ویژگیهای سیرت پیامبر خدا ج
جای دارد برای روشن شدن بیشتر اهمیت و جایگاه سیرت پیامبر اکرم در میراث انسانی به برخی از ویژگیهای سیرت آن حضرت که در سیرت هیچ پیامبر و انقلابگر و اصلاح گری در تاریخ بشریت صدق نمیکند اشاره کنم:
از جمله این ویژگیها:
۱- سیرت پیامبر خدا جدرستترین و صحیحترین حکایت زندگی یک پیامبر است.
تاریخ یهودیت و یا مسیحیت از پیامبران خود، و یا حتی بودائیت و کنفوسیوسیت و زردشتیت از رهبر و بنیانگذار خود چیز چندان درستی در دست ندارند، هر آنچه نگاشته شده است حکایتهایی است که زبانها قرنها به همدیگر پاس داده، پس از صدها سال از گذشت آن افراد نگاشته شده، هیچ تاریخ نگار و یا اندیشمندی نمیتواند بر صحت آنها سنگ تمام بگذارد.
در حالیکه سیرت پیامبر خدا جاز منابع بسیار موثق و غیر قابل انکار برای ما نقل شده است، منجمله منابع سیرت آن حضرت قرآن کریم؛ کلام الهی است که نحوه ثبت و ضبط آن خود به تنهائی یک معجزه و یک انقلاب بیمانند در تاریخ عقل و درایت بشری است. سنت (که شامل گفتارها و کردارها و مواقف) آن حضرت میباشد. از زمان خود آن جناب و زیر نظر خودشان تا سالهای بسیار نزدیک به ایشان، توسط شاگردان و سپس تابعیهای آنان بصورتی باز هم معجزهآسا و دقیق و بیمانند در تاریخ بشریت جمعآوری و ثبت شده است. کتابهای سیرت و ادبیات عربی همزمان با آن حضرت نیز از جمله مصادر موثوقی است که پس از تحقیق و بررسیهای مکرر تاریخ شناسان مورد اعتماد قرار گرفته است.
و بنا به گفته برخی شرق شناسان: محمد در زیر نور خورشید چشم به جهان گشوده، تمامی مراحل زندگی ایشان بصورت صحیح و درست انعکاس داده شده است.
۲- حکایت زندگی پیامبر خدا جاز بدو تولد آن مقام و تا رحلتشان بصورت کامل و شامل در تاریخ بشریت به یادگار مانده است.
این در حالی است که ما از مراحل مختلف زندگی پیامبران دیگر اطلاع چندانی نداریم. بیشترین اطلاعاتی که بشر از زندگی حضرت موسی و حضرت عیسی و پیامبرانی چون ابراهیم و نوح در اختیار دارد آن چیزی است که قرآن ثبت کرده، آن نیز از حکایت چند موقف تجاوز نمیکند.
تاریخ از بسیاری از پیامبران جز اسمشان چیز دیگری بیاد نمیآورد. و از بسیاری دیگر چون پیامبرانی که در هند و ایران و چین و اروپا بودهاند هیچ بخاطر ندارد.
۳- سیرت پیامبر اکرم جحکایت انسانی است که از طرف پروردگار یکتا به شرف والای رسالت مبعوث شده، از کالبد بشریت خارج نگشته ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ...﴾[الکهف: ۱۱۰]. «(ای پیغمبر!) بگو: من فقط انسانی همچون شما هستم (و امتیاز من این است که من پیغمبر خدایم) و به من وحی میشود که معبود شما یکی است و بس»و به عالم فرشتگان و یا سرابستان خرافات و افسانه نیز نپیوسته است. و صد البته از سوی پیروانش نیز به مراتب پروردگاری نیز سوق داده نشده است!
این در حالی است که مسیحیان حضرت عیسی و یهودیان حضرت عزیر را فرزندان خداوند معرفی کرده در مقام الوهیت جای دادند!
و بدعتگرایان و مذهب فروشان زمانه همیشه درباره امامان و رهبران خویش آنچنان مبالغه میکنند که آنها را از پوستین بشریت خارج ساخته عناصری فرابشری و خارج از دایره پیروی قرار میدهند.
و این تنها رسول خداست که در سایه قرآن همچنان بشری است که با وحی به حرکت درمیآید، چون سایر انسانها در زمین زندگی میکند، و با کار و تلاش خود زیر رهبریت وحی جامعه را میسازد. و همیشه آنچنان که خداوند خواسته نمونه و الگوی قابل پیروی و اطاعت و چراغی بر فراز راه رستگاری و هدایت میماند: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١﴾[الأحزاب: ۲۱]. «سرمشق و الگوی زیبائی در (شیوهی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند».
۴- سیرت پیامبر اکرم جهمه مراحل بشری یک انسان را انعکاس میدهد.
در سیرت پیامبر ما کودکی را داریم که در زیر نظر خداوند متعال تربیت شده به نوجوانی و جوانی، و کهن سالی و پیری میرسد، همسری داریم که در خانه پدر و برای اطرافیان همسایه و در جامعه مربی و معلم است. در سیرت پیامبر ما؛ مرد میدان کارزار، و مرد سیاست، و رهبر و پیشوای دیانت، و تجربه میدان تجارب، و یک انقلابی و یک شریک و یک معاهد و هم پیمان و خلاصه همه مشارب زندگی را از نزدیک لمس میکنیم.
تنها پیامبر اسلام است که سیرت او میتواند برای همه افراد جامعه الگو و نمونه باشد، در حالیکه از زندگی حضرت موسی برای ما تنها یک موسای رهبر بجای مانده، و از زندگی حضرت ابراهیم یک پیامبر انقلابی و از زندگی حضرت عیسی یک پیشوای دینی!
در بین دیانتهای آسمانی تاریخ یهودیت و تاریخ مسیحیت پرخونترین و وحشیترین تاریخ بشر به شمار میآیند. چرا که از دیانتهای آن پیامبران اخلاق جنگ و ستیز بکلی حذف شده است. بر همین منوال تمامی افکار و اندیشههای اصلاحگرای تاریخ بشریت در گوشههایی چند از زندگی منحصر شده است، و تنها دین و مرام و سیرت حضرت خاتم الأنبیاء؛ محمد مصطفیجاست که پرتو نورش راه را برای زیستن تمام انسانها، و در همه میادین زندگی هموار ساخته است.
۵- سیرت پیامبر اکرم جدلیلی است واضح و برهانی روشن بر صداقت و راستگویی و درستی دعوت او...
چه گویاتر از اینکه اولین کسانی که به دعوت او لبیک گفتند همان افرادی بودند که بیش از همه با او در تماس بودند، و او را میشناختند: حضرت خدیجه همسر گرانقدر ایشان، ابوبکر نزدیکترین دوستش، زید بن حارثه خادمی که در خانهاش بود، علی بن ابیطالب پسر عمویش که زیر سرپرستی او بسر میبرد.
سیرت پیامبر اکرم جحکایت انسانی است که زیر سرپرستی وحی با تلاش و زحمتهای خود -بدور از معجزات و کرامات و افسانهها- پیروزیها و موفقیتهای منطقی بدست میآورد، و کسانیکه در زمان ایشان بودند با دیدن واقعیت او و لمس تعالیم و فرمودههایش بدو گرویدند، و بشریت پس از رحلت او با اعتماد بر معجزات عقلیش بدو ایمان آورد، و قرآن؛ معجزه او، اساسنامه عقل و ندای فطرتی است که هر عاقلی را مجبور میسازد رسالت و پیامبری او را قبول کند!
بشریت پیش از او با دیدن عصایی که اژدها میشد، به حضرت موسی میگروید، و با دیدن مردهای که زنده میشد، و یا کوری که بینا میگشت و یا کری که شنوا میشد به حضرت عیسی میپیوست. و پیامبر اسلام جپایان عصر معجزههای خارق العاده بود. معجزه او در حقیقت سخن گفتن با عقل و محک زدن شعور انسانی و بیدار ساختن ندای فطرت در افراد است.
همه افرادی که به پیامبر پیوستند از روی ایمان و باور قانع شدن به تعالیم آسمانی او بوده است، تاریخ بیاد ندارد کسی از روی معجزات خارق العاده پیامبر چون سفرنامه اسراء و معراج، و یا دو نیم شدن ماه ایمان بیاورد. بر عکس چه بسا معجزات دیگر او آتش حسادت و کینه دشمنی را در دل اهریمنان شعلهورتر ساخته است. دیگر معجزات پیامبر که با معجزههای سایر فرستادگان الهی شبیهاند تنها برای قوت قلب بیشتر دادن به پیامبر، و دمیدن در ثبات و پایداری مؤمنان و تشویق آنها و چشم سرخ دادن به کافران بوده است که ما پیامبرمان را فراموش ننموده تنها رها نکردهایم!
و تنها قرآن کریم؛ ندای فطرت و عقل از سوی خداوند بعنوان معجزه جاودان آن حضرت معرفی شد:
﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا ٨٨﴾[الإسراء: ۸۸]. «بگو: اگر همهی مردمان و جملگی پریان گرد آیند و متّفق شوند بر این که همچون این قرآن را (با این شیوههای دلربا و معانی زیبا بسازند و) بیاورند، نمیتوانند مانند آن را بیاورند و ارائه دهند، هرچند هم برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند (چرا که قرآن کلام یزدان و معجزهی جاویدان آفریدگار است و هرگز از معلومات محدود آفریدگان چنین چیزی ساخته نیست)».
و از اینجاست که پاسبانان کفر و سرکشی و عناد، و مذهب فروشان و بدعتگران هر زمان با قرآن در ستیزند، و مردم را با حجتهای واهی از خواندن قرآن برحذر میدارند.
چه باعث شرم واندرز است که برخی از آخوندهای مذهب فروش بدین بهانه که قرآن برای ما قابل فهم نیست، و تنها امامان آن را میفهمند مردم را از کلام الهی زده میکنند! چه عجب پیامی است از جانب پروردگار برای ما که ما آن را نمیفهمیم؟! و صد عجب از اینکه یک چوپان بیسواد صحرانشین و دهاتی عرب آن زمان آن را میفهمید و بر مبنای آن به پیامبر ایمان میآورد، و ما پس از سالیان دراز درس و تعلیم و پس از رشد عقل بشری از فهمیدن آن عاجزیم؟!
(توصیه میشود به مقدمه تفسیر تابش آیت الله العظمی علامه ابوالفضل برقعهای مراجعه شود. البته این مقدمه در سایتهای انترنتی به شکل کتابی مستقل به عنوان «قرآن برای همه» نیز نشر شده است).
(http://www.aqeedeh.com/view/book/۵۴۶/قرآن-برای-همه/)
پیامبر اکرم جصبح دوشنبه ٩/ ربیع الأول، موافق با ۲۰ یا ۲۱ - بنا به اختلاف تقویمهای میلادی - / آوریل/ ۵٧۱م، سال فیل - عام الفیل - بنا به روایت مشهور ۵۰ روز پس از حادثه ابرهه، در دره بنی هاشم در شهر مکه مکرمه، چشم بجهان گشود.
(علامه محمد سلیمان منصورپوری در «رحمة للعالمین» پس از پژوهشها و بررسیهای تاریخی این تاریخ را ثابت شمرده است. فلک شناس مشهور مصری محمود پاشا نیز این تاریخ را روز میلاد باشکوه پیامبر خدا جمیداند. علامه صفی الرحمن المبارکفوری در «رحیق المختوم»، و خضری بک در «محاضرات تاریخ الأمم الإسلامیة» نیز این تاریخ را مورد تأیید قرار دادهاند).
روایات دیگری نیز در تاریخ میلاد پیامبر خدا جآمده است که از درجه صحت کمتری برخوردارند. اختلاف در تاریخ میلاد پیامبر خدا جو سایر شخصیتهای بزرگ تاریخ برمیگردد به اینکه؛ کسی در روز تولد آنها نمیدانست که آنها در آینده چه شخصیتهایی خواهند شد تا روز تولد آنها را به دقت به تاریخ بسپارد. و بطور عموم گذشتگان چندان به دقت در تاریخ اهتمام نمیدادند، و تنها در سایه اسلام و بنا به نیاز اندیشمندان اسلامی به ثبت درست تاریخی برای استنباط احکام فقهی که دانستن تاریخ در آنها مهم است، حایز اهمیت شد. و چون رحلت پیامبر از این جهان یک حادثه بسیار جانگداز تاریخی بود بطور دقیق ثبت شد. (و آن قبل از ظهر دوشنبه ۱۲/ ربیع الأول سال ۱۱ هجری، در حالیکه پیامبر ۶۳ سال و ۴ روز عمر داشت اتفاق افتاد).
بنابراین جشن یا عید میلاد رسول اکرم جکه در بین عوام الناس در برخی از جامعههای اسلامی در ۱۲/ ربیع الأول بر پا میشود، فاقد هرگونه دلیل و برهان شرعی و تاریخی است، و آن از میراثهای حکومت شیعیان فاطمی در مصر است که کورکورانه در بین عوام الناس و برخی روحانیان غافل و کم سواد منتشر شده است!