نظریه علمی
نظریهیی که پیرامون جهان و انسان، پیامبران ارایه داشتهاند نظریه مکملی است که کلیه اجزای آن ربطی منطقی دارند، جزیی با جز دوم متناقض نمیباشد، براساس این نظریه میتوان توجیهی کامل از تمام واقعات عالم و تعبیر درستی از تمام آثار کاینات به دست آورد، چیزی در مشاهدات و تجارب دیده نخواهد شد که توجیه آن از توان این نظریه بیرون باشد لهذا این یک نظریه علمی (Scientific Theory) است، تعریفی که از «نظریه علمی» صورت میگیرد نیز بر آن صدق میکند.
از طرف دیگر چنان مشاهده یا نظریهیی تا امروز به وجود نیامدی که این نظریه را شکست دهد لهذا این نظریه همچنان پا برجاست. و جزء نظریات شکستخورده نمیتواند به شمار آید [۵].
همچنان مشاهدهیی که ما از نظام عالم به عمل آوردهایم براساس آنف این نظریه نهایت اغلب (Most Probable) به نظر میرسد، نظم عالی و نافعی که در کاینات وجود دارد، با دیدن آن این گفته که آن را ناظمی است، کاملاً قرین دانش است نسبت به این گفته که ناظمی برای آن وجود ندارد، همچنان با مشاهده این نظم این نتیجه معقول برمیآید که این نظامیست مرکزی و یک مختار کل از آن حفاظت و حراست میکند، نسبت به این که این نظام غیر مرکزیست که تحت ناظمان متعددی میچرخد، هکذا شان حکمتی که درین نظام کاینات به طور علنی محسوس میگردد از مشاهده آن بر این قضاوت صحه میگذارد که این نظامیست با هدف، نسبت به این قضاوت که هدفی ندارد و تنها بازی کودکانهای است.
سپس هنگامی که این حیثیت را بررسی کنیم اگر این نظام کاینات واقعاً یک سلطنت است و انسان نیز جزیی از این نظامیست پس این نیز کاملاً معقول است که انسان درین نظام جایی برای خود مختاری و غیر ذمهداری نباید داشته باشد و مقام درست و شایسته آن تنها رعیتبودن است و بس. براساس همین حقایق این نظریه برای مان نظریهای کاملاً معقول (Most Reasonable) جلوه میکند.
[۵] مخالفت نظریات علمی هیچ عصری دال برین مطلب نیست که این نظریه باطل شده است. نظریه علمی را تنها حقایق (Facts) میتواند شکست دهد نه نظریات لهذا تا وقتی که گفته نشود اندیشه کاینات و انسان ارایه شده پیامبران، حقیقت ثابت شده را غلط ثابت ساخته، محسوبکردن آن در جزء نظریات پوسیده، ادعایی کاملاً غیر علمی و متعصبانه میباشند.