بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

بَابُ المَوَاقِيتِ
بابی است در بیان اوقات نمازها

بَابُ المَوَاقِيتِ
بابی است در بیان اوقات نمازها

صلاة به معنی دعا می‌باشد. و نامگذاری نماز به صلاة از این جهت است که نماز مشتمل بر دعا می‌باشد. و دعا به معنی خواهش است و در نماز همه خواهش از خداست: خواهش مغفرت و آمرزش. خواهش قبول معذرت و پوزش. خواهش سعادت و نیکبختی. خواهش عاقبت خیر که همه‌ی این‌ها در نماز هست. روی این اصل: (الدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَة)؛ «دعا مغز بندگی است». (الصَّلاةُ دُعَاءٌ)؛ «نماز همه‌اش خواهش است». (الدُّعَاءُ عِبَادَةٌ)؛ «خواهش از خدا اظهار بندگی کردن است». (العِبَادَةُ دُعَاءٌ)؛ «بندگی کردن خواهش از خدا نمودن است».

۱۶۳- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِوٍب: أَنَّ نَبِيَّص قَالَ: «وَقْتُ الظُّهْرِ إِذَا زَالَتْ الشَّمْسُ، وَكَانَ ظِلُّ الرَّجُلِ كَطُولِهِ مَا لَمْ يَحْضُرْ الْعَصْرُ، وَوَقْتُ العَصْرِ مَا لَمْ تَصْفَرَّ الشَّمْسُ، وَوَقْتُ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ مَا لَمْ يَغِبْ الشَّفَقُ، وَوَقْتُ صَلَاةِ العِشَاءِ إِلَى نِصْفِ اللَّيْلِ الأَوْسَطِ، وَوَقْتُ صَلَاةِ الصُّبْحِ مِنْ طُلُوعِ الفَجْرِ مَا لَمْ تَطْلُعْ الشَّمْسُ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

و از عبدالله بن عمروب روایت است که رسول اللهص فرمود: «وقت ظهر هنگام زوال آفتاب، یعنی حرکت آفتاب از میان آسمان به طرف مغرب، تا وقتی است که سایه‌ی مرد به قدر طول او بشود. مقصود از مرد شخص است که سایه‌ی هر کس به بلندی و درازی قامت او بشود و وقتی که سایه‌ی شخص به بلندی قامت او شود، وقت ظهر به پایان رسیده است. و وقت عصر ـ از زیاد شدن سایه‌ی هر کس از بلندی قامت اوست ـ تا وقتی که آفتاب زرد شود و آماده‌ی غروب گردد. و آخر وقت عصر، غروب آفتاب است. اما وقت زرد شدن آفتاب نماز خواندن مکروه است. و وقت نماز مغرب از بعد از غروب کامل آفتاب است. تا وقتی که شفق سرخ پنهان نشده باشد. وقتی که شفق سرخ پنهان شد وقت نماز عشاء داخل شده است. و وقت برگزیده‌ی آن می‌ماند تا آخر نیمه‌ی اول شب. و در درست بودن نماز عشاء، وقت آن باقی است تا دمیدن صبح صادق. و وقت نماز صبح از طلوع فجر صادق است تا وقتی که آفتاب طلوع نکرده است، آفتاب که طلوع کرد وقت صبح پایان یافته است».

کلمات: زوال آفتاب: همان است که در قرآن «دُلُوک الشمس» نامیده شده است. «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوك الشَّمسِ». دلوک الشمس و زوال آفتاب: حرکت کردن آفتاب از میان آسمان به طرف مغرب است. ما لم تصفر الشمس: مادامی که آفتاب زرد نشده باشد. ما لم یغب الشفق: مادامی که شفق سرخ از جهت مغرب پنهان نشده باشد. طلوع فجر: دمیدن صبح صادق است. فجر کاذب، مانند دُمِ گرگ به صورت یک خطی روشن، شانزده دقیقه قبل از فجر صادق ظاهر می‌شود و سپس پنهان می‌شود. اما صبح صادق مرتب روشن‌تر می‌شود تا آفتاب طلوع کند. شفق سرخ بعد از مغرب و شفق سرخ در مشرق قبل از طلوع آفتاب دو منظره‌ی خیلی دیدنی و جالب است. اروپایی‌ها که کشورشان شفق ندارد، وقتی آن را می‌بینند، عکس می‌گیرند و از رؤیت آن لذت می‌برند. و در حدیث جبرئیل آمده است که جبرئیل روز اول، نماز ظهر را موقع زوال آفتاب با رسول اللهص خواند. و روز دوم نماز ظهر را موقع نزدیک شدن سایه‌ی هر کس به قدر طول او با رسول اللهص خواند. و روز بعد، نماز عصر را قبل از زرد شدن آفتاب با رسول اللهص خواند. فقط نماز مغرب هر دو روز در یک وقت با رسول اللهص خواند. و نماز عشاء را روز اول موقع پنهان شدن شفق سرخ و روز دوم بعد از گذشتن سه یک شب با رسول اللهص خواند. و نماز صبح را روز اول در اول وقت و روز دوم موقع روشن شدن هوا خواند و فرمود: الوقت ما بین الوقتین: که هر نماز مثلاً نیم ساعت از اول وقت بگذرد.

۱۶۴- وَلَهُ مِنْ حَدِيثِ بُرَيْدَةَ فِي العَصْرِ: وَالشَّمْسُ بَيْضَاءُ نَقِيَّةٌ.

و در روایت مسلم از بریده در خصوص نماز عصر آمده است که: نماز عصر انجام می‌گرفت و آفتاب سفید و پاک بود. یعنی از روشنی آفتاب کم نشده و زردی در نور آن داخل نشده بود.

بریده: سه کنیه دارد: ابوعبدالله، ابوسهل و ابوالحصیب اسلمی. قبل از غزوه‌ی بدر مسلمان شد، اما در غزوه‌ی بدر حاضر نبود. و در بیعه الرضوان در حدیبیه بیعت نمود. در مدینه نشیمن نمود و سپس به بصره رفت و در آن‌جا اقامت گزید و به سال ۶۲ درگذشت. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۶۵- وَمِنْ حَدِيثِ أَبِي مُوسَى: وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ.

و در روایت مسلم از ابوموسی اشعریس در خصوص نماز عصر آمده است: و از نماز عصر فارغ می‌شدند و آفتاب بلند بود. یعنی نماز عصر را در اول وقت آن می‌خواندند. و این حدیث می‌رساند که کوشش می‌شد در نماز عصر شتاب شود که در اول وقت آن خوانده شود. و سبب آن معلوم است، برای این‌که بعد از نماز عصر وقت کار و کسب مردم است. نماز زود خوانده شود تا مردم به کار و کسب‌شان برسند.

ابوموسی اشعریس، نام او عبدالله بن قیس از سابقین به سوی اسلام است. به حبشه هجرت نمود و موقع مراجعت مهاجرین حبشه با ایشان به مدینه آمد. و بسیار خوش آواز بود. رسول اللهص شبی قراءت او را شنید و فردایش به او فرمود: «لَقَدْ أُوتِيتَ مِزْمَارًا مِنْ مَزَامِيرِ آلِ دَاوُدَ»؛ «حنجره‌ای مانند حنجره‌ی داود به تو داده شده است». عمرس بعد از عزل مغیره او را والی بصره نمود، بعد او را معزول کرد، سپس به کوفه منتقل شد و عثمان او را والی کوفه قرار داد. تا وقتی که عثمان شهید شد او در کوفه بود. وقتی که مسأله‌ی تحکیم پیش آمد، به مکه منتقل شد و در آن‌جا در سن ۶۳ سالگی درگذشت.

از حدیث دانسته می‌شود که نماز عصر در اول وقت آن خوانده می‌شد.

۱۶۶- وَعَنْ أَبِي بَرْزَةَ الأَسْلَمِيِّس قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِص يُصَلِّيَ العَصْرَ، ثُمَّ يَرْجِعُ أَحَدُنَا إِلَى رَحْلِهِ فِي أَقْصَى المَدِينَةِ وَالشَّمْسُ حَيَّةٌ، وَكَانَ يَسْتَحِبُّ أَنْ يُؤَخِّرَ مِنْ العِشَاءِ، وَكَانَ يَكْرَهُ النَّوْمَ قَبْلَهَا وَالحَدِيثَ بَعْدَهَا، وَكَانَ يَنْفَتِلُ مِنْ صَلَاةِ الغَدَاةِ حِينَ يَعْرِفُ الرَّجُلُ جَلِيسَهُ، وَيَقْرَأُ بِالسِّتِّينَ إِلَى المِائَةِ. مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.

و از ابو برزه اسلمیس روایت است که گفت: «رسول اللهص نماز عصر را می‌خواند و پس از فراغت ایشان از نماز عصر، یکی از ما به خانه‌اش در آخر مدینه می‌رفت و هنوز آفتاب زنده بود، یعنی بلند بود و نور و حرارتش برقرار بود. و دوست می‌داشت نماز عشاء را به تأخیر اندازد. و خوابیدن قبل از نماز عشاء و صحبت کردن بعد از عشا را دوست نمی‌داشت، تا زود به بستر برود و زود هم برای نماز تهجد بیدار شود. و از نماز صبح بیرون می‌رفت موقعی که نمازگزار شخص پهلودستی خویش را می‌شناخت. و در نماز صبح شست تا صد آیه می‌خواند».

معلوم است که در حدیث ثابت است که رسول اللهص بعد از نماز عشاء با ابوبکر صدیقس تا پاره‌ای از شب بیدار می‌نشستند و در امور مسلمین با هم صحبت می‌کردند. بنابراین صحبت بعد از نماز عشاء مکروه است اگر در راه خیر نباشد، اما صحبت شخص با همسرش با مهمانش. صحبت طلاب در دروس‌شان، هیچ‌کدام مکروه نیست.

کلمات: أقصی المدینة: آخر مدینه. دورترین نقطه‌ی آن. و الشمس حیة: یعنی آفتاب هنوز قوی و پرنور بود. ینفتل: بیرون می‌رفت از نماز صبح موقعی که نمازگزار شخص پهلودستی خود را می‌شناخت. جلیسه: همنشین او. پهلودستی او. یقرأ بالستین الی المائة: در نماز صبح شست آیه تا صد آیه می‌خواند.

۱۶۷- وَعِنْدَهُمَا مِنْ حَدِيثِ جَابِرٍ: وَالعِشَاءَ أَحْيَانًا یُقَدِّمهَا وَأَحْيَانًا یُؤَخِّرهَا إِذَا رَآهُمْ اِجْتَمَعُوا عَجَّلَ، وَإِذَا رَآهُمْ أَبْطَئُوا أَخَّرَ، وَالصُّبْحَ: كَانَ النَّبِيَّص يُصَلِّيهَا بِغَلَسٍ.

و بخاری و مسلم از حدیث جابر روایت کرده‌اند که: نماز عشاء گاه در اول وقت می‌خواند و گاه در آن تأخیر می‌کرد. اگر می‌دید جماعت حاضرند در اول وقت می‌خواند و اگر می‌دید جماعت مسجد تأخیر کرده‌اند، نماز عشاء را به تأخیر می‌انداخت تا جماعت به نماز برسند. اما نماز صبح معمولاً در اول وقت در تاریکی می‌خواند.

در حدیث رافع بن خدیج شماره‌ی ۱۷۲ آمده است که دستور می‌داد تا نماز صبح را تأخیر کنند تا هوا روشن شود. بنابراین بعضی اوقات مثل زمستان که شب دراز است و مردم سیرخواب می‌شوند، نماز صبح را اول وقت می‌خواند. و در تابستان که شب کوتاه است و مردم سیرخواب نمی‌شوند، نماز صبح را به تأخیر می‌انداخت تا جماعت به نماز صبح برسند.

۱۶۸- وَلِمُسْلِمٍ مِنْ حَدِيثِ أَبِي مُوسَىس: فَأَقَامَ الفَجْرَ حِينَ اِنْشَقَّ الفَجْرُ، وَالنَّاسُ لَا يَكَادُ يَعْرِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضًا.

و در صحیح مسلم از حدیث ابی موسی اشعریس آورده است که: نماز صبح را برپا نمود موقعی که فجر شکافته شده بود و مردم هنوز نمی‌توانستند یکدیگر را خوب بشناسند.

دلالت این حدیث مانند حدیث قبلی است در خواندن نماز صبح در اول وقت آن.

۱۶۹- وَعَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍس قَالَ: كُنَّا نُصَلِّي المَغْرِبَ مَعَ رَسُول اللهص فَيَنْصَرِفُ أَحَدُنَا وَإِنَّهُ لَيُبْصِرُ مَوَاقِعَ نَبْلِهِ. مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.

و از رافع بن خدیجس روایت است که فرمود: «ما نماز مغرب با رسول اللهص می‌خواندیم و هر یک از ما می‌دید محل‌های افتادن تیرهایش».

حدیث دلالت می‌دهد به شتابیدن به نماز مغرب تا وقتی که نماز مغرب فارغ می‌شوند هنوز روشنایی روز باقی باشد.

رافع بن خدیجس: کنیه‌ی او را ابوعبدالله گفته‌اند. ابوخدیج خزرجی انصاری از اهل مدینه، در غزوه‌ی بدر به سبب کودکی و خردسالی‌اش حاضر نشد. در غزوه‌ی احد حاضر شد و هم‌چنین در مشاهد بعدی. در روز احد تیری به او رسید، رسول اللهص به او فرمود: «أَنَا أَشهَدُ لَكَ یَومَ القِیَامة»؛ «من روز قیامت برایت گواهی می‌دهم». او تا زمان عبدالملک بن مروان زنده بود. در آن موقع زخم او از نو تازه شد و در سال ۷۳ و یا ۷۴ هجری قمری درگذشت. در این حدیث دلالت است بر شتابیدن در وقت نماز مغرب و تأخیر نکردن در آن تا این‌که وقتی به خانه برمی‌گردید هنوز از روشنی روز باقی باشد.

۱۷۰- وَعَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: أَعْتَمَ النبيص ذَاتَ لَيْلَةٍ بِالعَشَاءِ، حَتَّى ذَهَبَ عَامَّةُ اللَّيْلِ، ثُمَّ خَرَجَ، فَصَلَّى، وَقَالَ: «إِنَّهُ لَوَقْتُهَا لَوْلَا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

از عایشهل روایت است که فرمود: پیامبرص شبی نماز عشاء را به تأخیر افکند تا این‌که پاره‌‌ی نخست ساعات شب گذشت. پس از آن از خانه بیرون آمد و نماز عشاء را با جماعت خواند و فرمود: «اکنون وقت نماز عشاء است، اگر نه این بود که با چنین وقتی نماز خواندن را بر امتم دشوار می‌کردم».

این حدیث دلالت دارد که وقت عشاء تا اذان صبح باقی است و رسول اللهص سبک کردن نماز را رعایت می‌فرمود. و دلالت دارد که نماز عشاء مانند دیگر نمازهای فرض نیست که خواندن آن در اول آن بهتر باشد، برای این‌که بهتر در وقت عشاء این استکه شخص از همه کار خود فارغ شده و نماز عشاء که خواند بخوابد و هر صحبتی که دارد قبل از نماز عشاء انجام دهد تا طاعت خدا را بگزارد و بخوابد و حاجتی به صحبت بعد از نماز یا کارهای بعد از عشاء نداشته باشد. همه نمازها در اول وقت آنها خواندن بهتر است؛ مگر نماز عشاء، چنان‌که گفته شد. و نماز ظهر در ایام گرما چنان‌که در حدیث زیر می‌فرماید:

۱۷۱- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «إِذَا اِشْتَدَّ الحَرُّ فَأَبْرِدُوا بِالصَّلَاةِ، فَإِنَّ شِدَّةَ الحَرِّ مِنْ فَيْحِ جَهَنَّمَ». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.

و از ابوهریرهس روایت است که گفت: رسول اللهص فرمود: «هرگاه گرما شدت گرفت نماز ظهر را در وقت خنکی هوا انجام دهید، وقتی که خانه‌ها سایه دارند تا مردم برای آمدن به مسجد در سایه راه بروند و از گرما و حرارت آفتاب آزرده نشوند. و به یقین شدت گرما از نفس کشیدن دوزخ است». والله أعلم.

این است که شدت گرما خضوع و خشوع و حضور قلب را که روح نماز است از بین می‌برد. و باید دانست که خواندن نماز در وقت خنک شدن هوا اختصاص به گرمسیر دارد که هوا در آن جاها خیلی گرم می‌شود و به جماعتی اختصاص دارد که دور از مسجد هستند و از گرمی هوا آزرده می‌شوند. اما جایی که هوا گرم نمی‌شود. و نیز مردمی که مسجدشان نزدیک است و آمدن‌شان به مسجد ناراحتی ندارد، ابراد و تأخیر نماز تا خنک شدن هوا برایشان مستحب نیست و نماز خواندن‌شان در اول وقت بهتر است. و کلمه‌ی أبرد: یعنی داخل به سرما شد. مثل أظهر: داخل در وقت ظهر شد. و أنجد: داخل نجد شد. و أتهم: داخل تهامه شد.

و اما حدیث صحیح مسلم به روایت از خبابس: شَكَوْنَا إِلَی رسُول اللهص حَرَّ الرَّمْضَاءِ، فِي جِبَاهِنَا وَأَكُفِّنَا، فَلَمْ يُشْكِنَا وقَالَ: «صَلُّوا الصَّلَاةَ لِوَقتِهَا».

از گرمی سنگریزه‌ها بر پیشانی‌ها و کف دست‌هایمان نزد رسول اللهص شکایت بردیم، شکایت ما را نشنید و فرمود: «نماز را در وقت آن بخوانید». برای این‌که گرمی سنگریزه‌های زمین به فرش حصیری برطرف می‌شود. برای این‌که اگر مقصود سرد شدن سنگریزه‌ها باشد تا آخر وقت هم سرد نمی‌شود. به هر حال در شهرهای گرمسیر در وقت تابستان و گرمی هوا ابراد در نماز ظهر مستحب است. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۷۲- وَعَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: أَصْبِحُوا بِالصُّبْحِ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ لِأُجُورِكُمْ». رَوَاهُ الخَمْسَةُ، وَصَحَّحَهُ التِّرْمِذِيُّ، وَابْنُ حِبَّانَ.

و از رافع بن خدیجس روایت است که گفت: رسول اللهص فرمود: «نماز صبح را در روشنی هوا بخوانید که ثواب‌تان در آن بیشتر می‌شود». در جواب این حدیث، بعضی از علما گفته‌اند: حمل می‌شود بر ایام تابستان که شب‌ها کوتاه است و نماز صبح تأخیر شود تا مردم به نماز صبح برسند. و بعضی از علما این را قبول نکرده‌اند، بنابر این‌که عادت رسول اللهص بر این بوده که نماز صبح را در اول وقت (بغلس) در تاریکی صبح می‌خوانده‌اند و همیشه عادت‌شان بر این بوده است. و دیگر این‌که ابوداود از انسس روایت نمود: «أَنَّهُص أَسْفَرَ بِالصُّبْحَ مَرَّةً، ثُمَّ كَانَتْ صَلَاتُهَ بِغَلَسٍ حَتَّى مَاتَ رَسُول اللهص. یک بار نماز صبح را در اسفار و روشنی صبح خواند، سپس تا زنده بودند همیشه نماز صبح را در اول وقت و تاریکی صبح می‌خواند. و گفته شده که مقصود از آن طول دادن به قراءت در نماز صبح است تا این‌که موقع سلام دادن از نماز اسفار و روشنی هوا حاصل شود. و گفته شده که در شب‌های مهتابی که اول فجر ظاهر نمی‌شود دستور اسفار داده‌اند. و گفته‌ شده دستور اسفار و روشن شدن هوا برای نماز صبح فقط یک بار بوده، چنان که حدیث سنن ابوداود و از انس آن را بیان داشت. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۷۳- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَس أَنَّ النَبِيص قَالَ: «مَنْ أَدْرَكَ مِن الصُّبْحِ رَكْعَةً قَبْلِ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الصُّبْحَ، وَمَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنْ العَصْرِ قَبْلَ أَنْ تَغْرُبَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ العَصْرَ». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.

و از ابوهریرهس روایت است که رسول اللهص فرمود: «کسی که یک رکعت از نماز صبح را خواند، قبل از این‌که آفتاب طلوع نماید ـ و یک رکعت باقی را بعد از طلوع آفتاب خواند ـ نماز صبح را دریافته و نماز او همه‌اش ادا است و کسی که یک رکعت از نماز عصر را قبل از غروب آفتاب خواند و سه رکعت باقی را بعد از غروب آفتاب خواند ـ نماز عصر را دریافته و همه‌اش ادا است». و اجماع علما بر این است که به حصول یک رکعت در وقت و باقی خارج از وقت، نماز صحیح است و ادا محسوب می‌شود. و هیچ کس نگفته که به همین یک رکعت قبل از طلوع و یک رکعت قبل از غروب نماز کامل حساب می‌شود. چنان‌که در روایت بیهقی صریحاً آمده است:

«مَنْ أَدْرَكَ مِنَ الصُّبْحِ رَكْعَةً قَبْلَ أَن تَطلُعَ الشَّمْس، ورَكْعَةً بَعْدَ أَن تَطلُعَ الشَّمْس فَقَدْ أَدْرَكَ الصَّلَاةَ»؛ «کسی که یک رکعت از نماز صبح را قبل از طلوع آفتاب خواند و یک رکعت را بعد از طلوع آفتاب خواند نماز صبح را دریافته است».

و حدیث: «مَنْ صَلَّی مِنَ العَصْرِ رَكعَةً قَبلَ أَنْ تَغرُبَ الشَّمْس ثُمَّ صَلَّی مَابَقِيَ بَعْدَ غُرُوبِهَا لَم یَفُتْهُ العَصْر»؛ «کسی که یک رکعت از نماز عصر را قبل از غروب آفتاب خواند و سه رکعت باقی را بعد از غروب آفتاب خواند نماز عصر از او فوت نشده است، یعنی نماز عصر را کامل خوانده و ادا حساب می‌شود.

۱۷۴- وَلِمُسْلِمٍ عَنْ عَائِشَةَل نَحْوَهُ، وَقَالَ: «سَجْدَةً» بَدَلَ «رَكْعَةً». ثُمَّ قَالَ: وَالسَّجْدَةُ إِنَّمَا هِيَ الرَّكْعَةُ.

و مسلم از عایشهل مانند حدیث ابی هریرهس روایت نموده و به جای «رکعه»، «سجده» آورده است: «مَنْ أَدْرَكَ مِن الصُّبْحِ سَجدَةً قَبْلِ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الصُّبْحَ»؛ یعنی «کسی که یک رکعت از نماز را پیش از طلوع آفتاب خواند و یک رکعت دیگر را بعد از طلوع آفتاب خواند نماز صبحش صحیح و ادا می‌باشد».

از حدیث دانسته می‌شود کسی که یک رکعت از نماز خود را در وقت صبح خواند گرچه باقی رکعت‌های نمازش در وقت کراهت نماز باشد برای او اشکالی ندارد. و نماز سنت و نوافل است که در وقت کراهت نماز خوانده نمی‌شود، چنان‌که حدیث زیر آن را بیان می‌دارد:

۱۷۵- وَعَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّس قَالَ: سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِص يَقُولُ: «لَا صَلَاةَ بَعْدَ الصُّبْحِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَلَا صَلَاةَ بَعْدَ العَصْرِ حَتَّى تَغِيبَ الشَّمْسُ». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ. وَلَفْظُ مُسْلِمٍ: «لَا صَلَاةَ بَعْدَ صَلَاةِ الفَجْرِ».

و از ابوسعید خدریس روایت است که گفت: از رسول اللهص شنیدم که می‌فرمود: «نمازی نیست بعد از نماز فرض صبح تا این‌که آفتاب طلوع کند و از طلوع آن شانزده دقیقه بگذرد. و نمازی نیست بعد از نماز فرض عصر تا این‌که آفتاب غروب نماید». و لفظ روایت مسلم همین معنی را روشن کرد که مقصود از «بعد الصبح» بعد از نماز صبح است. و باید دانست که فقها گفته‌اند که نماز با سبب بعد از نماز فرض صبح و بعد از نماز عصر جایز است. برای این‌که کسی نگفته است که نماز جنازه در این دو وقت جایز نیست. و کسی نگفته اگر نماز قضا لازم اوست در این دو وقت نخواند. بنابراین سنت تحیت مسجد و سنت وضو نیز در این دو وقت جایز است. و نمازهای نافله که بدون سبب است، عدم جواز آن مبنی بر کراهت آن است و نه حرمت آن. و روایت داریم که در حرم مکه‌ی مکرمه در تمام اوقات، نماز و طواف جایز است. و از دلایل جواز نماز با سبب بعد از فرض صبح و بعد از نماز فرض عصر همان طواف خانه‌ی خدا در این دو موقع است که اجماع علما بر جواز آن است و بعد از طواف هم دو رکعت سنت طواف خوانده می‌شود. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۷۶- وَلَهُ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ: ثَلَاثُ سَاعَاتٍ كَانَ رَسُولُ اللَّهِص يَنْهَانَا أَنْ نُصَلِّي فِيهِنَّ، وَأَنْ نَقْبُرَ فِيهِنَّ مَوْتَانَا: حِينَ تَطْلُعُ الشَّمْسُ بَازِغَةً حَتَّى تَرْتَفِعَ، وَحِينَ يَقُومُ قَائِمُ الظَّهِيرَةِ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ، وَحِينَ تَتَضَيَّفُ الشَّمْسُ لِلْغُرُوبِ.

و مسلم روایت می‌کند از عقبه بن عامر جُهنی ـ ابوحماد یا ابوعامر صحابی، در ایام معاویه عامل او در مصر بود و همان جا به سال ۵۸ هجری درگذشت ـ که او فرمود: سه ساعت، یعنی سه وقت است که رسول اللهص ما را منع می‌فرمود از نماز خواندن در آنها و از به خاک سپردن مردگان‌مان در آنها: «اول: وقتی که آفتاب طلوع می‌کند تا این‌که بالا بیاید به قدر نیزه‌ای، یعنی تا این‌که شانزده دقیقه بعد از طلوع آفتاب بگذرد. دوم: وقتی که شتر هرجا خوابیده است در آن وقت به پا می‌ایستد و آن چند لحظه قبل از زوال آفتاب است تا این که زوال آفتاب حاصل شود. سوم: موقعی که آفتاب به غروب نزدیک می‌شود، تا این‌که غروب کند».

در حدیث عمرو بن عبسه: به جای: (حین یقوم قائم الظهیرة) آمده: (حتی یعدل الرمح ظله): تا آن‌که سایه‌ی نیزه برابر آن بشود، که همان معنی: حتی تزول دارد: تا آن‌که آفتاب زوال کند. و در حکمت نهی از نماز و دفن مردگان در آن سه وقت، در حدیث ابن عبسه آمده است: «بِأَنَّ الشَّمْس عِندَ طُلُوعِهَا تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيِ الشَّيْطَانِ فَیُصَلِّي لَهَا الْكُفَّار وَبِأَنَّهُ عِندَ قِیامِ قَائِم الظَهِیرِة تُسْجَرُ جَهَنَّمُ وتُفتَحُ أَبوَابُهَا وبَأَنَّهَا تَغْرُبُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ، وَيُصَلِّي لَهَا الْكُفَّارُ»: «به سبب این‌که آفتاب موقع طلوعش میان دو شاخ شیطان بیرون می‌آید و کافران برای او نماز و عبادت می‌کنند و به سبب این‌که قبل از زوال آفتاب، دوزخ برمی‌افروزند و درهای آن را می‌گشایند. و به سبب این‌که موقع غروب، آفتاب میان دو شاخ شیطان غروب می‌کند و کافران در آن موقع عبادت آفتاب می‌کنند».

در شرح حدیث قبلی گفتیم کسی که می‌خواهد نماز قضا را بخواند یا دو رکعت سنت طواف را گزارد یا آن وقت بیدار شده و می‌خواهد نماز بخواند، نماز برای این اشخاص در آن سه وقت ممنوع نیست. و همه‌ی این‌ها احادیث صحیح دارد، مثل به خواب رفتن رسول اللهص از نماز صبح و بیدار شدن و خواندن آن و مثل دو رکعت بعد از نماز عصر خواندن ایشان و منع نفرمودن‌شان کسی را که می‌خواست سنت قبیله صبح را بعد از نماز صبح بخواند. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۷۷- وَالْحُكْمُ الثَّانِي عِنْدَ الشَّافِعِيِّ مِنْ حَدِيثِ أَبِي هُرَيْرَةَ بِسَنَدٍ ضَعِيفٍ. وَزَادَ: «إِلَّا يَوْمَ الجُمْعَةِ».

و حکم دومی، یعنی منع نماز در وقت زوال آفتاب، به روایت امام شافعی به سند ضعیف و با این زیادت آمده است: «مگر روز جمعه که نماز در وقت زوال آفتاب ممنوع نیست».

مصنف فرمود: حکم دوم، برای این‌که حکم اول منع از نماز بود موقع طلوع آفتاب. و حکم سوم منع از نماز بود وقت غروب آفتاب. و حدیثی که فرمود نزد امام شافعی است، بیهقی در کتاب «المعرفه» از حدیث عطاء بن عجلان از ابی نضره غفاری از ابی سعید خدری و ابی هریره آورده است که گفته‌اند: «كانَ رَسُولُ اللهص یَنهی عَنِ الصَّلاةِ نِصفَ النَّهَارِ إِلَّا یَوم الجُمُعة»؛ «رسول اللهص منع می‌فرمود: از نماز قبل از زوال آفتاب مگر در روز جمعه». و مصنف فرمود که سند آن ضعیف است به سبب این‌که در روایت آن ابراهیم بن ابی یحیی و اسحاق بن عبدالله بن ابی فروه هستند که هر دو ضعیفند. ولیکن حدیث بعدی شاهد آن است:

۱۷۸- وَكَذَا لِأَبِي دَاوُدَ: عَنْ أَبِي قَتَادَةَ نَحْوُهُ.

و هم‌چنین ابوداود از ابی قتادهس مانند همان قبلی روایت نموده است. و لفظ ابی داود چنین است: وَكرِهَ النَّبِيص الصَّلاة نِصفَ النَّهَار إِلَّا یَوم الجُمُعة وقال: (إِنَّ جَهَنَّمَ تُسْجَرُ إِلَّا یَوم الجُمُعة)؛ رسول اللهص مکروه می‌دانست نماز نیمروز مگر در روز جمعه و فرمود: «دوزخ را در آن وقت شعله‌ور می‌کنند مگر در روز جمعه». ابوداود فرمود که این حدیث مرسل است و در آن لیص بن ابی سلیم است و او ضعیف است. اما عمل اصحاب پیغمبر مؤید این حدیث است، برای این‌که در آن ساعت در روز جمعه نماز می‌خواندند و رسول اللهص در زود رفتن به مسجد در روز جمعه و خواندن نماز تا وقتی که امام جمعه برای خطبه خواندن می‌آید ترغیب فرمود. بنابراین نماز قبل از زوال در روز جمعه مکروه نیست. و اوقات نهی که یاد شد برای غیر از حرم مکه است چنان‌که فرمود:

۱۷۹- وَعَنْ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «يَا بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ، لَا تَمْنَعُوا أَحَدًا طَافَ بِهَذَا البَيْتِ وَصَلَّى أَيَّةَ سَاعَةٍ شَاءَ مِنْ لَيْلٍ أَو نَهَارٍ». رَوَاهُ الخَمْسَةُ، وَصَحَّحَهُ التِّرْمِذِيُّ، وَابْنُ حِبَّانَ.

و از جبیر بن مطعم روایت است که گفت: رسول اللهص فرمود: «ای بنی عبد مناف منع نکنید کسی را که طواف این خانه کرد و نماز خواند هر ساعتی از شب و روز که خواست». این حکم برای همه‌ی حرم مکه‌ی مکرمه می‌باشد، جز طواف که خاص مسجدالحرام است. کسانی عمل به حدیث نهی از نماز در اوقاتی که یاد شد ترجیح داده‌اند به دلیل این‌که حدیث نهی در بخاری و مسلم است.

امام شافعیس و غیر او عمل به این حدیث را ترجیح داده‌اند و گفته‌اند که احادیث نهی اختصاص یافته است به قضای نمازهای فرض در آن اوقات که جایز است و نماز کسی که به خواب رفته که نماز خواندنش در آن اوقات جایز است. و نماز سنتی که قضا می‌‌شود و همه‌ی آنها در آن اوقات جایز است. و عموم نهی به آنها خصوص یافت. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۸۰- وَعَنْ اِبْنِ عُمَرَب أَنَّ النَّبِيَّص قَالَ: «الشَّفَقُ الحُمْرَةُ». رَوَاهُ الدَّارَقُطْنِيُّ وَصَحَّحَهُ اِبْنُ خُزَيْمَةَ وَغَيْرُهُ وَقْفَهُ عَلَی ابن عُمَر.

و از ابن عمرب روایت است که رسول اللهص فرمود: «شفق سرخی است». دارقطنی آن را روایت نمود و ابن خزیمه آن را صحیح دانست. غیر او گفته است: موقوف است بر ابن عمر. یعنی گفته‌ی ابن عمر است. و وقتی که موقوف بر ابن عمر باشد باز هم صحیح است، برای این‌که ابن عمرب عرب خالص است و به زبان عربی دانا می‌باشد، بنابراین گفته‌ی او سند است. علاوه بر این ائمه‌ی لغت هم در این معنی با ابن عمر موافق هستند. و نظر به این‌که موضوع لغوی است ائمه‌ی لغت هم مثل قاموس که فرمود: «الشفق محركة الحمرة من الأفق من الغروب إلی العشاء وإلی قریبها أو إلی قریب العتمة». ا ه‍. شفق: به فتح شین و فاء: سرخی گسترده در افق است که از غروب آفتاب تا وقت عشاء امتداد دارد. امام شافعیس در خصوص وقت نماز مغرب دو قول دارد: قول جدید که عبارت است از این‌که وقت نماز مغرب به غروب آفتاب داخل می‌شود و امتداد دارد به قدر وضو گرفتن و ستر عورت و پنج رکعت نماز، یعنی سه رکعت فرض مغرب و دو رکعت سنت بعدیه‌ی آن. و دلیلش این است که جبرئیل÷ برای نماز مغرب بیش از یک وقت معین نفرمود. و این قول معتمد نیست. و قول دوم ایشان که به قول قدیم معروف است: وقت نماز مغرب از غروب آفتاب است تا پنهان شدن شفق سرخ از مغرب. و این قول معتمد است و دلیلش حدیثی است که ابن خزیمه آن را در صحیح خود به این لفظ آورده است: «وَوَقتُ صَلاةِ المَغرِبِ إِلی أَن تَذهَبَ حُمرَة الشَفَق». حدیث مرفوع است و ابن عمر به روایت از رسول اللهص می‌آورد. یعنی وقت نماز مغرب می‌ماند تا از بین رفتن سرخی شفق. و همین قول قدیم شافعی معتمد است و امام نووی در کتاب مجموع، شرح مهذب دلایل آن را آورده است. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۸۱- وَعَنْ اِبْنِ عَبَّاسٍب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «الفَجْرُ فَجْرَانِ: فَجْرٌ يُحَرِّمُ الطَّعَامَ وَتَحِلُّ فِيهِ الصَّلَاةُ، وَفَجْرٌ تَحْرُمُ فِيهِ الصَّلَاةُ ـ أَيْ: صَلَاةُ الصُّبْحِ ـ وَيَحِلَّ فِيهِ الطَّعَامُ». رَوَاهُ اِبْنُ خُزَيْمَةَ، وَالحَاكِمُ، وَصَحَّحَاهُ.

و از ابن عباسب روایت است که گفت: رسول اللهص فرمود: «فجر دوتاست: فجری که خوراک را بر روزه‌دار حرام می‌سازد و نماز فرض صبح را روا می‌دارد و آن فجر صادق است که در افق منتشر می‌شود. و فجری که خوردن در آن بر روزه‌دار رواست و نماز فرض صبح در آن روا نیست». و آن فجر کاذب است که روشنایی باریکی مثل دُمِ گرگ در آن ظاهر می‌شود و سپس پنهان می‌گردد، چنان‌که در حدیث بعدی می‌آید:

۸۲- وَلِلْحَاكِمِ فِي حَدِيثِ جَابِرٍس نَحْوُهُ، وَزَادَ فِي الَّذِي يُحَرِّمُ الطَّعَامَ: «إِنَّهُ يَذْهَبُ مُسْتَطِيلاً فِي الأُفُقِ». وَفِي الآخَرِ: «إِنَّهُ كَذَنَبِ السِّرْحَان».

و حاکم از حدیث جابر بن عبدالله انصاریب همانند آن را آورد که رسول اللهص در خصوص فجر صادق ـ که خوراک بر روزه‌دار را حرام می‌سازد و نماز فرض صبح را روا می‌دارد ـ فرمود: «روشنایی است که در درازی افق گسترده می‌شود». و در روایت بخاری آمده است که رسول اللهص دو دست راست و چپ خود را به دو طرف باز نمود، یعنی این چنین در درازی افق منتشر می‌شود و لحظه به لحظه روشن‌تر می‌شود. و در خصوص فجری که خوراک در آن حلال می‌شود و نماز صبح در آن حرام می‌شود، فرمود: مانند دم گرگ به صورت ستونی باریک و کم روشن به طرف بالا می‌رود و به زودی پنهان می‌شود».

۱۸۳- وَعَنْ اِبْنِ مَسْعُودٍس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «أَفْضَلُ الأَعْمَالِ الصَّلَاةُ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا»، رَوَاهُ التِّرْمِذِيُّ، وَالحَاكِمُ. وَصَحَّحَاهُ وَأَصْلُهُ فِي الصَّحِيحَيْنِ.

و از ابن مسعودب روایت است که گفت: رسول اللهص فرمود: «بهترینِ کارها نماز فرض در اول وقت آن است». و مصنف که فرمود: اصله في الصحیحین. قصدش روایت بخاری از ابن مسعودب است که فرمود: «سَأَلتُ النَّبِیَّص أَیُّ الأَعمَالِ أَحَبُّ إِلَی الله؟ قال: الصَّلاةُ لِوَقتِهَا»؛ «از رسول اللهص پرسیدم: کدام عمل محبوب‌تر است نزد خدا؟ فرمود: نماز فرض در وقت آن».

بعضی گفته‌اند که رسول اللهص این جا فرمود که برترین عمل، نماز فرض در اول وقت آن است و جایی دیگر فرمود: «أَفضَلُ الأَعمَال إِیمَانٌ بِاللهِ»؛ «بهترین کارها ایمان آوردن به خدای یکتاست».

ابن دقیق العید فرمود: در اعمال بدنی بهترین آن نماز فرض در اول وقت آن است. و در اعمال قلبی بهترین آن ایمان به خدای می‌باشد. و بعضی گفته‌اند که رسول اللهص در جواب هر کس آن‌چه برای او بهترین عمل باشد به او می‌فرموده است. چنان‌که در جواب کسی که گفت: أوصِنِی: مرا سفارش بده یا رسول الله، فرمود: (لَا تَغضَب): «خشم مگیر». به دیگری فرمود: «لَا یَزَالُ لِسَانُك رَطباً مِن ذِكرِ الله»: «همیشه زبانت به یاد خدا مرطوب باشد». و هم‌چنین در افضل اعمال به کسی فرمود: (الصلاة لوقتها). به دیگری فرمود: (إیمان بالله). به کسی که ملاحظه کرد از دلاوران است فرمود: «الجهاد في سبیل الله». «برای تو بهترین کارها جهاد في سبیل الله است». و بعضی گفته‌اند: کلمه‌ی من مقدر است: من أفضل الأعمال. والله سبحانه وتعالی أعلم.

۱۸۴- وَعَنْ أَبِي مَحْذُورَةَس أَنَّ النَّبِيَّص قَالَ: «أَوَّلُ الوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهُ، وَأَوْسَطُهُ رَحْمَةُ اللَّهِ: وَآخِرُهُ عَفْوُ اللَّهِ». أَخْرَجَهُ الدَّارَقُطْنِيُّ بِسَنَدٍ ضَعِيفٍ جِدًّا.

و از ابومحذورهس روایت است که رسول اللهص فرمود: «نماز فرض در اول وقت مایه‌ی خشنودی خداست. و در وسط وقت مورد رحمت خداست. و در آخر وقت مایه‌ی عفو و بخشایش خداست که آن را می‌پذیرد». برای این‌که تأخیر نماز فرض تا آخر وقت آن گناهی است که به عفو خدا نیاز دارد، تا قبول شود. و این‌که مصنف فرمود: بسند ضعیف جداً. برای این است که از روایت یعقوب بن الولید مدنی است که امام احمد درباره‌ی او فرمود: از کذابان بزرگ است. و بعضی گفته‌اند: در اسناد آن ابراهیم بن زکریای بجلی است که او هم متهم است. و روی این اصل که در اسناد آن متهم و کذاب هر دو هستند، ضعف حدیث را به آخر حد رسانید.

ابو محذوره: در نام او اختلاف است، بعضی اصح اقوال را این دانسته‌اند که نام او سمره بن معین است. و ابن عبدالبر ترجیح داده که نام او اوس است. او در سال فتح مکه مسلمان شد. رسول اللهص آواز او را شنید وقتی که اذان مؤذنین را به آواز خوب تقلید می‌کرد، آن‌گاه او را صدا زد و اذان را یادش داد و او را مؤذن مسجدالحرام گردانید. او در مکه‌ی مکرمه اقامت گزید و تا سال ۵۹ هجری که وفات کرد، در مسجدالحرام اذان می‌گفت.

۱۸۵- وَلِلتِّرْمِذِيِّ مِنْ حَدِيثِ اِبْنِ عُمَرَب نَحْوُهُ، دُونَ الأَوْسَطِ، وَهُوَ ضَعِيفٌ أَيْضًا.

و ترمذی مانند حدیث قبلی ابن عمرب آورده است ولیکن کلمه‌ی: أوسطه رحمة الله را نیاورده است. و با این حال این هم ضعیف است، برای این که یعقوب بن الولید مدنی که وجودش در اسناد حدیث قبلی مایه‌ی ضعف حدیث بود در اسناد این حدیث نیز وجود دارد. حاکم فرمود: در این خصوص نمی‌شناسم حدیثی که از رسول اللهص یا یکی از صحابه روایت شده باشد و صحیح باشد، مگر حدیثی که از جعفر بن محمد است به روایت جعفر از پدرش که این حدیث هم موقوف بر پدر جعفر است و از گفته‌ی اوست. باید دانست حدیثی که از امام جعفر صادق÷ باشد و او از پدر بزرگوارش امام محمد باقر÷ روایت نماید، اگر موقوف باشد هم صحیح است؛ برای این‌که از خود چیزی نمی‌فرمایند و موقوف بر ایشان در حکم مرفوع است. و علاوه بر این مواظبت رسول اللهص و ائمه از آل و اصحاب بر نماز فرض در اول وقت دلالت بر افضلیت آن می‌دهد. والله سبحانه وتعالی أعلم.

۱۸۶- وَعَنْ اِبْنِ عُمَرَب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِص قَالَ: «لَا صَلَاةَ بَعْدَ الفَجْرِ إِلَّا سَجْدَتَيْنِ». أَخْرَجَهُ الخَمْسَةُ، إِلَّا النَّسَائِيُّ. وَفِي رِوَايَةِ عَبْدِ الرَّزَّاقِ: «لَا صَلَاةَ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَّا رَكْعَتَيْ الفَجْرِ.

و از ابن عمرب روایت است که گفت: رسول اللهص فرمود: «بعد از طلوع صبح صادق نماز سنتی نیست، مگر دو رکعت سنت قبلیه‌ی صبح». و روایت عبدالرزاق از ابن عمر نیز به همین معنی است.

از حسن بصری/ روایت است که فرمود: باکی ندارد که کسی بعد از طلوع فجر صادق بیش از دو رکعت قبلیه‌ی صبح بخواند. و امام مالک فرمود: کسی که نماز تهجد از او فوت شد، مانعی ندارد که بعد از طلوع فجر نماز فوت شده‌ی تهجدش را بخواند. این حدیث را امام احمد و ابوداود و ترمذی و ابن ماجه روایت کرده‌اند. ترمذی فرمود: در اسناد آن شخصی به نام قدامه بن موسی است. مصنف فرمود: در اسم همین قدامه اختلاف است که آیا نام او ایوب بن حصین است یا محمد بن حصین است. به هر حال شخصی است مجهول، و در خواندن غیر از قبلیه‌ی فرض صبح بعد از طلوع فجر، اختلاف است. و شاید منع از نوافلی باشد که وارد نیست. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۸۷- وَمِثْلُهُ لِلدَّارَقُطْنِيّ عَنْ اِبْنِ عَمْرِوِ بْنِ العَاصِس.

و مانند حدیث عبدالله بن عمرب است، روایت حدیث عمرو بن العاصس از رسول اللهص که دارقطنی آن را روایت نمود.

الحاصل: اوقات کراهت نماز در احادیثی که یاد شدند شش وقت است: موقع طلوع آفتاب. موقع غروب آفتاب. بعد از نماز صبح. بعد از نماز عصر. قبل از زوال آفتاب. بعد از طلوع فجر. و الله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۸۸- وَعَنْ أَمْ سَلَمَةَل قَالَتْ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِص العَصْرَ، ثُمَّ دَخَلَ بَيْتِي، فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، فَسَأَلْتُهُ، فَقَالَ: «شُغِلْتُ عَنْ رَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الظُّهْرِ، فَصَلَّيْتُهُمَا الآنَ»، قُلْتُ: أَفَنَقْضِيهِمَا إِذَا فَاتَتْنَا؟ قَالَ: «لَا». أَخْرَجَهُ أَحْمَدُ.

از ام المؤمنین ام سلمهل روایت است که فرمود: رسول اللهص نماز عصر را در مسجد نبوی با جماعت خواند، آن‌گاه به منزلم آمد و دو رکعت نماز در منزل من خواند. از ایشان پرسیدم که بعد از نماز فرض عصر نماز سنت خواندی؟ فرمود: «مشغول شدم و دو رکعت بعدیه‌ی نماز ظهر را نخواندم و حالا آن دو رکعت را خواندم». ام سلمه گفت: عرض کردم یا رسول اللهص، اگر دو رکعت بعد از نماز ظهر از ما فوت شد آن را قضا کنیم؟ فرمود: «خیر». و در حدیث آمده است: «إِنَّهُ أَتَاهُ نَاسٌ مِنْ عَبْدِ الْقَيْسِ»: مردمی از عبدالقیس خدمت رسول اللهص آمدند و او را مشغول نمودند و نتوانستند دو رکعت بعدیه‌ی ظهر را بخوانند.

حدیثی که مصنف در این‌جا از ام سلمه روایت نمود، چیزی درباره‌ی آن نفرمود. و همین حدیث را در کتاب فتح الباری شرح صحیح بخاری آورد و فرمود: «إِنَّهَا رِوَایَةٌ ضَعِیفَةٌ لَا تَقُومُ بِهَا حُجَّةٌ»: روایتی است ضعیف که نمی‌توان آن را حجت شمرد. و این حدیث یکی از خصایص رسول اللهص است. چنان‌که حدیث عایشهل بر آن دلالت دارد: «أَنَّهُ كانَ یُصَلِّي بَعدَ العَصرِ ویَنهی عَنهَا ویُوَاصِلُ ویَنهی عَنِ الوِصَالِ»: رسول اللهص خود بعد از نماز عصر نماز می‌خواند و مردم را از آن منع می‌فرمود. و میان دو روز در روزه‌داری چیزی نمی‌خورد و وصال می‌نمود و مردم را از وصال منع می‌فرمود. بیهقی فرمود: اختصاص رسول اللهص به مداومت بر دو رکعت بعد از عصر است نه فقط اصل قضا کردن آن. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۸۹- وَلِأَبِي دَاوُدَ عَنْ عَائِشَةَل بِمَعْنَاهُ.

و ابوداود از عایشهل معنای حدیث قبلی روایت نمود. یعنی ام سلمهل از رسول اللهص روایت نمود که دو رکعت بعدیه‌ی ظهر از او فوت شد و بعد از نماز عصر قضای آن دو رکعت نمود. از عایشهل هم معنی همان حدیث ام سلمهل را روایت نمود. و الله سبحانه و تعالی أعلم.