حاکمیت خداوند
جامعهیی که پس از این همه اصلاحات، براساس این نظریه بنا میشود. روح، ذهنیت و ترکیب اجتماعی (Structure Social) آن کاملاً دگرگون میشود چه حکومتکردن در آن براساس حاکمیت انسان استوار نبوده، بلکه بر حاکمیت خدا مبتنی است [۶]. حکومت حق خداست، قانون برای خداست، انسان تنها به حیث نماینده و جانشین خدا ایفای خدمت میکند، این عقیده قبل از همه تمام مفاسد ناشی از حکومت انسان بر انسان و قانونگذاری انسان را از بین میبرد، سپس فرق اساسییی که بنا بر تاسیس حکومت مبتنی بر این نظریه واقع میگردد عبارت ازینست که تمام نظام حکومت، روح عبادت و تقوی را پخش میکند راعی و رعیت هردو میدانند که در پرتو حکومت خداوند قرار دارند و ارتباطشان مستقیماً با خدائیست عالم الغیب و شهاده. تادیهکننده مالیات با درک این حقیقت مالیات را میپردازد که او به خداوند مالیات میدهد و اخذکننده و مصرفکننده آن با علم بر این حقیقت کار میکند که این مال از آن خداست و ما به حیث امین ایفای خدمت میکنیم، از سرباز گرفته تا قاضی و استاندار هر کارمند و مأمور حکومت وظیفه محولهاش را توام با داشتن این عقیده انجام میدهد، و براساس آن ادای نماز میکند، هردو کار متذکره برای او عبادتی یکساناند و هردو مستلزم همان روح تقوی و خشیتاند. افراد کشور اشخاصی را که برای انجام نیابت خداوند برمیگزینند، صفتی که قبل از هرچیز در آنها جستجو میکنند تنها و تنها صفت خوف از خدا و امانت و صداقت است. بدین ترتیب اشخاصی به صحنه میآیند و مسئوولیتها به افرادی داده میشوند که حایز اخلاق بهتر در جامعه باشند.
این نظریه در تمدن و معاشرت نیز روح تقوی و طهارت اخلاق را پخش میکند، در آن عوض نفسپرستی، خداپرستی ایجاد میگردد، واسطه خداوند بین انسان و انسان حایل میشود و همه ارتباطات و معاملات بر وفق قانون الهی منضبط و منظم میگردد، این قانون توسط ذاتی وضع گردیده که از همه خواهشات نفسانی و اغراض ذاتی مبری بود و حکیم و علیم است ازینرو در آن روزنۀ هر فتنه و جاده هر ظلم و استبداد مسدود گردیده و رعایت همه جوانب فطرت انسانی و همه ضروریات آن در نظر گرفته شده است.
درینجا فرصت مساعد نیست تا کروکی کامل آن عمارت اجتماعی را که برین نظریه مبتنی است به شما ارایه دارم، اما آنچه را بیان داشتم شما خود میتوانید در نظر گیرید که نظریهیی که پیامبران پیرامون کاینات و انسان تقدیم داشتهاند، چه روشی را در قبال دارد و نتایج آن چگونه است و چه رلی را بازی میکند، و همچنان مطلب نیز به این منحصر نیست که این تا بلویی است خیالی بر روی کاغذ، بلکه نظام اجتماعی و حکومتی مبتنی بر این نظریه در تاریخ پایهگذاری شده و تاریخ گواه است، افرادی که براساس این نظریه پرورش یافتهاند، نه افرادی بهتر از آنها بر روی زمین دیده شده و نه حکومتی پیشرفتهتر از آن رحمتی برای انسان ثابت شده است، احساس مسئوولیت اخلاقی در بین افراد آن تا سرحدی بلند رفته بود که یک زن صحرایی بنا بر جرم زنا حامله میگردد، او میداند که کیفر این جرم برای من همانقدر هولناک است که سنگ باران. اما با آن هم حاضر میشود و درخواست میکند تا به کیفر عمل خود برسد، به او گفته میشود که تا بعد از وضع حمل حاضر شود و بدون عهدنامه و ضمانتنامهیی رها میشود، بعد از وضع حمل او بار دیگر از صحرا میآید و خواهان مجازات خود میگردد، به او گفته میشود که به کودک خود شیر بدهد و هنگامی که مدت شیرخواری به اتمام رسید برگردد. سپس او به صحرا مراجعت میکند بدون آن که پولیس یا ژاندارم و یا مأموری مراقب بوده و در تعقیب وی باشد، پس از پایان مدت رضاعت باز میآید و التجا میکندتا به او مجازات داده، از گناهی مطهرش سازند که از و سر زده است، او سنگباران میشود و هنگامی که جان میدهد در باره وی دعای مغفرت صورت میگیرد و هنگامی که تصادفاً از زبان شخصی این جمله بیرون میشود که چه زن بیحیائی بود، در پاسخ فرموده میشود که: «قسم به خدا! او توبهیی ورزیده بود که اگر اخذکننده محصول ناجایز چنین توبه میکرد مورد عفو قرار میگرفت». این بود حال افراد آن جامعه و حال حکومتی که عایداتش سر به میلیونها میزد، حکومتی که گنجینههایش از سرمایههای ایران، سوریه و مصر معمور بود، رئیس آن حکومت در ماه تنها صد و پنجاه روپیه حقوق داشت و در افراد کشورش چنین اشخاصی به ندرت دیده میشد که مستحق خیر و خیرات باشند.
پس ازین تجربه بازهم اگر کسی برین مطمئین نشده باشد که نظریهیی که پیامبران حقیقت نظام کاینات و حیثیت انسان در آن تقدیم داشته بر حق است به خاطر اطمینان وی صورت دیگری امکانپذیر نمیباشد، زیرا نمیتواند خدا فرشتهها و زندگی آخرت را مستقیماً به چشم بنگرد، جایی که مشاهده امکانپذیر نباشد در آنجا بدون تجربه معیار دیگری برای صحت وجود ندارد، به طور مثال اگر پژشکی حین معاینه بیماری نتواند مشاهده کند که در سیستم چه نقصی به وجود آمده، داروهای مختلفی را به او تجویز میکند، هر داوری که درین اتاق تاریک به هدف خورد و باعث رفع مرض گردید، دال برین حقیقت است که این داروی در رفع مرض مفید واقع شده است. بدین ترتیب هنگامی که نابسامانیهای زندگی انسانی توسط نظریه دیگری سر و سامان نیابد و تنها براساس نظریه پیامبران انسجام و همآهنگی یابد این هم دلیل بر آنست که این نظریه با حقیقت، مطابقت تمام دارد و در حقیقت همه این کاینات سلطنت خداوند است و واقعاً پس ازین زندگی حیات دیگریست که در آن انسان حساب کارنامه حیات دنیوی خود را پس میدهد.
(پایان)
[۶] برای تفصیلات بیشتر ملاحظه شود به «نظریه سیاسی اسلام».
«این مقاله در روز ۴ حوت/ اسفند سال ۱۳۱٩ هـ ش مطابق ۲۳ فبروری ۱٩۴۱ بنا به دعوت شورای اسلامیات دانشگاه اسلامی پشاور (اسلامیه کالج) قرائت گردیده بود».