۴- فهم انسان، شرع نیست
این انسان هرکه میخواهد باشد؛ ممکن است فهم بعضیها به خاطر علم یا بالا بودن هوش و یا اخلاص و یا چیزهای دیگر بهتر از فهم دیگران باشد ولی با تمامی اینها فهمی بشری است و جایز نیست که دیگران را به قبول آن وادار کرده یا بر اساس آن با دیگران دوستی و دشمنی کند.
مسایل علمی دو نوع هستند:
• نوعی که در بارهی آن نصوص صحیح وارد شده و به همین خاطر باید از آن پیروی کرد.
• و نوعی که دربارهی آن نصی وجود ندارد بلکه توضیح آن توسط عالمی بیان شده و ممکن است عالم دیگری خلاف آن را بگوید و، پیروی کردن از این نوع واجب نیست بلکه میتوان از آن بهره جست.
ابن قیم/میگوید:
«تفاوت میان حکم نازل شده که پیروی از آن واجب است و حکم تفسیر شده - که نهایتش جواز پیروی از آن است-، این میباشد که حکم نازل شده حکمی است که الله ﻷآن را بر رسولش نازل نموده و با آن میان بندگانش حکم کرده است و حکم کسی است، که حاکمی جز او نیست. اما حکم تفسیر شده، اقوال مجتهدان میباشد که پیروی از آن واجب نیست و اگر کسی با آن مخالفت ورزید کافر یا فاسق نمیشود زیرا صاحبان آن نگفتهاند که این حکم الله و رسولشصاست بلکه گفتهاند که این حکم از اجتهاد ما است و هرکس که میخواهد بپذیرد...» [۲۵].
و شوکانی/میگوید:
«هرگاه یکی از مجهتدین بگوید که این چیز حلال است و دیگری بگوید که حرام است، هیچ کدام از این دو بر دیگری اولویت ندارد» [۲۶].
[۲۵] الروح (۳۹۴). [۲۶] شرح الصدور (۶۲).