پيشگفتار
ستایش شایستۀ خدایی است که فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡكُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِي ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ ٥٧﴾[یونس: ۵۷].
«اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است; و درمانى براى آنچه در سینههاست; (درمانى براى دلهاى شما;) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان!».
و درود و سلام بر پیغمبر ما، محمدصکه فرمود: همانا خداوند هیچ دردی را ایجاد نکرد مگر اینکه درمانی برای آن قرار داد، بعضی [آن درمان را] میشناسند و برخی از آن بیخبرند، اما بعد: [۱۳]
اخیراً معالجه از طریق قرآن کریم رایج شده که بیشک کاری پسندیده است ولی آنچه باعث نگرانی و تأسف شدید میشود اینکه این کار بزرگ را بعضی از قاریان نادان به عهده گرفتهاند، کسانی که هیچ بهرهای از علوم شرعی ندارند و کارشان جز یک تجارت پر سود و خوردن اموال مردم - به ناحق - چیز دیگری نیست. از طرف دیگر، بسیاری از مردم به پزشکی رایج روی آورده و مداوای شرعی را رها کردهاند، و همین امر باعث تألیف این کتاب شد: چرا که میدیدم مردم و خصوصاً قاریان که اهل توحید و یکتاپرستی هستند، در برابر بدعتها، طلسمها و خرافات فراگیر صوفیه نیاز شدیدی به تصحیح عقایدشان دارند. علاوه بر این، بسیاری از پزشکان در معالجه بیماریها از جوانب ایمانی مسأله و نقش تعویذ صحیح شرعی غفلت میورزند.
بنابراین لازم است از طریق وضع ضوابط و مقررات و تأسیس مطبهایی قرآنی از قرآندرمانی در مقابل شعبدهبازان و مکاران حمایت کنیم، و در همین راستا مفاهیم صحیح شرعی که از کتاب و سنّت گرفته شده توضیح داده شود و تبیین گردد تا به این وسیله در کنار بخشهای تخصصی پزشکی و رواندرمانی در بیمارستانها یک بخش مداوای شرعی تحت یک عنوان رسمی فعالیت کند. سپس از بین تعویذکنندگان طبق معیارهای رقابتی، افراد شایسته را که به نیکوکاری و وقوف بر علوم شرعی مشهورند، انتخاب نماییم. با این کار میتوانیم به شیوهای صحیح اصل مداوا را که تعویذ شرعی است، با اسباب و وسایل معالجه که درمانهای مادی و رایج پزشکی است، با هم در یکجا جمع کنیم، چرا که شیوه پیغمبرصنیز در معالجه همین گونه بوده است، همچنانکه میفرماید: «از دو شفای موجود قرآن و عسل استفاده کنید» [۱۴]. سیوطی گوید: پیغمبرصبا این فرموده خود طب الهی را با طب بشری جمع کرده است [۱۵].
خصوصاً که اغلب بیماریها از چشمزدن ناشی میشود و معنی حدیث (العينٌ حقٌ)- چشم زدن حقیقت دارد - این است که توصیف بدون ذکر خدا باعث چشم زدن میشود که سم و آفت زبان میباشد، و مراد از (عین)، چشم سر نیست، و علت تسمیه چشم زدن به (عین = چشم) این است که چشم توصیف میکند و در این هنگام شیطانی که در آنجا حضور دارد، شخصی را که بدون ذکر نام خدا توصیف شده، به اذن خدا اذیت میکند.
و از آنجا که این مفهوم شرعی برای اولین بار عنوان میشود، به شدت حریص بودم که با کمک از خدا و بعد از او از مشایخم که در عقیده - که امهات است - متخصصاند وجه شرعی مسأله را کاملاً استوار و محکم گردانم [۱۶].
از خداوند منان، پروردگار عرش عظیم، میخواهم که این کتاب را وسیلهای برای منفعت همه کسانی گرداند که آن را میخوانند، و در نشر آن کمک میکنند، و برای مؤلفش دعا میکنند. ﴿إِنۡ أُرِيدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ﴾[هود: ۸۸].
«من جز اصلاح -تا آنجا که توانایى دارم- نمىخواهم».
وصلى الله على نبينا محمد وآله وسلم.
[۱۳] مسند امام احمد (۴/۲۷۸)، ابن حبان حدیث را صحیح دانسته و هیثمی میگوید: سندی از این حدیث که به ابن مسعود میرسد صحیح و رجال آن همه ثقهاند. [۱۴] این حدیث را ابن ماجه در السنن (۲/۱۱۴۲) به شماره (۳۴۵۲) آورده که حدیث حسن میباشد. [۱۵] کتاب: المنهج السوی، تألیف: السیوطی، ص ۳۰۷، تحقیق حسن الأهدل. [۱۶] این مفهوم را به شیخ خود محمد بن عثیمین/عرضه کردم و آنرا تایید کرد و این فتوى در یک نوار موجود است..