زندگی ضلالتبار
چهارم: این نظریه نه برای علوم و فنون، فلسفه و ادب و تمدن و سیاست بنیاد مستقلی را فراهم میکند و نه هدایتی ازین خدایان خیالی برای مردم میآورد تا به آن مقید و پابند باشند، ارتباط مردم با این خدایان صرفاً تا این حد محدود میباشد که به خاطر حصول مهربانی و اعانت از آنها (خدایان) مراسمی چند از عبودیت را اداء نمایند، البته در مورد امور زندگی باید خاطر نشان ساخت که وضع مقررات و قوانین پیرامون آن و تعین روش عمل آن کار خود انسان است، بدین ترتیب جامعه مشرک به بیراهههایی سوق داده میشود که ذکر آن را در مبحث جاهلیت محض، به شما ارایه میکنم، فرق اصولی بین روش شرک در اخلاق، اعمال، طرز تمدن، سیاست، نظام اقصتادی و علم و ادب با روش جاهلیت محض وجود ندارد.