۹- عدم رنگ دادن مسائل دینی با طبیعت بشری ما
زیرا طبیعتهای بشری از طبیعت تند، منفعل و کم تحمل تا طبیعت آرام و خونسرد و باتحمل متفاوت است. در میان این دو نیز دهها و بلکه صدها و هزاران طبیعت وجود دارد. اما طبیعت دین و احکام دینی در قضایای مشابه یکی است.
برخورد مردم با این احکام و تطبیق آن در واقعیت و استفاده از ان در حوادث بر اساس طبیعت بشری متفاوت است و به همین دلیل باید به شدت از خلط احکام شرعی با طبیعتهای بشری بر حذر بود.
به عنوان مثال: انسانی که بیرون از خانه نشسته، در حالی که مردم در مسجد نماز میخوانند، از نظر شرع فردی گناهکار است و کاری انجام داده که مستحق عقاب میباشد.
زمانی که شخصی تندخو از کنار او عبور کند نمیتواند جلوی خود را بگیرد، و به او بد و بیراه و دشنام میگوید و زمانی که شخصی نرم خو از کنارش بگذرد شاید به خاطر عذرتراشی او را نصیحت هم نکند مگر افراد اندکی که خلاف این را انجام دهند.
و هر دو برخورد، اشتباه میباشند و صحیح این است که برخورد، شرعی باشد نه براساس طبیعت و خو. این انسان خلافکار باید با خوبی و نرمی نصیحت شود.