قواعد فهم عقيده و رفتار با مخالف

فهرست کتاب

مقدمه

مقدمه

امت اسلامی در عصر اخیر مرحله‌ای از بدترین مراحل تاریخ خود را پشت سر گذاشته است.

در عقیده دچار انحطاط گشت تا آنجا که به اشکال عقاید جاهلیت بازگشت.

و در اخلاقش تا جایی که بیشتر شبیه اخلاق جاهلیت شد.

و در سلوکش تا جایی که دینی را که بدان منتسب بود، نازیبا ساخت.

و در فکرش تا جایی که نزدیک بود فرق میان زشت و زیبا، دوست و دشمن، خوبی و بدی را فراموش کند.

و در اراده‌اش تا آنجا که گویی اراده‌ای برای حرکت و عمل برایش باقی نماند.

و در تصوراتش از دین و دنیا، به حدی که حقایق را نکوهش و ارزش‌ها و فضایل را انکار کرد.

و انحطاط تا آنجا بر همه چیز احاطه پیدا کرد که مسلمانانی که الله آن‌ها را از این امر حفاظت کرده بود گمان می‌کردند شب امت، طولانی شده و طلوع دوباره‌اش به درازا خواهد کشید.

ولی الحمدلله شب طولانی نشد و اشعه‌های نورانی از تمامی سرزمین‌های اسلامی طلوع نمود و این همان طلیعه‌های ایمانی است که دوباره به دین خود بازگشته و همان بیداری مؤمنانی است که پرچم اسلام را بر می‌افروزند و در سراسر زمین فریاد برمی‌آورند که:

نابود باد شرک و بت‌پرستی.

نابود باد زندگی جاهلی.

نابود باد ذلت و وابستگی.

این بیداری است که هر روز رشد نموده و در هر جا پراکنده می‌شود و جاهلیت دیگر قدرت متوقف‌کردن و تضعیفش را نداشته ولی برای زشت نمایاندنش نقشه‌ها می‌کشد، بذرهای اختلاف را در صفوفش می‌پاشد و با استفاده از انواع مکر و حیله سعی در تقویت اختلاف بین افرادش می‌کند و از اشخاصی در میان همین بیداری برای ایفای این نقش استفاده می‌کند.

و بعضی از افراد بیداری، بدون اینکه خود بدانند به عملی‌کردن این نقش‌ها می‌پردازند.

به همین دلیل شخص مسلمان باید خود این حقیقت را فهمیده و از اینکه ناخواسته در این جنگ به دشمنان اسلام خدمت کند بپرهیزد.

و چه انسان‌هایی که سعی در تخریب اسلام کرده و خود اعتقاد داشتنده‌اند که اسلام را یاری می‌کنند!!

﴿أَفَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٨[فاطر: ۸].

«آیا کسی که عمل‌های بدش (توسّط شیطان و شیطان‌صفتان) در نظرش زینت و آراسته شده است و آن را زیبا و آراسته می‌‌بیند (همانند کسی است که واقع را آن چنان که هست می‌‌بیند و از قوانین آسمانی پیروی می‌‌کند؟) خداوند هرکس را بخواهد گمراه می‌‌سازد، و هرکس را بخواهد راهیاب می‌‌نماید. پس خود را با غم و غصّه‌ی آنان هلاک مکن. خدا بس آگاه از کارهائی است که می‌‌کنند».

﴿أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّهِۦ كَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَهۡوَآءَهُم ١٤[محمد: ۱۴].

«آیا کسانی که از دلائل روشن و براهین قطعی پروردگارشان برخوردارند، همسان کسانیند که اعمال زشتشان در نظرشان آراسته و پیراسته شده است و از هواها و هوس‌های خود پیروی می‌کنند؟» ‏

این دو آیه درباره‌ی کسانی است که کار ناپسند انجام می‌دهند در حالی که خود گمان می‌کنند که نیکوکارند.

و این نعوذ بالله نهایت بدبختی است.

و این نوشته خطاب به فرزندان بیداری است کسانی که بعد از الله وظیفه‌ی نصرت این دین و هدایت گمراهان به عهده‌ی آن‌هاست تا چه بسا غافلی آگاه و خطاکاری، روشن و درستکاری، پایدار شود.

و سینه‌هایمان را برای برادران می‌گشاییم.

و به نظراتشان احترام می‌نهیم.

و مؤدبانه جواب آن‌ها را می‌دهیم اگر چه با ما مخالف باشند.

سپس میان آنچه که در آن اختلاف جایز است و آنچه ناجایز فرق می‌گذاریم و در صادر کردن حکم عجله نمی‌کنیم و قبل از شنیدن رأی مخالف نتیجه‌گیری نکرده و شایعات را قبول نمی‌کنیم.

و می‌دانیم که این دین برای همه‌ی انسان‌هاست، نه فقط برای گروهی مشخص که هرآنکس را بخواهند وارد و هرکس را که نخواسته از دین خارج کنند.

و اینکه اختلاف امری است حتمی که نمی‌توانیم آن را به طور کامل برداریم زیرا عقل و درک‌ها متفاوت است و زبان‌ها، معانی، علوم دین و احکامش وسیع هستند.

و هرکس گمان کند که می‌تواند انسان‌ها را با یک فکر و فهم متفق کند اشتباه کرده است.

این تصور می‌تواند سبب ازدیاد اختلافات و وسعت دشمنی‌ها شود و امور بر اساس نتایج آن سنجیده می‌شوند.

ما می‌گوییم: باید سه جنبه در انسان‌ها پرورش داده شود:

اول: جنبه‌ی علمی

دوم: جنبه‌ی دینی

سوم: جنبه‌ی عقلی

ممکن است شخصی را ببینی که علم و دین دارد ولی عقل ندارد یا عقلش کامل نیست، این انسان بیشتر از اینکه اصلاح کند تخریب می‌کند.

پس باید هر سه جنبه را پرورش داد، علم را پروراند، دین را قوی کرد و عقل را بیدار نمود.

بعد از این به برادران جوان می‌گوییم که علم سه مرحله دارد:

اول: حفظ نص

دوم: فهم معنای آن

سوم: چگونگی تطبیق این نص با پیشامدها

زیرا ممکن است انسان نص را حفظ کند و معنایش را هم بداند ولی در تطبیق آن در حوادث دچار اشتباه شود.

همانند زمانی که شخصی به سخن علما برمی‌خورد که هرکس چنین و چنان کند، او کافر یا مبتدع یا مانند آن است و سپس شخصی را ببیند که آن سخن را گفته پس به او حکم کفر می‌دهد.

در حالی که اهل علم بین تکفیر مطلق و تکفیر معین فرق می‌گذارند.

آن‌ها می‌گویند: اگر کسی چنین بگوید او کافر شده ولی زمانی که با شخصی که این سخن را گفته مواجه شوند او را تکفیر نمی‌کنند زیرا تطبیق حکم بر اشخاص دارای شروط و موانعی است.

سپس تحقیق کرده و نگاه می‌کنند، اگر همه‌ی شروط را داشت و موانعی، نداشت بر او حکم را اطلاق می‌کنند. و اگر همه این شروط را یا بعضی از آن را نداشت این حکم را بر او صادر نمی‌کنند.

این وصیت برادری دلسوز است که دو موضوع از مهمترین مسائلی که جوانان بیداری با آن مواجهند را در بر دارد

موضوع اول: ضوابط فهم عقیده

و موضوع دوم: ضوابط برخورد با مخالف

از الله درخواست می‌کنم که برای نویسنده و خواننده مفید واقع شود. براستی که او شنوا و اجابت کننده است وصلی الله علی نبینا محمد وآله وسلم.

استاد دکتر. احمد بن سعد

استاد دانشگاه ام القری - رشته‌ی عقیده

۵/۶/۱۴۲۱ هـ