است نسبت به چشم‌زننده حسن ظن داشته باشیم، با او قطع ارتباط نکرده و از او کینه به دل نگیریم، چرا که هر انسانی در معرض این عمل است.

س۷: آیا افزودن آب و روغن زیتونی که قرآن بر آن خوانده شده، از تأثیر مداوا نمی‌کاهد؟

ج: خیر. از آنجا که قرآن شفا و نور است، هرگز از تأثیر مداوا نمی‌کاهد و تجربه نیز این را ثابت کرده است.

پیغمبرصآب وضوی خود را به بعضی از صحابه داد تا برای تبرک آن را بر روی زمینی بپاشند که قبلاً یک پرستشگاه بوده و الان قرار است مسجدی در همانجا احداث شود، پیغمبرصبعد از دادن آب وضوی خود فرمود: «این آب را بر آن زمین بپاشید که جز پاکی نیفزاید» [۸۵].

اگر آب متبرک با وضوی پیغمبرصبه جز پاکی نیفزاید، بی‌شک و به طریق اولی آبی که با قرائت کلام پروردگار متبرک شده است نیز به جز پاکی نیفزاید.

س۸: آیا اثر [آب دهان، عرق بدن و ...] گرفته شده به همین صورت استعمال می‌شود و یا باید جوشانده شود؟

ج: بهتر است به همان صورت خام استعمال شود، ولی جوشاندن آن هم اشکالی ندارد.

س۹: در صورتی که از دو چشم‌زننده، برای یک بیمار واحد، اثر بگیریم، آیا می‌توان آن دو اثر را با هم مخلوط کرد؟

ج: استعمال اثر به صورت مخلوط و یا جداگانه فرقی نمی‌کند و آنچه مهم است اینکه مداوا سریع انجام شود.

س۱۰: آیا گرفتن اثر باعث ایجاد عداوت و دشمنی نمی‌شود؟

ج: گرفتن مقداری اثر از چشم‌زننده به اذن خدا باعث مداوای بیمار می‌شود و چون ظنی بوده و مطمئن نیستیم که توسط آن شخص چشم خورده است، نباید باعث دشمنی گردد.

س۱۱: آیا در صورتی که تعداد زیادی [علاوه بر چشم‌زننده] به دستگیره‌ی دری دست بزنند، و یا از زمان ارتباط او با دستگیره‌ی در مدت زیادی سپری شده باشد، باز هم اثر به دست آمده از آن نافع و سودمند خواهد بود؟

ج: بله. مقصود از استعمال آن انتقال رائحه چشم‌زننده به چشم خورده است و این هدف محقق می‌شود، و بهترین مثال برای اثبات این مطلب بوئیدن و تشخیص رایحه‌ها توسط سگ می‌باشد که بعد از سپری شدن مدت طولانی هم میسر است، و شیطان بهتر از سگ آن رایحه را تشخیص می‌دهد، زیرا در حدیثی از ابوهریره نقل شده است که «شیطان بسیار حسّاس بوده و به سرعت می‌خورد [و از بین می‌برد]، پس مواظب خودتان باشید» [۸۶].

س۱۲: آیا انسانی که همیشه دعاهای دفع بیماری‌ها و بلاها را می‌خواند، باز هم ممکن است چشم بخورد؟ آیا عالِم نیز چشم می‌خورد؟

ج: بله. چنین انسانی نیز در صورت عصبانیت که از شیطان و وسوسه او نشأت می‌گیرد، در اثر ضعیف شدن تأثیر دعاها، ضعیف‌النفس شده و شیطان می‌تواند در او نفوذ کند.

در مورد چشم خوردن یک عالِم، حادثه ابان بن عثمان دلیل خوبی بر صحت این مطلب است: أبان در حالی که دچار رعشه و لرزه شده بود این حدیث پیغمبرصرا برای شخص دیگری می‌خواند که: «هر کس بگوید: به نام خدایی که با ذکر اسم او هیچ چیزی در آسمان و زمین نمی‌تواند زیان و ضرر برساند و خداست شنوای دانا. در این صورت هیچ چیزی به آن شخص ضرر نمی‌رساند». شخص مقابل با شنیدن این حدیث از أبان با حالت تعجب به او خیره شد، أبان گفت: چرا به من خیره شده‌ای؟ به خدا بر پیغمبرصدروغ نبسته‌ام ولی خود در اثر عصبانیت به این بیماری دچار شده‌ام.

وقتی که این عالم جلیل‌القدر چشم بخورد در حالی که این حدیث را روایت کرده است، دیگران به طریق اولی چشم می‌خورند، هرکس دچار عصبانیت شود باید دوباره دعای حفظ و صیانت بخواند.

س۱۳: آیا از طریق دشمنی با چشم‌زننده می‌توان از شر او ایمن بود؟

ج: خیر. و این کار درست نیست و تنها راه دفع چشم خوردن، خواندن دعاهای حفظ و صیانت است.

س۱۴: آیا معالجه پزشکی به تنهایی کافی نیست؟

ج: خیر و بلکه اصل در مداوای بیمار قرآن درمانی است، و معالجات پزشکی اسبابی هستند که بعد از تعویذ قرار می‌گیرند. بهتر است بی‌جهت اموال و دارایی فراوانی را صرف معالجه بیماری‌های خیالی و آزمایشات آن بیماری‌ها نکنیم که این کار وقت، دارایی و تلاش و کوشش ما را بیهوده هدر داده، بودجه دولتی عظیمی می‌طلبد و به جای این کار می‌توان با قرار دادن یک قانون رسمی مداوای از طریق تعویذ و قرآن درمانی را جایگزین آن سازیم، و برای این کار تعویذکنندگان شایسته را برگزینیم. و بعد از این و در درجۀ بعدی به سراغ دواهای پزشکی برویم تا به حدیث پیغمبرصعمل کرده باشیم که فرمودند: «از شفای قرآن و عسل بهره بجویید» [۸۷].

س۱۵: علت شیوع چشم‌زدن در دوران معاصر و افزایش نفوذ و تسلط شیطان چیست؟

ج: بدون شک تسلط و نفوذ شیاطین جن و انس در این روزگار جلب توجه می‌کند که علتهای زیادی دارد از جمله: فشار زندگی و رشد آزمندی فراگیر، از بین رفتن تقیّدات دینی و کم شدن رواج اوراد و اذکار، و طبیعی است که شیطان در چنین شرایطی فرصت مناسبی می‌یابد تا دل‌های غافل را به چنگ آورد.

در مورد شیوع چشم‌زدن در این روزگار: پیغمبرصفرمودند: بیشترین تعداد امت من بعد از قضا و قدر الهی در اثر چشم خوردن می‌میرند. و در جایی دیگر به صورت هشدار به صحابهشفرمودند: از شما به خاطر فقر نمی‌ترسم، بلکه از شما به خاطر دنیایتان می‌ترسم که در آن به مسابقه و افزون‌خواهی می‌پردازید همچنانکه امتهای قبل از شما این کار را کردند، و این کار باعث هلاکت شماست همچنانکه آنها را هلاک کرد.

از علل دیگر شیوع چشم زدن در این روزگار می‌توان به نوع زندگی اجتماعی اشاره کرد، در گذشته همه با هم در یک ظرف غذا می‌خوردند و با یک ظرف آب می‌نوشیدند و چنانچه حسادتی هم وجود می‌داشت از این طریق بی‌تأثیر و خنثی می‌گشت، ولی امروزه هر کسی ظروف و لباس‌های جداگانه‌ای دارد و تماس و ارتباط‌ها کم شده است و همین کار باعث شیوع چشم‌زدن و به دنبال آن باعث احساس نیاز شدید به کلینیک‌های قرآن درمانی و تعویذخوانی شده است. این علم نیز مثل سایر علوم اصیل اسلامی است، با این تفاوت که جامعه نخستین اسلامی به خاطر خواندن مداوم اوراد و اذکار نیازی به تعویذ نداشتند چون راه نفوذ و تسلط شیطان را مسدود کرده بودند، ولی در روزگار ما با وجود فراوانی اوراد و اذکار چاپ شده، متأسفانه اعتنایی به آن نمی‌شود و جز در صورت نیاز و یا به هنگام فراغت، کسی سراغ آن را نمی‌گیرد، و معمولاً به عنوان یک عرف و عادت خوانده می‌شوند تا یک عبادت.

س۱۶: چرا بعضی از تعویذگویان در مداوای بیمار پیروز نمی‌شوند؟ و نظر شما در مورد پزشکی که تأثیر تعویذ در مداوای بیماری‌های عضوی و جسمی مثل شکستگی‌ها را انکار می‌کند و می‌گوید: تعویذ به چه کار شکستگی می‌آید و شکستگی باید گچ گرفته شوند، چیست؟.

ج: قرآن کریم به هر نیتی خوانده شود برای آن کار مفید و مؤثر است، و این یک قاعده‌ی اصیل دینی است که باید به آن باور داشته باشیم، قرآن به سه شیوه در معالجۀ بیماری‌ها و تعویذ مورد استفاده قرار می‌گیرد:

۱- شفای بیماری‌های عضوی و....

هدایت انسان‌ها و جنیان [که در بدن بیمار نفوذ می‌کنند]، خداوند می‌فرماید: ﴿قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ[فصلت: ۴۴].

«بگو: قرآن برای مؤمنان مایه راهنمایی و بهبودی است».

۲- احراق جنّ در داخل جسد بیمار.

متأسفانه اکثر تعویذکنندگان از دو شیوه‌ی اول غفلت می‌ورزند و به شیوه‌ی سوم مداوا می‌کنند که مشقت و اذیت بیمار و تعویذکننده را در پی دارد و در نتیجه دوره‌ی معالجه به طول می‌انجامد، و گاهی به چند سال می‌رسد در حالی که اگر به نیت هدایت آن جنی تعویذ کنند در کمتر از سه روز شفا حاصل می‌شود و ما این شیوه را آزموده‌ایم و به فایده آن پی برده‌ایم. و حتی آب و روغن زیتونی که قرآن به نیت هدایت و شفا بر آن خوانده شود بسیار سودمند خواهد بود.

در جواب سؤال دوم که آیا تعویذ فایده‌ای به عضو شکسته می‌رساند یا نه، می‌گوئیم: آری حتماً سودمند خواهد بود و بلکه به اذن خدا شفا را تسریع می‌بخشد همچنانکه مشاهده شده است، مثلاً اگر قرار بوده گچ به مدت دو ماه بر روی دست باقی بماند، مشاهده شده که در کمتر از یک ماه شفا حاصل شده است، و این مطلب در گزارشات پزشکی درج شده است. و قبل از هر چیزی حدیث پیغمبرصدر داستان مارگزیده و شفای آن از طریق تعویذ، گویای این مطلب است، در حالی که نیش زدن مار یک بیماری جسمی است، و شکر خدا بین ما و پزشکان مشهوری که موافق تعویذ هستند همکاری زیادی وجود دارد.

س۱۷: ضابط مشروعیت تعویذ و قرآن درمانی کدام است؟ و آیا تعویذ مبنای علمی هم دارد یا یک مسأله تعبدی صرف است؟

ج: برای پی بردن به مشروعیت تعویذِ افرادِ تعویذکننده دو راه وجود دارد: اول: عرضه آن بر علماء و تأیید علماء، و دوم بریء بودن آن از شائبۀ شرک، همچنانکه پیغمبرصفرمودند: «تعویذتان را بر من عرضه کنید، تا زمانی که شائبه شرک در آن نباشد، بی‌اشکال است».

تعویذ یک علم قائم به ذات است، و بلکه برای مداوا اصل و مبنا است که مورد سهل‌انگاری واقع شده است، حتی ابن تیمیه آن را از پایه‌های جهاد و آن را جهاد انبیاء و صالحان با شیطان قلمداد می‌کند. بنابراین قرآن درمانی هم علم است و هم عبادت، و در حالی که غرب به سرعت مشغول ایجاد کلینیک‌های روان‌درمانی بوده و در داخل بیمارستانها نیز بخشی با این اسم ایجاد می‌کند، ما، امت اسلامی که برای این کار شایسته‌تریم آن را انجام نمی‌دهیم، مخصوصاً که ما صاحب یک رسالت آسمانی هستیم. بنابراین قرآن درمانی و تعویذ، تنها برای تبرک نیست، بلکه علمی است با ضوابط مشخص، و نباید بدون آگاهی از آن و شناخت راه و روش آن، به انجام آن بپردازیم.

س۱۸: آیا گرفتن اثری کم از چشم‌زننده کافی است یا حتماً باید او را شسته و از آن استفاده کنیم؟

ج: بر اساس تجربه اثر کم و محدود برای مداوا کافی است، چرا که مقصود انتقال رایحه چشم‌زننده به چشم‌خورده است، ولی اگر شست و شو ممکن باشد بهتر است. در هر صورت مراد انتقال رایحه است، ولی حتی اگر برای از بین بردن میکروب و آلودگی جوشانده هم شود، اشکالی نخواهد داشت.

س۱۹: چگونه می‌توان از چشم خوردن در امان بود؟

ج: این کار از دو طریق امکان‌پذیر است، اول: می‌توان با ذکر مداوم خدا و خواندن اورد صبحگاهی و شامگاهی حفظ و صیانت خود را فراهم کرد. دوم: از طریق پوشاندن محاسنی که ممکن است چشم بخورند همچنانکه امام بغوی [۸۸]نقل کرده که عثمانسبا دیدن پسربچه بانمکی فرمود: خال سیاهی به زنخ [گودی چانه] او بزنید تا چشم نخورد.

س۲۰: بعضی از تعویذگویان برای مداوای بیمار وقت مشخصی مثل غروب آفتاب را تعیین می‌کنند، نظر شما در این باره چیست؟

ج: تعویذ برای مداوای بیمار است هر زمان که نیاز داشته باشد، بدون اینکه به زمان معینی اختصاص یابد، و کسی که این کار را می‌کند باید دلیل بیاورد.

س۲۱: بعضی از تعویذگویان در اثنای مداوای بیمار خسته می‌شوند، که شروع خستگی خمیازه کشیدن است، آنها به بیمار می‌گویند: شما چشم خورده‌ای چون ما [دچار خستگی شده و] خمیازه می‌کشیم، این مطلب چه اندازه صحت دارد؟

ج: این مطلب می‌رساند که تعویذگو خودش چشم خورده و نمی‌داند.

س۲۲: در حدیث مداوای عثمان بن أبی العاصسنقل شده که پیغمبر صبه سینه او زد و گفت: «خارج شو ای دشمن خدا!» و این دلالت بر اعمال خشونت در اثنای تعویذ دارد، ولی شما با نیت شفای بدن و هدایت جنِ نفوذیافته تعویذ می‌کنید، چگونه این دو امر با هم قابل جمع و تلفیق هستند؟

ج: آغاز همین حدیث جواب این سؤال را بیان می‌کند، زیرا عثمان بن ابی العاصسبه رسول اللهصگفته بود: در نمازهایم چیزی بر من عارض می‌شود [و حالتی به من دست می‌دهد] که نمی‌دانم چه می‌خوانم، و پیغمبرصفرمودند: این شیطان است [که عارض می‌شود]. در این حالت خاص است که سختگیری می‌نمائیم چون این جن مسلط یک شیطان کافر است، زیرا از نماز رویگردان می‌باشد، با این وجود پیغمبرصبه اخراج او مبادرت ورزید، و نه کشتن وی. و این تنها یکی از راه‌های تغیر بدی و منکر است، که قاعده‌ای کلی تلقی شود. بلکه تدرج در هر کاری لازم است.

س۲۳: بعضی از روانپزشکان اصرار زیادی می‌ورزند بر اینکه قرآن درمانی همان هیپنوتیزم بوده و هیچ تفاوتی با هم ندارند و حدیث «چشم زدن حقیقت دارد و شیطان و حسادت باعث ایجاد آن می‌شوند» را تضعیف می‌کنند. نظر شما در این باره چیست؟

ج: بله. بسیاری از روانپزشکان بر این رأی هستند و بلکه قرآن‌درمانی را یکی از شیوه‌های روان‌درمانی قدیمی و یا تلقین می‌نامند، اینان اگر به دنبال حقیقت باشند، آن را می‌یابند، و ما برای نیل به ثواب الهی با این‌ها مجادله و مناقشه نمی‌کنیم.

حدیث مورد بحث هم که تضعیف می‌کنند، ما سند آن را در فصل دوم همین کتاب بازگو نمودیم، ولی باز به فرض ضعیف بودن آن حدیث، یک شاهد حدیثی دیگر در صحیح مسلم وجود دارد که آن را تقویت می‌کند و آن حدیث جابر است که گوید: از رسول اللهصشنیدم که می‌فرمود: «شیطان در همه امور انسان حاضر می‌شود» [۸۹]. آیا چنین شیطانی به هنگام چشم زدن حاضر نمی‌شود؟

خداوندا! حق را به ما بنمایان و توفیق پیروی از آن را به ما عطا بفرما، و باطل را به ما بنمایان و توفیق اجتناب از آن را نصیب ما بگردان.

س۲۴: به چه دلیلی چشم‌خورده باید اثر گرفته شده از چشم‌زننده را بنوشد؟

ج: در انتهای همان حدیث مشهور چشم زدن آمده که: «گمان می‌کنم که پیغمبرصدستور داد از آن بنوشد و سهل نوشید» [۹۰].

س۲۵: آیا می‌توان یک جن صالح را به کار گرفت؟

ج: بعضی از علماء از جمله شیخ‌ الإسلام ابن تیمیه اجازه این کار را داده‌اند، و به نظر بنده گرچه این کار جایز است ولی به لحاظ عملی، کاری مشکل است و این سختی عللی دارد از جمله: اختلاف و تفاوت مخلوقات، احتمال جهل آدمی و احتمال فریبکاری از ناحیه آن جن، مثلاً ممکن است از طریق نیرنگ خود را صالح جلوه دهند، و فرد مسلمان را به طاعات مشخصی مثل ذکر خدا مشغول و از اموری مهمتر باز دارند، و یا به دنبال باز ماندن از این امور مهمتر او را معاقبه کنند تا به جای ترس از خدا، باعث ایجاد ترس از آنها شود. و مکرهای گوناگون دیگر، به علاوه که این کار خدشه‌ای در عقیده و توکل بر خدا و استعانت از اوست، چرا که کتاب خدا و سنّت رسول اللهصما را از این کارها بی‌نیاز می‌کند.

در نشست سه‌شنبه مجله «الریاض [۹۱]» که مؤلف به همراه گروهی دیگر از تعویذگویان در آن شرکت داشتم، سؤالاتی از استاد دکتر ناصر بن عبدالکریم العقل - رئیس سابق گروه عقاید و مذاهب معاصر دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود - پرسیده شد که در ادامه همان سؤالات به همراه جواب‌های دکتر العقل نقل می‌شود:

س۲۶: آیا تعویض منافی توکل نیست؟

ج: خیر. تعویذ به هیچ وجه منافاتی با توکل ندارد زیرا تعویذ نیز از اسباب مشروع بوده که پیغمبرصهم آن را انجام داده، و هم انجام آن را تأیید، و هم به انجام آن امر فرموده است، عمومیت حدیثی را که می‌فرماید: «بله، ای بندگان خدا از مداوا استفاده کنید ...» مؤید همین مطلب است. پیغمبرصدر حدیثی دیگر به اسماء بنت عمیس فرمودند که تعویذ کند: «چرا برادرزاده‌هایم را نحیف و ضعیف می‌بینم؟ آیا به خاطر نیازمندی است؟ اسماء جواب داد: نه، بلکه چشم خورده‌اند، پیغمبرصفرمود: برای آنها تعویذ بخوان» [۹۲].

هرگاه پیغمبر صبیمار می‌شد، بنا بر نقل صحیح مسلم، جبرئیل بر او تعویذ می‌خواند.

از پیغمبرصسؤال شد که آیا تعویذ قضا و قدر الهی را بر می‌گرداند. آن حضرت جواب داد: تعویذ، خود، قضا و قدر الهی است و از دیدگاه پیغمبرصهر تعویذی که به شرک نیانجامد و شروط شرعی تعویذ را دارا باشد، جایز است، همچنانکه در حدیثی فرمودند: «تعویذهایتان را بر من عرضه کنید، تعویذ در صورتی که به شرک نیانجامد ایرادی ندارد» [۹۳].

س۲۷: آیا تعویذ [و شیوه آن] مثل سایر عبادات توقیفی است، و یا تابع اجتهاد و تجربه، همچنانکه مفهوم حدیث پیغمبرصنیز مؤید این مطلب است که فرمودند: «تعویذهایتان را بر من عرضه کنید، تعویذ در صورتی که به شرک نیانجامد ایرادی ندارد» و ضابط تجربه در این مورد چیست؟

ج: تعویذ شرعی تابع اجتهاد و تجربه است، در صورتی که شروط آن مراعات گردد از جمله:

۱- تعویذ با کلام خدا، حدیث پیغمبرصو دعاهای صحیحی که شائبه شرک و بدعت ندارند و با الفاظ روشن و مفهوم انجام گیرد، چنانکه فرمودند: «تعویذهایتان را بر من عرضه کنید، تعویذ در صورتی که به شرک نیانجامد ایرادی ندارد».

۲- تعویذ از لغز، طلسم و دعاهای نامفهوم و حرکات رمزی خالی باشد.

۳- تعویذخوان و بیمار هر دو باید شفابخشی قرآن را باور داشته و این اسباب دوایی پزشکی را در پرتو تقدیرات الهی سودمند بدانند.

۴- خلوص نیت و توجه به خدا در هنگام قرائت و دعا.

س۲۸: آیا تعویذ برای معالجه بیماری‌های عضوی و جسمی هم مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ حکم پزشکان و فرهنگیانی که تعویذ شرعی را مسخره می‌کنند چیست؟ و نظر شما دربارۀ کسی که می‌گوید: قرآن درمانی ارتباطی با این بیماری‌ها ندارد و این کار خرافات است، چیست؟

ج: تعویذ یک راه شرعی برای مداوا بوده که خداوند شفاء را در آن قرار داده است، بیماری‌های عضوی و جسمی با آن مداوا می‌شود و اقرار به این مسأله مقتضی ایمان به خدا و تسلیم شدن در برابر کلام او و احادیث پیغمبرشصمی‌باشد همچنانکه یک نفر، شخص دیگری را که عقرب نیش زده بود با خواندن سورۀ فاتحه تعویذ و شفا داد و پیغمبرصاین امر را تأیید فرمود.

و مسلمان - پزشک و غیر پزشک - باید شفای شرعی تعویذ را باور کند مخصوصاً شفا با قرآن را: ﴿هُدٗى وَشِفَآءٞۚ[فصلت: ۴۴].

«[قرآن در بر گیرنده] هدایت و شفاست».

و ﴿وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ.

«[قرآن در بر گیرنده] شفا و رحمت است برای مؤمنان».

در احادیث نیز به شفابخشی قرآن اشاره شده است: جبرئیل÷پیغمبرصرا قرآن‌درمانی کرده و گفت: «به نام خدا تو را سالم گردانده و از هر دردی شفا می‌دهد...» [۹۴]. و پیغمبرصدر جای دیگر فرموده: «[قرآن] هر دردی را شفا می‌دهد».

این احادیث علاوه بر اثبات شفابخشی قرآن، به خاطر عمومیتی که دارند شفابخشی قرآن برای همه بیماری‌ها را ثابت می‌کنند، حتی بیماری‌های جسمی و عضوی.

و با مطالعه سنّت پیغمبرصدرمی‌یابیم که پیغمبرصبیماری‌های جسمی را نیز از طریق قرآن‌درمانی مداوا نموده است.

کسانی که مداوای امراض جسمی با قرآن را خرافات می‌پندارند از نادانی و جهل‌شان نسبت به دین سرچشمه می‌گیرد، بسیاری از افراد اسباب شرعی را با علوم تجربی مقایسه می‌کنند، و این اساساً از درک نادرست از دینداری نشأت می‌گیرد. واگر نه چنانچه باور می‌داشتند که خداوند همه علوم و از جمله طبابت را به انسان آموخته و همو اسباب شرعی (غیر از دواهای پزشکی و مادی محسوس) را نیز قرار داده است، در این صورت مشروعیت قرآن‌درمانی و تأثیر ثابت شده آن را انکار نمی‌کردند. البته لازم به یادآوری است که اسباب غیرمشروع مثل سحر، شعبده‌بازی و نیرنگ زدن حرام بوده و جایگاهی در معالجه ندارند.

س۲۹: منظور ابن حجر: از گفته زیر چیست: «چشم زدن گاهی با شگفت زدن و بدون حسادت ایجاد می‌شود، و گاهی عامل چشم خوردن یک دوست و یا یک مرد صالح است ...»؟ آیا شخص چشم‌زننده الزاماً حسود هم هست؟ و آیا همنشین و دوست و آدم صالح و نیکوکار به هنگام شوخی و یا توصیف به نیت مدح هم باعث چشم خوردن می‌شوند؟

ج: اصل در چشم خوردن حسود بودن چشم‌زننده است، و گاهی هم در اثر غبطه شخص و بدون حسد ظاهری ایجاد می‌شود، بطوری که گاهی یک دوست و یا یکی از نزدیکان غیرحسود باعث چشم خوردن هستند. بنابراین دوست، خویشاوند و نیکوکار نیز از طریق توصیف یا شوخی و یا مدح، عامدانه و یا بدون تعمد باعث چشم خوردن می‌شوند.

س۳۰: در حدیث أمامه بن سهل، پیغمبر صمی‌فرماید: «من تتهمون؟»،معنی اتهام در این حدیث چیست؟ و مشروعیت آن تا کجاست؟ و آیا برای گرفتن اثر از چشم‌زننده - حسود یا شگفت‌زده - باید خودش هم مطلع شود و یا بهتر است این کار برای پرهیز از ایجاد دشمنی بدون آگاهی او انجام گیرد؟

ج: معنی اتهام واضح بوده و عبارت است از اینکه: چشم خورده به گذشته‌اش فکر کند و مواضعی را که احتمال می‌دهد در آن چشم خورده باشد به یاد بیاورد، در این حالت اشخاصی به ذهن او خطور می‌کنند که صحبت‌هایشان مقتضی وجود حسادت، غبطه و یا توصیف او باشد، و از این طریق شخص چشم‌زننده را - به طور ظنی و تقریبی - شناسایی کند تا شاید مقدمه‌ای برای شفای درد او باشد. قصه عامر بن ربیعه و سهل بن حنیف بیانگر این مطلب است.

اما اینکه چشم‌زننده از گرفتن اثر از او مطلع گردد مسأله‌ای نسبی است، و باید به عواقب امر توجه داشت: چنانچه اطلاع چشم‌زننده باعث عصبانیت و کینه‌جویی او شود باید از این کار پرهیز کرد، ولی در صورتی که چشم‌زننده شخص عاقلی باشد و اطلاع او باعث مفسده نشود، شایسته است او را مطلع گردانده و در تهیه اثر از او کمک بخواهیم، ولی هر دو صورت - إن شاء الله - نافع و سودمند خواهد بود.

[۸۴] الألبانی: صحیح ‌الجامع (۱۲۱۷). [۸۵] النسائی؛ باب ‌المساجد. وألبانی در سلسله صحیحه (۲۵۸۲)، آن را صحیح شمرده است. [۸۶] الترمذی، ۱۸۵۹. [۸۷] سند این حدیث صحیح است. ابن ماجه: السنن، ۲/۱۱۴۲، حدیث شماره ۳۴۵۲. [۸۸] البغوی: شرح السنه، ۱۳/۱۱۶. [۸۹] صحیح مسلم، ۲۰۳۳ و ۱۳۵. [۹۰] این حدیث را عبدالرزاق در کتاب السنن والشعب نقل کرده و محقق کتاب سند آن را صحیح شمرده است، نگا: مجمع ‌الزوائد (۸۴۲۹). [۹۱] نگا: مجله «الریاض»، سه‌شنبه تاریخ ۶/۳/۱۴۲۲هـ، شماره ۱۲۲۷، نشست سه‌شنبه، با عنوان «الرقیه الشرعیه طب علاجی و وقائی». [۹۲] صحیح مسلم (۲۱۹۸). [۹۳] شرح النووی بر صحیح مسلم، ۱۴/۱۸۷. [۹۴] صحیح مسلم، ۲۱۸۵.