پیامبر اکرم جمیراث همه جهانیان!
چرا محمد؟.. پرسشی بود حیران در سرهای کوچک مشرکان روزگار پیامبر اکرم ج: ﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ٣١﴾[الزخرف: ۳۱]. «گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگواری از یکی از دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشده است؟!».
و سؤالی است که شاید ذهن برخی از مردم امروز را نیز محک زند. آیا اگر خداوند متعال کسرا؛ پادشاه امپراطوری فارس، یا قیصر؛ امپراطور رومیان، و یا پادشاه کشورهای قدرتمندی چون مصر و حبشه را به پیامبری برمیگزید، بهتر نمیبود تا در ظرف تنها چند هفته نیمی از دنیا در مقابل اسلام سر تسلیم خم کند؟!
چرا محمد بن عبدالله از بین ملتی عقب مانده، و پرت از صحنه سیاست و قدرت روز، و از وسط شنزارها و صحراهای خشک و بیآب و علف به شرف نبوت نایل میگردد؟!
صد البته که خداوند چنین خواست؛ ﴿... ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَيۡثُ يَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ...﴾[الأنعام: ۱۲۴]. «خداوند بهتر میداند که - چه کسی را برای پیامبری انتخاب و- رسالت خویش را به دست چه کسی بسپارد». نبوت و پیامبری مقام و رتبهای نیست که فرد با صلاحیتها و استعدادهای خود و با تلاش و کوششهای شبانهروزی بتواند آن را کسب کند، نبوت اختیار خداوندی است که عقل و اندیشه و نیروی بشر را در ساختار آن هیچ تأثیری نیست. ابن مسعود شاگردی از مکتب رسالت میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ نَظَرَ فِي قُلُوبِ الْعِبَادِ فَوَجَدَ قَلْبَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَيْرَ قُلُوبِ الْعِبَادِ، فَاصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَابْتَعَثَهُ بِرِسَالَتِهِ». «خداوند بر قلبهای بندگانش نظری افکند، دید که قلب محمد بهترین قلبهای بندگان است، پس آن را برای خود برگزید، و به پیامبری بر انگیخت».
خداوند پیامش را چنین میخواست، تا از دایره زیر صفر شروع شود، و در پرتو آن چنین ملتی جاهل و عقب مانده در مدت زمان بسیار اندکی در عقل، اندیشه، اخلاق و شیوه زندگی و رتبه انسانیت سرآمد جهانیان گردد، و این نور هدایت را برای جهان به ارمغان آورد.
خداوند هرگز نخواست دینش با زور بازو بر ملتها تحمیل شود، و اراده و اختیار انسان پایمال گردد، و مسلمان نماهایی منافق طینت در زیر شمشیر پادشاهان قدرتمند تربیت یابند. خداوند دینش را مایه گرفته از قلب، باور و ایمان شخص میخواهد، و دین تحمیلی و یا میراثی در نزد او فاقد ارزش است. از این روست که شخصی که با کمال اختیار و اراده خویش اسلام را میپذیرد مؤمن - یعنی با ایمان و باور - نامیده میشود.
﴿... لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ...﴾[البقرة: ۲۵۶].
«اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست».
مسلمانان بدور از هر گونه مبالغه و افراط ورزی پیامبر اکرم جرا تنها سرور جهانیان معرفی میکنند. و تاریخ بشریت از روز اول خلقت تا کنون -و صد البته تا بروز قیامت- جز او شاهد کسی نبوده که بتوان او را سرور عالم نامید!
تنها کسی که شروط زیر در او تحقق یابد را میتوان برای رهبری و سروری جهان (Leader of the world) نامزد کرد:
۱- برای سعادت و نیکبختی قوم، ملت، فامیل و کشوری تلاش نکند. سعادت و ساختار تمامی جهان در برنامه او باشد.
دنیا مصلحان اجتماعی و رهبران سیاسی و فعالان حقوق بشر زیادی را در رحم خود پرورده است، ولی هر یک در دایرهای تنگ یا گشادهتر فعالیتهایی داشتهاند و نزد ملتی قابل ارج بودهاند.
بطور مثال گاندی برای هندوستانیهایی که آنها را از زیر یوغ استعمار انگلیس پیر رهایی بخشید فرشته نجات است، ولی برای یک آفریقایی و یا ایرانی جز یک حکایت و صدای طبلی که از دور خوش است، هیچ ارزش دیگری ندارد. شاید نیلسن ماندلا در آفریقای جنوبی رمز استقامت و پایداری باشد، در حالیکه بیشتر ملتهای جهان نه نامی از او شنیدهاند و نه نیازی به شناختن او دارند.
علی جناح برای پاکستانیها معمار یک کشور و قائد اعظم آنهاست، و در چشم هندوستانیها یک شورشی و جدایی طلب!
رهبران آمریکای کنونی شاید در چشم بیشتر ملت آمریکا افرادی میهن دوست و خادم مصالح کشور باشند، اما چون رفا و آسایش کشور و ملتشان را با ویرانی کشورهای دیگر، و با ریختن خون ملتهای دیگر و تاراج ثروتهای آنها بدست میآورند، در بین ملتهای مظلوم و ستمدیده رمزی از دیکتاتوری و دزدی و آدمکشی بشمار میروند!
جهان تنها کسی را میتواند رهبر و سرور خود بشمار آرد که همه ملتها و همه انسانیت را به یک چشم بنگرد، خیرخواه همه بشریت باشد، و هیچ قوم و ملت و کشوری را بر دیگری برتری ندهد. و این شخص در تاریخ بشر کسی نبود جز محمد مصطفی ج.
سرور جهانیان باید برنامه عمل و اساسنامهای برای راهنمایی همه بشریت داشته باشد. برنامه او جنبههای مختلف زندگی انسان را در برگرفته باشد. چرا که سرور (یا Leader) یعنی راهنما و راهبر؛ کسی که در فکر رستگاری، رهنمایی، فلاح و سعادت همه بشر است. و تنها قرآن اساسنامه اسلام از چنین ویژگیای بهرهمند است. تمامی ادیان آسمانی گذشته چون مسیحیت و یهودیت و افکار و اندیشههای فلسفی بشر چون بودائیت و کنفوشیوسیت و زردشتیت که البته برخی مؤرخان اساس و جذور آنها را ادیانی آسمانی بشمار میآورند - در جوانبی بسیار محدود از زندگی بشر خلاصه میشوند.
به طور مثال مسیحیت که از بیشترین آمار بشر در جهان امروزی برخوردار است، تنها در برخی نصیحتهای اخلاقی خلاصه میشود، برنامهای برای ساختار آینده جامعههای بشری، و راهکاری در استحکام روابط سیاسی و اقتصادی و نظامی جامعه انسانی، و یا حتی در سطح افراد جامعه ندارد! و این تنها مرامنامه محمد مصطفی جاست که در هر زمینهای از زندگی انسان راهکاری مطابق با عقل، منطق، حکمت و فطرت او تقدیم داشته است.
۲- دیگر اینکه راهنمائیها و برنامه او مختص یک زمان نباشد، بلکه جوابگوی همه زمانها بوده، در همه عصور بطور یکسان قابل اجرا و پیروی باشد.
و این تنها دستورات اسلام است که با همان قدرت و توانی که جامعه ۱۴۰۰ سال پیش را اداره میکرد، امروز میتواند سکان جامعه مدرن بشری را کنترل کند. آنچنان که دیروز برنامههای آن برای بشریت جوابگو بوده امروز نیز آرزوی هر فرد آگاه و فرهیخته، و ندای فطرت و عقلهای روشن جوامع بشری است.
۳- شرط چهارم و مهمترین نقطه در نامزد سروری عالم این است که او تنها قواعد واساسنامههای فلسفی و نظریههای براق و توخالی تقدیم نکره باشد، بلکه هر آنچه میگوید را بصورت عملی در زندگی فردی خود به اجرا درآورده باشد، و جامعهای الگو و نمونه را بصورت زنده به عنوان یک مثال روشن برای بشریت تقدیم کرده باشد.
و این بارزترین سیمای محمد مصطفی علیه الصلاة و السلام بود که اولا خود به صورت قرآنی زنده که با دو پای بشری در جامعه حرکت میکرد، از سوی خداوند الگو و نمونه قرار گرفت. ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١﴾[الأحزاب: ۲۱]. «سرمشق و الگوی زیبائی در (شیوهی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند».
دوما در مدت ۲۳ سالی که در میان بشر زیسته جذر و مدهای گوناگون یک زندگی انسانی و یک جامعه بشری؛ از پرورش افراد تا تربیت جامعه، و از ستمدیدگی و مظلومیت فردی، تا تحمل ظلم و زور بر جامعه کوچک اسلامی، تا حصار اقتصادی و اجتماعی، تا صبر و شکیبایی و بردباری، تا هجرت و دربدری، و تا چیدن پایهها و سنگ بنای جامعه نمونه، و تا حکومت داری و مقابله و برخورد با دوست و دشمن، و غیره را بصورت زنده به بشریت نشان داد.
از این روست که باید گفت پیامبر اکرم جمیراث همه بشریت است، و کسی بر دیگری در بهره بردن از او اولویت و برتری ندارد. و هر کس میتواند از دریای بیساحل این میراث بزرگ بهره گیرد. او رحمت و شفقتی است برای جهانیان ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧﴾[الأنبیاء: ۱۰٧]. «(ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم». ...