فتنهی تکفیر
نظر ناصرالدین آلبانی/دربارهی مسئلهی تکفیر
در مجلهی سلفیه، در اولین شماره سال: ۱۴۱۵هـ.ق از استاد محمد ناصرالدین البانی/دربارهی فتنهی تکفیر سؤال شد و ایشان نیز به تفصیل پاسخ دادند که در زیر به طرح سؤال و جواب یاد شده از آن مجله و نیز ترجمهی آن اقدام میکنیم:
سؤال: جناب استاد بر شما پوشیده نیست که در صفوف مبارزات مردم افغانستان در هنگام جهاد، دستهها و گروههای گمراه زیادی نفوذ کردند و با کمال تأسف آنچه در توان داشتند در انتشار افکارشان که خارج از منهج سلف صالح بود در بین جوانان ما که در آنجا مشغول جهاد بودند، کوشیدند؛ که از جملهی آن افکار، تکفیر حاکمان و به ادعای آنها، زندهکردن سنت ترک شدهی ترور میباشد و اکنون بعد از بازگشت جوانان سلفی به کشورهایشان چون تحت تأثیر آن افکار واقع شدهاند، شروع به انتشار این آراء و شبهات در بین جوانان در جوامع خویش نمودهاند و مطلع شدهایم بین جناب عالی و یکی از برادران، مناقشهای طولانی در مسألهی تکفیر روی داده است، چون نوار ضبط شده آن محاوره و گفتگو واضح ضبط نشده است لذا از جنابعالی میخواهیم که این مسئله را توضیح دهید و از خداوند متعال میخواهیم که بهترین پاداشها را به شما عنایت فرماید.
قبل از آنکه جواب استاد را در مورد مسئلهی یاد شده، بیان داریم به بیان بعضی از عبارات مهم موجود در آن میپردازیم:
۱. تکفیر، فتنهای قدیمی است و گروههایی در قدیم و جدید، پایههای فکری خویش را بر آن اساس نهادهاند.
۲. مسلمان دو چیز را باید با هم جمع نماید: اولی: اخلاص برای الله تعالی و دیگری: تبعیت نیکوست.
۳. علامت فرقهی ناجیه این است که بر راه و روش رسول الله جو اصحابش باشند.
۴. اکثر احزاب جهادی آیهی حکم به غیر ما انزل الله را به شیوهی خوارج تفسیر میکنند.
۵. تکفیر گناهکار به سبب ارتکاب معصیت و گناه، جایز نیست.
۶. خوارج به سبب مخالفت با اصحاب رسول الله جهلاک شدند.
۷. تصفیه و تربیت، دعوت به تجدید نگرش علمی و قانونمند، انتشار معارف صاف و خالص در بین مردم و بناکردن جامعهی اسلامی بر آن مبناست.
۸. اکثر افراد جماعات اسلامی در مدت یک قرن علیرغم فعالیتهای وسیع و گرفتاریهای متعدد نتوانستهاند حتی برای خود نیز مفید باشند؛ تا جایی که به طور مداوم عقاید و اعمال خلاف قرآن و سنت را از آنها مشاهده میکنیم. [۵۵]
جناب ابن باز/ناصرالدین البانی را تأیید مینماید:
نظر شیخ عبدالعزیز بن باز در مورد نظرات البانی
جناب شیخ عبدالعزیز بن باز/به دنبال انتشار نظرات محمدناصرالدین البانی دربارهی قضیه تکفیر در مجلهی الدعوة السعودیة شماره: ۱۵۱۱ جمادی الاولی ۱۴۱۶هـ نکاتی را به شرح زیر در تأیید آن ایراد نموده است.
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وأصحابه ومن اهتدى بهداه أما بعد:
از جواب محکم و مفید جناب ناصرالدین البانی، خداوند او را موفق بدارد در روزنامهی المسلمون مطلع شدم مبنی بر تکفیرکردن کسی که به غیر آنچه که خداوند متعال نازل کرده، حکم کند بدون تفصیل و شرح و آن را کلامی گرانقدر که به حق اصابت شده، یافتم. ایشان راه مؤمنین را پیموده و در آن روشن نموده است که هیچ فردی حق ندارد و برایش جایز نیست که کسی را به خاطر حکم به غیر از آنچه خداوند نازل کرده و به صرف عمل کردن به آن بدون اطلاع از اینکه آیا قلباً هم آن را حلال میداند، تکفیر کند و در آن به آنچه از ابن عباسبو دیگران از سلف امت وارد شده، استفاده کرده است. و بدون شک آنچه ایشان در جوابش زیر تفسیر آیات: ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ٤٤﴾[المائدة: ۴۴]. ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٤٥﴾[المائدة: ۴۵]. ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٤٧﴾[المائدة: ۴۷] بیان داشته، حق است و توضیح داده است که کفر به دو نوع اکبر و اصغر قابل تقسیم است همانگونه که ظلم و فسق نیز به دو نوع اکبر و اصغر تقسیم پذیرند و هرکس حکم به غیر از اسلام را چون زنا کردن و ربا خواری و دیگر حرامهایی که بر تحریمش اجماع شکل گرفته، حلال بداند؛ به تحقیق او به کفر اکبر، ظلم اکبر و فسق اکبر مبتلا گشته است ولی اگر کسی بدون استحلال قلبی آن را انجام دهد کفرش اصغر و همچنین ظلم و فسقش نیز اصغر خواهد بود. چنانکه رسول الله جدر حدیث ابن مسعود میفرماید: «سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ وَقِتَالُهُ كُفْرٌ» [۵۶]: «ناسزا گفتن به مسلمان فسق و کشتنش کفر است».رسول الله جدر این فرموده قصدش فسق و کفر اصغر بوده است و به خاطر تنفر از این عمل منکر و ناپسند آن را به صورت مطلق بیان فرموده است. همانگونه که در حدیث دیگری میفرماید: «اثْنَتَانِ فِي النَّاسِ هُمَا بِهِمْ كُفْرٌ الطَّعْنُ فِي النَّسَبِ وَالنِّيَاحَةُ عَلَى الْمَيِّتِ» [۵۷]: «دو چیز در میان مردم وجود دارد که به واسطهی آن دچار کفر میشوند: در نسب دیگران عیب وارد کردن و برای مرده نوحه خوانی نمودن».و همچنین میفرماید: «لَا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّارًا يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ» [۵۸]: «بعد از من با کشتن همدیگر به کفر برنگردید».و احادیث در این زمینه زیاد است.
بر هر مسلمان و خصوصاً اهل علم لازم است که در امورات تحقیق نماید و با اطلاع از کتاب و سنت و راه و روش سلف امت، حکم کند و از راه خطرناک کسانی که احکام را به صورت مطلق و بدون تفصیل به کار میبرند، بپرهیزد و بر اهل علم واجب است که بطور مفصل و به منظور روشن نمودن مسائل اسلام همراه دلایلشان از کتاب و سنت، به سوی الله تعالی دعوت نمایند و بر پایداری و استقامت در آن و خیرخواهی و توصیه به خیر تشویق نمایند و در همان حال آنها را از هر آنچه که مخالف احکام اسلام است، ترسانده و با این کار بر راه و روش رسول الله جو خلفای راشدین و اصحابشقرار گرفته، به حق گرویده و عملاً از هر آنچه مخالف اسلام است بر حذر مانده است آنگاه شاهد تحقق بخشی این آموزههای قرآن خواهیم بود: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ٣٣﴾[فصلت: ۳۳] «گفتار چه کسی نیکوتر از فردی است که به سوی الله دعوت کرده و عمل صالح انجام میدهد و میگوید بدرستی که من مسلمانم».﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١٠٨﴾[يوسف: ۱۰۸] «بگو این راه من است آگاهانه خودم و پیروانم به سوی الله دعوت میکنیم و خداوند پاک و منزه است و من از مشرکین نیستم».﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ﴾[النحل: ۱۲۵] «با حکمت و پند نیکو به سوی پروردگارت دعوت کن و با شیوهی پسندیده با آنها مجادله نما».
[۵۵] جناب جمیل زینو تنها خلاصه بحث البانی را در اینجا ذکر کرده است. مترجم. [۵۶] متفق علیه [۵۷] مسلم آن را روایت کرده است. [۵۸] متفق علیه.