خصوصیات جامعه ناشی ازین روش
سپس جامعهیی که از افراد دارای این طرز تفکر تشکیل میگردد، واجد این خصوصیات امتیازی خواهد بود:
بنیاد و اساس بر حاکمیت انسانی متکی خواهد بود، خواه آن حاکمیت شخصی یا دودمانی باشد یا طبقهیی و جمهوری، در هر صورت بلندترین اندیشه اجتماعییی که استقرار مییابد تنها تصور و اندیشه دولت مشترکه (Common Wealth) خواهد بود، چنان اشخاص قانونسازی درین نظام حضور خواهند داشت که کلیه قوانین را بنا بر خواهش و مصلحت تجربوی وضع و تعدیل خواهند کرد و سیاستها از نگاه منفعتپرستی و مصلحتپرستی نیز وضع و عوض خواهند گردید، در حدود مملکتی اشخاص بر اساس جبر و اکراه پیش خواهند رفت که بیش از همه نیرومند، زرنگ، مکار، کاذب، حیلهگر، سنگدل و خبیث النفس باشند. سرپرستی جامعه و زمام امور کشور به دست آنها خواهد افتاد و در کتاب قانون آنها نام نیرومندی، حق و نام ناتوانی باطل خواهد بود، تمام نظام تمدن و معاشرت بر اساس نفسپرستی استوار خواهد شد، طلب لذات نفس از بند همه قیود اخلاقی آزاد خواهد شد و تمام معیارهای اخلاقی طوری استقرار خواهند یافت که بنا بر آن در حصول لذات ممانعت و مزاحمت کمتری صورت پذیرد.
تهذیب و فرهنگ و ادبیات ازین طرز تفکر متاثر خواهند گشت و عناصر عریانی و شهوانیت در آن به پیش خواهند رفت.
در زندگی اقتصادی گاهی سیستم فئودالیسم بر سر عروج خواهد آمد، گاهی جای آن را نظام کاپیتالیسم اشغال خواهد کرد و گاهی هم کارگران دست به اعتصاب و شورش زده اندیشهها و نظرات خود را بر کرسی مینشانند، رشته معیشت هرگز با عدالت پیوند نخواهد یافت، زیرا روش بنیادی و اساسی تک تک افراد این جامعه پیرامون جهان و سرمایه آن بر این روش استوار خواهد بود که جهان و اشیای موجود آن خوان یغمایی است که او به خاطر استفاده از آن حسب منشاء و حسب موقع آزاد است.
بعداً نظامی که بر این تعلیم و تربیت به خاطر آمادهساختن افراد درین جامعه استقرار مییابد مزاج آن نیز با این روش و اندیشه حیات تطابق خواهد داشت، در آن برای هر نسل جدید پیرامون جهان و انسان و حیثیت و مقام انسان در جهان اندیشهیی ترزیق میگردد که قبلاً بیان کردیم، کلیه معلومات ولو با هر شعبهای از علم که ارتباط داشته باشند به ترتیبی ارایه میشوند که این اندیشه زندگی را در ذهن خود به خود جاگزین سازد و بعد تمام نظام تربیت به طریقی صورت میپذیرد که برای اختیار کردن این روش در زندگی و جذب و تحلیل آن در جامعه مناسب باشد، در باره خصوصیات این گونه تعلیم و تربیت توضیح بیشتری از طرف من لازم نیست چه این تجربه شخصی و ذاتی شماست، زیرا در اموزشگاههایی که شما تعالیم آموختهاید همه بر این نظریه استوار اند، گرچه ظاهراً به نام دانشکده اسلامی و دانشگاه مسلم و غیره موسومند.
روشی که هماکنون برای شما تشریح کردم، روشی است مبنی بر جاهلیت محض، نوعیت آن درست به نوعیت روشی میماند که کودک تنها بر مشاهده حسی اعتماد نموده، و آتش را بازیچهای خوب و پسندیده میپندارد، اختلاف و تفاوت تنها در اینست که در آنجا غلطبودن این مشاهده فوراً از تجربه آشکار میشد چه آن که آتش را بازیچه پنداشته و دست خود را به طرف آن دراز کند به محض تماس دست آتش احساس میکند که سوزنده و خطرناک است، و به مجرد به دستانداختن میگوید که من بازیچه نیستم، اما برعکس درینجا اشتباه مشاهده زمانی بعد نمایان میگردد، و شاید هم برای عده کثیری آشکار نشود، زیرا شعلههای آن کمحرارت میباشند و فوراً صدمه وارد نمیآرند، بلکه تا قرنها شعلهور میباشند تا اگر شخصی برای انتباهگرفتن از تجارب آماده باشد، در زندگی شبانه روزی بنا بر همین نظریه تجربه تلخی از بیایمانیهای افراد مظالم حکام بیعدالتیهای منصفین خود غرضیهای متمولین و بداخلاقیهای مردم عام به وی حاصل میشود و به پیمانه وسیعی شرارههای ناسیونالیزم، امپریالیزم، جنگ و فساد، استعمار و ملتکشی ازین نظریه حاصل میشود و از بقایای آن این نتیجه استخراج میگردد که این رویهایست از جاهلیت، روشی علمی نبوده، زیرا قضاوتی که انسان پیرامون خود و در باره نظام کاینات انجام داده با واقعیت مطابقت ندارد ورنه منجر به این نتائج و خیم نمیگردید.