۷- عدم استعمال قدرت در به کرسی نشاندن اقوال و مذاهب
زیرا این کار ظلم نسبت به مخالف و ضایع کردن حق بندگی او در مسیری است که با اجتهاد به آن رسیده است.
شیخ الإسلام ابن تیمیه/در بیان انواع اختلافات و درجات اختلافکنندگان میگوید:
«کسانی که قول بدعت خود را سبب رها کردن جماعت مسلمانان نکرده و بر اساس آن دوستی و دشمنی نمیکنند، بدعت آنها از نوع خطا و اشتباه بوده و الله ﻷچنین خطاهایی را از مؤمنان میبخشد
و بسیاری از ائمهی سلف بودهاند که در این اشتباهات افتاده و سخنهایی را از روی اجتهاد گفتهاند که مخالف آن چیزی است که در قرآن و سنت به اثبات رسیده است.
برخلاف کسانی که با مخالفان خود ولاء و براء دارند و جماعت مسلمانان را متفرق کرده و مخالف آراء و اجتهادات خود را کافر یا فاسق دانسته و جنگ با آنها را حلال کرده اند. این افراد تفرقه انداز و اختلاف بر انگیز هستند» [۲۹].
از طرفی دیگر اجبار در پذیرفتن اقوال با زور و قدرت قضیهی اختلاف را از دایرهی اختلاف ظاهری به دایرهی اختلاف پنهانی میکشاند، اختلاف را عمیقتر کرده، بذر تفرقه را کاشته و در مخالف احساس بیانصافی پدید میآورد.
و اینجاست که احزاب و گروهها درون یک اجتماع متولد میشوند.
[۲۹] الفتاوی (۳/۳۴۹).