بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

بَابُ الحَيْضِ

بَابُ الحَيْضِ

در لغت: حاض الوادی: دره جاری شد. و حیض هم خونی است که طبیعتاً در هر ماه از زنان جاری می‌شود. و نظر به این‌که دانستن آن سودمند برای مردان و زنان است و بسیاری از احکام شرع به آن تعلق دارد، مصنف/ برای آن بابی جداگانه قرار داد تا در آن احکامی که تعلق به حیض دارد بیاورد. بعضی مردم نادان هستند که وقتی باب حیض در کتابی دیدند، اعتراض می‌کنند که چرا این باب که تعلق به زنان دارد در کتابی که مردان می‌خوانند بیاورند. و نمی‌دانند که احکام شریعت به زن و مرد هر دو تعلق دارد و هر دو باید احکام آن را بدانند تا از محذورات آن بپرهیزند. احکام حیض در کلام الله مجید و احادیث رسول اللهص و در کلام ائمه‌ی هدی آمده است. بنابراین دانستن احکام حیض و نفاس و استحاضه و خون فاسد همه ضرورت دارد تا دانسته شود عبادت در کدام یک جایز نیست و در کدام یک جایز است و کدام یک قضای نماز در آن لازم است و کدام یک قضای نماز لازم ندارد. و عقد نکاح در آن احوال و حج و عمره در آنها و طلاق و فراق در آنها چه حکمی دارد. زن و مرد شریک زندگی یکدیگرند، باید حالات هم را بدانند و در غیر این صورت ندانسته مرتکب حرام می‌شوند. والله أعلم.

۱۴۹- عَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَبِي حُبَيْشٍ كَانَتْ تُسْتَحَاضُ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِص: «إِنَّ دَمَ الحَيْضِ دَمٌ أَسْوَدُ يُعْرَفُ، فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَأَمْسِكِي مِنَ الصَّلَاةِ، فَإِذَا كَانَ الآخَرُ فَتَوَضَّئِي، وَصَلِّي». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ، وَالنَّسَائِيُّ، وَصَحَّحَهُ اِبْنُ حِبَّانَ، وَالحَاكِمُ، وَاسْتَنْكَرَهُ أَبُو حَاتِمٍ.

از عایشهل روایت است که فاطمه بنت ابی حبیش مستحاضه می‌شد. رسول اللهص، به او فرمود: «خون قاعده‌ی ماهیانه، خونی است سیاه و شناخته می‌شود، برای این‌که رنگ آن سیاه متمایل به سرخ و بدبوست و حالت گزندگی دارد که اگر بر پوست دست بریزد، ایجاد خارش می‌کند. پس وقت که خون قاعده‌ی ماهیانه بود از نماز خودداری کن. و وقتی که خون حیض گذشت و خون استحاضه آمد وضو بگیر و نماز بخوان».

باید دانست که از زنان غیر یائسه چهار خون می‌آید:

۱- خون حیض که سیاه متمایل به سرخ و بدبو و گزنده است. در هر ماهی چند روز می‌آید و زنان آن را می‌شناسند.

۲- خون نفاس که بعد از زایمان می‌آید و خونی است برای حفظ جنین که پس از زایمان لخته لخته شده بیرون می‌ریزد.

۳- خون استحاضه که بر اثر بیماری می‌آید و همیشه جریان دارد.

۴- خون فاسد، مثل خونی که موقعی که باد زایمان به زنان دست می‌دهد، می‌آید.

الف) خون حیض اقل آن یک شبانه‌روز است که بیست و چهار ساعت باشد و لازم نیست در این بیست و چهار ساعت جاری باشد، بلکه موقعی که پنبه فرو برده شود خونی شود و معلوم می‌شود که وجود دارد. و بیشترین مدت آن پانزده شبانه‌روز است و غالب آن شش یا هفت روز است. و حکم آن این است که در مدت حیض نماز و روزه حرام است و روزه قضا دارد و نماز قضا ندارد. و در مدت حیض طلاق دادن حائض حرام است اگرچه واقع می‌شود. و نشستن حائض در مسجد و خواندن قرآن حرام است. و نزدیکی با زن حائض حرام است. حج و عمره می‌تواند، فقط طواف خانه‌ی خدا بر حائض حرام است.

ب) خون نفاس اقل آن یک لحظه و بیشترین آن دو ماه، یعنی شصت روز و غالب آن متفاوت است. برای بعضی زنان چهل روز و برای بعضی بیست و پنج روز. و امروزه که قرص و دارو استعمال می‌کنند ممکن است خیلی کمتر باشد و در احکام مانندحیض است.

ج) خون استحاضه همیشه جریان دارد و نزدیکی با مستحاضه در غیر روزهای حیض او رواست. و نماز خواندن او در غیر روزهای حیضش جایز است. چیزی که هست باید حفاظ بپوشد تا خون موقع نماز بر بدنش جاری نشود.

د) خون موقع باد زایمان خون فاسد است و مانع نماز و روزه و غیره نمی‌شود.

تفصیل حدیث فاطمه بنت ابی حبیش:

أنَّ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَبِي حُبَيْشٍ جَاءَتْ إِلَى النَبِيِّص فَقَالَتْ: إِنِّي امْرَأَةٌ أُسْتَحَاضُ فَلَا أَطْهُرُ، أَفَأَدَعُ الصَّلَاةَ؟ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهص: «إِنَّ دَمَ الْحَيْضِ دَمٌ أَسْوَدٌ يُعْرَفُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ، فَأَمْسِكِي عَنْ الصَلَاةِ، فَإِذَا كَانَ الْآخَرُ، فَتَوَضَّئِي وَصَلِّي».

فاطمه دختر ابی حبیش به خدمت رسول اللهص آمد و گفت: من زنی دائم الحیض هستم و پاک نمی‌شوم. آیا باید نماز را ترک نمایم؟ رسول اللهص فرمود: «خون قاعده‌ی ماهیانه‌ی زنان خونی سیاه رنگ است و شناخته می‌شود و نزد زنان معروف است. وقتی که خون حیض وجود دارد از نماز خودداری کن و وقتی که خون دیگر که خون استحاضه است، آمد، وضو بگیر و نماز بخوان».

پنج حکم برای مستحاضه است:

اول این‌که نزد جمهور علما، شوهرش می‌تواند با او نزدیکی نماید. برای این‌که وقتی که او می‌تواند نماز بخواند، در حالی که خونش جاری است، شوهرش هم می‌تواند با او جماع نماید.

دوم این‌که مستحاضه مأمور است به احتیاط در طهارت که باید قبل از وضو و تیمم شرمگاه خود را بشوید و پنبه‌ای در شرمگاه بنهد برای دفع نجاست و کم کردن آن.

سوم این‌که قبل از دخول وقت نماز نمی‌تواند وضو بگیرد.

چهارم این‌که وقتی که وضو گرفت فوراً نماز بخواند.

پنجم این‌که پنبه نهادن و یا حفاظ نهادن قبل از وضو باشد. والله أعلم.

۱۵۰- وَفِي حَدِيثِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ عِنْدَ أَبِي دَاوُدَ: وَلِتَجْلِسْ فِي مِرْكَنٍ، فَإِذَا رَأَتْ صُفْرَةً فَوْقَ المَاءِ، فَلْتَغْتَسِلْ لِلظُّهْرِ وَالْعَصْرِ غُسْلاً وَاحِدًا، وَتَغْتَسِلْ لِلْمَغْرِبِ وَالعِشَاءِ غُسْلاً وَاحِدًا، وَتَغْتَسِلْ لِلْفَجْرِ غُسْلاً، وَتَتَوَضَّأْ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ.

و در حدیث اسماء بنت عمیس نزد ابوداود آمده است: «و در تشتی بنشیند و هرگاه زردی روی آب را دید، برای نماز ظهر و عصر یک غسل بکند و برای نماز مغرب و عشاء یک غسل بکند و برای نماز صبح یک غسل بکند و در اوقات میان آنها وضو بگیرد».

اسماء بنت عمیس ابتدا با جعفر بن ابی‌طالب ازدواج نمود و با او به حبشه رفت و در حبشه چند فرزند از جعفر به دنیا آورد. از آن جمله عبدالله بن جعفر که از کریمان معروف است. روزی که جعفر از حبشه برگشت مصادف با فتح خیبر بود. رسول اللهص فرمود: «مَا أَدرِي بِأَیِّهِمَا أَنَا أَفرَحُ فَتح خَیبَر أَم رُجُوعُ جَعفَرس»؛ «نمی‌دانم به کدام یک از این دو خوشحال‌تر هستم، به فتح خیبر یا به برگشت جعفرس».

موقعی که جعفر در غزوه‌ی مؤته شهید شد و نظر به این‌که پرچم را که به دست راست گرفته بود قطع کردند و سپس به دست چپ گرفت و آن را هم قطع کردند، رسول اللهص فرمود: «خدا به جای دو دست جعفر به او دو بال داده است تا با دو بال خود در بهشت پرواز کند». و او را ذوالجناحین نامیدند. بعد از شهادت جعفرس اسماء با ابوبکر صدیق ازدواج نمود و از او دارای پسری شد به نام محمد بن ابی‌بکر که در خانه‌ی علیس بزرگ شد. بعد از وفات ابوبکر صدیقس به نکاح علیس درآمد و از علیس پسری به دنیا آورد که او را یحیی نامیدند.

در این حدیث و حدیث حمنه که می‌آید امر به بدن شستن است در روز و شبی سه بار و جمع میان ظهر و عصر و میان مغرب و عشا که جمع صوری می‌نامند، یعنی جمعی که در صورت جمع است، برای این‌که امر فرمود نماز ظهر تأخیر نماید تا آخر وقت ظهر و نماز عصر شتاب نماید تا در اول وقت عصر انجام گیرد، بنابراین هر نمازی در وقت خود است، ولی یکی در آخر وقت و دومی در اول وقت. و هم‌چنین در جمع میان مغرب و عشا که نماز مغرب در آخر وقت مغرب بخواند و نماز عشا در اول وقت عشا. در این خصوص جماعتی از علما گفته‌اند که مستحاضه باید برای هر نماز فرض بدن بشوید. و جمهور علما بر آنند که بدن شستن لازم مستحاضه نیست و گفته‌اند روایتی که به مستحاضه امر می‌کند تا برای هر نماز بدن بشوید، ضعیف است. و بیهقی سبب ضعف حدیث را بیان داشت.

بنابراین جمع میان حدیث فاطمه بنت ابی حبیش که در آن اصلاً امر به غسل نیست با حدیث فاطمه بنت عمیس و حمنه بنت جحش که در آن امر به غسل است در سه وقت، جمع میان این دو حدیث این است که گفته شود، بدن شستن مستحاضه برای نماز مندوب است و واجب نیست و وضو گرفتن برای هر نماز فرض واجب است. والله سبحانه و تعالی أعلم.

مرکن: لگن یا تشتی است که لباس در آن می‌شویند. در مرکن بنشیند و آب بر خود بریزد تا زردی روی آب بنشیند.

۱۵۱- وَعَنْ حَمْنَةَ بِنْتِ جَحْشٍ قَالَتْ: كُنْتُ أُسْتَحَاضُ حَيْضَةً كَثِيرَةً شَدِيدَةً، فَأَتَيْتُ النَّبِيَّص أَسْتَفْتِيهِ، فَقَالَ: «إِنَّمَا هِيَ رَكْضَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ، فَتَحَيَّضِي سِتَّةَ أَيَّامٍ، أَوْ سَبْعَةَ أَيَّامٍ، ثُمَّ اِغْتَسِلِي، فَإِذَا اسْتَنْقَأْتِ فَصَلِّي أَرْبَعَةً وَعِشْرِينَ، أَوْ ثَلَاثَةً وَعِشْرِينَ، وَصُومِي وَصَلِّي، فَإِنَّ ذَلِكَ يُجْزِئُكَ، وَكَذَلِكَ فَافْعَلِي كلَّ شَهرٍ كَمَا تَحِيضُ النِّسَاءُ، فَإِنْ قَوِيتِ عَلَى أَنْ تُؤَخِّرِي الظُّهْرَ وَتُعَجِّلِي العَصْرَ، ثُمَّ تَغْتَسِلِي حِينَ تَطْهُرِينَ وَتُصَلِّي الظُّهْرَ وَالعَصْرِ جَمِيعًا، ثُمَّ تُؤَخِّرِينَ المَغْرِبَ وَتُعَجِّلِينَ العِشَاءِ، ثُمَّ تَغْتَسِلِينَ وَتَجْمَعِينَ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ، فَافْعَلِي. وَتَغْتَسِلِينَ مَعَ الصُّبْحِ وَتُصَلِّينَ». قَالَ: وَهُوَ أَعْجَبُ الأَمْرَيْنِ إِلَيَّ. رَوَاهُ الخَمْسَةُ إِلَّا النَّسَائِيَّ، وَصَحَّحَهُ التِّرْمِذِيُّ، وَحَسَّنَهُ البُخَارِيُّ.

حمنه بنت جحش: خواهر ام‌المؤمنین زینب بنت جحش و همسر طلحه بن عبدالله از عشره‌ی مبشرهش می‌گوید: من استحاضه می‌شدم به خون بسیار و دیدن سختی در تحمل آن، خدمت پیغمبرص آمدم تا طلب فتوا نمایم و حکم استحاضه‌ام را از ایشان بپرسم. فرمودند: «بی‌گمان استحاضه دفعه و آمدنی است از شیطان، یعنی دچار چنین بلایی شدن از شیطان است. پس قاعده‌ی ماهیانه‌ات را شش روز یا هفت روز بدان و پس از آن بدن بشوی. و وقتی که از خون حیض پاک شدی نماز بخوان ۲۴ روز به حساب شش روز حائض بودن و نماز بخوان ۲۳ روز به حساب هفت روز حائض بودن و در این ۲۴ روز یا ۲۳ روز روزه بگیر و نماز بخوان که این روش و عادت کفایت است برای تو و هم‌چنان در هر ماه رفتار کن چنان‌که زنان قاعده و پاک می‌شوند. اگر بتوانی که نماز ظهر به تأخیر بیندازی و نماز عصر به جلو بیندازی و نماز ظهر با نماز عصر جمع نمایی و نماز مغرب را تأخیر نمایی و نماز عشاء را تقدیم نمایی و جمع بنمایی میان مغرب و عشا همین کار را انجام بده. و برای نماز صبح بدن بشوی همراه وقت نماز صبح و بعد از بدن شستن، نماز صبح را بخوان. حمنه گفت: این کار جمع صوری میان ظهر و عصر و جمع صوری میان مغرب و عشا و بدن شستن هر دو نماز و بدن شستن برای نماز صبح و نماز صبح خواندن بعد از بدن شستن، این روش برای من از میان دو روش، بهترین است».

یعنی هر نماز در اول وقت. و دو نماز جمع کردن در آخر وقت اولی و اول وقت نماز دومی، این یکی نزد من پسندیده‌تر است.

این حدیث، حدیثی است صحیح. بخاری فرمود: حدیث حسن. امام احمد فرمود: حدیث حسن صحیح. و ترمذی فرمود: حدیث صحیح.

گفتیم که مقصود از «تَحَيَّضِي سِتَّةَ أَيَّامٍ، أَوْ سَبْعَةَ أَيَّامٍ» این است که هر کدام از شش روز یا هفت روز که عادت تو بر آن است به آن عمل کن. و فرموده‌اش: «فان قویت...» تا آخر دلالت دارد که واجب بر او نیست، بلکه مندوب و سنت است.

الحاصل: رسول اللهص اختیار به او داد که بعد از شش روز یا هفت روز مدت قاعدگی او بدن بشوید و بعد از غسل حیض اختیار دارد هر نماز را با وضو در وقت آن بخواند یا هر دو نماز با هم جمع صوری نماید، حمنه روش دوم را اختیار نمود.

۱۵۲- وَعَنْ عَائِشَةَل: أَنَّ أُمَّ حَبِيبَةَ بِنْتَ جَحْشٍ شَكَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِص الدَّمَ، فَقَالَ: «اُمْكُثِي قَدْرَ مَا كَانَتْ تَحْبِسُكِ حَيْضَتُكِ، ثُمَّ اِغْتَسِلِي»، فَكَانَتْ تَغْتَسِلُ كُلَّ صَلَاةٍ. رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

۱۵۳- وَفِي رِوَايَةٍ لِلْبُخَارِيِّ: «وَتَوَضَّئِي لِكُلِّ صَلَاةٍ»، وَهِيَ لِأَبِي دَاوُدَ وَغَيْرِهِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ.

از عایشهل روایت است که ام حبیبه بنت جحش نزد رسول اللهص شکایت ازخون استحاضه نمود. رسولص فرمود: «به قدری که خون حیض در هر ماه برایت می‌آید صبر کن و بعد از این‌که روزهای قاعدگی‌ات تمام شد، غسل حیض انجام بده». اما ام حبیبه بعد از فارغ شدن از خون قاعدگی برای هر نماز بدن می‌شست. این است روایت صحیح مسلم. و در روایتی که برای صحیح بخاری است: رسول اللهص به ام حبیبه فرمود: که برای هر نماز وضو بگیر. و همین روایت که امام بخاری دارد، ابوداود هم دارد، اما غیر ابوداود این روایت را از طریق دیگر دارد.

خلاصه رسول اللهص به ام حبیبه نفرموده بود که برای هر نماز فرض بدن بشوید، اما خودش برای هر نماز فرض بدن می‌شست. معروف است که دختران جحش: یکی ام المؤمنین زینب بنت جحش است که همسر رسول اللهص بود و دیگری حمنه بنت جحش است که همسر طلحه بود و سومی ام حبیبه که همسر عبدالرحمن بن عوف بود. حمنه و ام حبیبه هر دو مستحاضه بودند. و یکی از علما زنان مستحاضه را در عهد رسول اللهص شمرده است و به ده تا رسیده‌اند.

الحاصل: هر کدام از مستحاضه‌ها باید ایام حیض خود را بگذرانند، حیض‌شان که تمام شد غسل حیض انجام دهند. بعد از آن برای هر نماز وضو بگیرند و می‌توانند دو نماز ظهر و عصر با هم جمع صوری نمایند. و هم‌چنین نماز مغرب و عشا را به هم جمع صوری نمایند. برای این که جمع صوری برای غیر مستحاضه نیز رواست. و زنان مستحاضه می‌توانند با همان وضویی که برای نماز فرض گرفته‌اند، نمازهای سنت قبلیه و بعدیه فرض بخوانند. والله أعلم.

۱۵۴- وَعَنْ أُمِّ عَطِيَّةَل قَالَتْ: كُنَّا لَا نَعُدُّ الكُدْرَةَ وَالصُّفْرَةَ بَعْدَ الطُّهْرِ شَيْئًا. رَوَاهُ البُخَارِيُّ، وَأَبُو دَاوُدَ وَاللَّفْظُ لَهُ.

ام عطیه که نام او نسیبه می‌باشد از بزرگان صحابیات است. در غزوات رسول اللهص حضور داشت و پرستاری بیماران و درمان مجروحین و زخمیان را انجام می‌داد. او فرمود: ما بعد از پاکی از قاعدگی دیدن آب چرکین یا زرد را جزء خون حیض نمی‌شمردیم.

و رأی امام بخاری این است که چنین عبارتی: «كُنَّا لَا نَعُدُّ» ما به شمار نمی‌آوردیم؛ مقصودش این است که در عهد رسول اللهص بعد از پاکی از قاعدگی آب چرکین و یا زرد که از شرمگاه می‌آمد به حساب قاعدگی نمی‌آوردیم و رسول اللهص از آن باخبر می‌شد و اعتراض نمی‌گرفت. بنابراین چنین عبارتی از صحابیه حجت است. اگرچه بعضی از علما در آن اختلاف دارند.

۱۵۵- وَعَنْ أَنَسٍس: أَنَّ اليَهُودَ كَانُوا إِذَا حَاضَتْ المَرْأَةُ فِیهِم لَمْ يُؤَاكِلُوهَا، فَقَالَ النَّبِيُّص: «اِصْنَعُوا كُلَّ شَيْءٍ إِلَّا النِّكَاحَ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

و از انسس روایت است که فرمود: عادت یهودیان بود، وقتی که زنی قاعده می‌شد اتاق و خوراکش را جدا می‌کردند و با او در یک‌جا خوراک نمی‌خوردند. رسول اللهص فرمود: «فقط جماع در حال حیض ممنوع است، اما هرچیز دیگر، مانند خوراک خوردن، همنشینی و هم پهلویی با زن قاعده هیچ کدام ممنوع نیست». و زن مانند مرد پاک و طاهر است و هیچ‌گاه پلید نمی‌شود و دوران قاعدگی مثل دوران حاملگی و دوران شیر دادن به طفل است، در همه‌ی این احوال زن طاهر است و رعایت حال او ضرورت دارد. اگر کسی عادات نامسلمانان از مجوس و نصاری و یهود در حال قاعدگی زنان بداند و آن وقت مقایسه نماید بین رفتار مسلمانان با زنان قاعده و رفتار غیرمسلمانان با او می‌داند که اسلام در همه‌ی احکامش با عدالت و پاک و باانصاف است. در کتاب «نقش زن در اسلام» امتیازاتی که اسلام برای زن قایل است نوشته‌ام به آن مراجعه شود. و این حدیث مفسر آیه‌ی ۲۲۲ سوره‌ی بقره است:

﴿وَيَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ [البقرة: ۲۲۲].

«و از تو می‌پرسند در خصوص حیض، بگو به ایشان که خون حیض پلید است و شما مردان از جای خود حیض زنان دوری بجویید و با او نزدیکی نکنید تا از خون حیض پاک شوند وقتی که از خون حیض پاک شدند و غسل حیض به جا آوردند آن وقت می‌توانید با آنان نزدیکی کنید».

و در حدیث بعدی می‌آورد که فقط نزدیکی ممنوع است، اما بوسیدن و ملاعبه برای کسی که او را به جماع حرام نمی‌اندازد ممنوع نیست.

۱۵۶- وَعَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِص يَأْمُرُنِي فَأَتَّزِرُ، فَيُبَاشِرُنِي وَأَنَا حَائِضٌ. مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.

عایشه ام‌المؤمنینل فرمود: «در وقت قاعدگی‌ام رسول اللهص به من امر می‌فرمود تا لنگ پا بپوشم و آن‌گاه با من همبستر می‌شد».

یباشرنی: یعنی پوست بدنش با پوست بدنم از روی لباس به هم می‌رسید. یا این‌که در غیر میان ناف و زانو بدن‌مان به هم می‌رسید. و در این حدیث صحبتی از تمتع نیست ولیکن می‌رساند که زن و شوهر اگرچه زن قاعده باشد حق هم‌پهلویی دارند. و در حدیث آمده است: «اصْنَعُوا كُلَّ شَيْءٍ إِلَّا النِّكَاحَ»؛ «با زن قاعده هر کاری می‌توانید به جز جماع».

نظر به این‌که دین اسلام، خاتم ادیان است و بعد از آن هیچ دینی نمی‌آید، خدای متعال برای خاتم‌الأنبیاء وسایلی فراهم فرمود که همه‌ی اقوال و افعال و تقریرات ایشان برای همه معلوم باشد تا از ایشان پیروی کنند. از وضع خانوادگی موسی و آن‌چه میان او و همسرش می‌گذشت هیچ خبری نیست و هم‌چنین باقی انبیاء، اما خاتم‌الأنبیاء آن‌چه در خانه میان ایشان و همسرانشان می‌گذشت، آن‌چه در بازار میان ایشان و فروشندگان صحبت می‌شد، آن‌چه در مسجد می‌فرمودند، آن‌چه با دوستان رفتار می‌نمودند، آن‌چه با دشمنان انجام می‌دادند، آن‌چه در میدان جهاد از صفات بلندهمتی و رحمت و مهر ایشان ظاهر می‌شد، آن‌چه در روز و آن‌چه در شب و آن‌چه در حضر و آن‌چه در سفر از ایشان ظهور می‌کرد همه روایت نموده‌اند و آن هم در منتهای صدق و راستی. صلوات الله وسلامه علیك یا خاتم الأنبیاء، فمن لم یعرفك ولم یقدر عظمتك فقد خسرالدنیا والآخرة.

۱۵۷- وَعَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍب، عَنِ رَسُول اللهص فِي الَّذِي يَأْتِي اِمْرَأَتَهُ وَهِيَ حَائِضٌ، قَالَ: «يَتَصَدَّقُ بِدِينَارٍ، أَوْ نِصْفِ دِينَارٍ». رَوَاهُ الخَمْسَةُ، وَصَحَّحَهُ الحَاكِمُ وَابْنُ القَطَّانِ، وَرَجَّحَ غَيْرَهُمَا وَقْفَهُ.

ابن عباسب از رسول اللهص درباره‌ی کسی که با همسرش که حائض است جماع کرد فرمود: «اگر در اول حیض همسرش با او جماع کرد یک دینار طلا صدقه به فقرا بدهد و اگر در اواخر حیض با او جماع کرد نیم دینار طلا صدقه به فقرا بدهد». برای این که در اول حیض چیزی از مدت پاکی اش قبل از حیض نگذشته و قبل از حیض با زوجه جماع نموده است. این جماع که بی‌صبری شوهر را می‌رساند یک دینار صدقه بدهد و اما در آخر حیض که هفته‌ای از پاکی قبل از حیض گذشته، ممکن است فشار شهوت او را مجبور کرده باشد، از این روی نیم دینار به فقرا بدهد.

و اما در خصوص حدیث: امام شافعی فرمود که اگر این حدیث به ثبوت می‌رسید ما به آن عمل می‌کردیم. و می‌رساند که حدیث ثابت شده است. و حسن بصری و سعید بن المسیب گفته‌اند: کسی که در حال حیض همسرش با او جماع کرد، باید برده‌ای آزاد کند، چنان‌که اگر کسی در روز رمضان با همسرش جماع کرد باید در حال استطاعت برده آزاد نماید. و بعضی هم گفته‌اند هیچ لازم شوهر نیست. اما حدیث به تصحیح امام حافظ ابن القطان رسیده است و او در تصحیح حدیث کمال تحقیق را نموده و به طعن کسانی که در حدیث طعن زده‌اند پاسخ گفته و طعن آنان را مردود شمرده است. و امام حافظ ابن دقیق العید گفته‌ی ابن القطان را تقویت نموده است. بنابراین آن‌چه در مذهب شافعی معتمد است که نزدیکی در اول حیض مقتضی یک دینار است و در آخر حیض مقتضی نیم دینار است، کاملاً صحیح است. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۵۸- وَعَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخدريس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «أَلَيْسَ إِذَا حَاضَتْ لَمْ تُصَلِّ وَلَمْ تَصُمْ؟». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ فِي حَدِيثٍ طَویل.

رسول اللهص فرمود: «آیا نه این است که زن وقتی که قاعده شد نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد؟» این از کمبود دین اوست. آیا نه این است که گواهی زن نصف گواهی مرد است، این از کمبود عقل اوست.

مصنف فرمود: این جمله که این‌جا آورد از حدیث طولانی است؛ برای این که روزی در حضور زنان سخنانی فرمود که ما معنی آن را می‌آوریم: ندیده‌ام مثل زنانی که ناقص عقل و دین هستند و با این حال دل مرد عاقل را می‌برند. زنی گفت: یا رسول اللهص، چرا زنان ناقص عقل و دین هستند؟ فرمود: آیا نه این است که وقتی حیضش آمد در ایام حیض نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد، این بی‌نمازی و بی‌روزه‌ای در روزهای متعدد از نقصان دین اوست ـ تا آخر ـ و معلوم است که نماز روزهای حیض و نفاس قضا ندارد، اما خوردن روزه‌های رمضان قضا دارد. و زن حائض نمی‌تواند به مسجد برود بنا به حدیث: «لَا أُحِلُّ المَسْجِدَ لِحَائِضٍ وَلَا جُنُبٍ»؛ «مسجد را روا نمی‌دارم برای حائض و جنب». و حائض نمی‌تواند قرآن بخواند بنا به حدیث: «لَا تَقْرَأِ الحَائِضُ وَلَا الجُنُبُ شَيْئًا مِنَ القُرْآنِ». و دست به قرآن نمی‌تواند بزند بنا به حدیثی که به روایت عمرو بن حزم است. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۵۹- وَعَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: لَمَّا جِئْنَا سَرِفَ حِضْتُ، فَقَالَ النَّبِيُّص: «اِفْعَلِي مَا يَفْعَلُ الحَاجُّ، غَيْرَ أَنْ لَا تَطُوفِي بِالبَيْتِ حَتَّى تَطْهُرِي». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.

عائشهل گفت: در سال حجه الوداع موقعی که به «سَرِف» رسیدیم قاعده شدم. رسول اللهص فرمود: «انجام بده آن‌چه را که حاج انجام می‌دهد، مگر این‌که تا وقتی که قاعده هستی نمی‌توانی طواف خانه‌ی خدا را انجام بدهی». و اجماع علما بر این است که حائض نمی‌تواند طواف خانه‌ی خدا کند، به سبب این‌که شرط طواف کننده این است که با طهارت و وضو باشد و دیگر این‌که حائض نمی‌تواند داخل به مسجد بشود و هم‌چنین حائض نمی‌تواند دو رکعت سنت طواف بخواند. اما غیر از طواف همه‌ی اعمال حج را می‌تواند انجام دهد. والله سبحانه و تعالی أعلم.

۱۶۰- وَعَنْ مُعَاذِ بن جَبَلٍس: أَنَّهُ سَأَلَ النَّبِيَّص مَا يَحِلُّ لِلرَّجُلِ مِنِ اِمْرَأَتِهِ، وَهِيَ حَائِضٌ؟ فَقَالَ: «مَا فَوْقَ الإِزَارِ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَضَعَّفَهُ.

و از معاذ بن جبلس روایت است که از رسول اللهص پرسید: برای مرد از همسرش وقتی که حائض است چه حلال است؟ فرمود: «روی لنگ پا». یعنی میان ناف و زانوی زن حائض بر شوهرش حرام است. یعنی اگر مردی نمی‌تواند جلوی خود را بگیرد، اگر میان ناف و زانو ملامسه نمود ممکن است جماع نماید، از این روی میان ناف و زانوی زن حائض بر او حرام است تا به معصیت جماع با حائض دچار نشود. و در حدیث دیگر: «اصْنَعُوا كُلَّ شَيْءٍ إِلَّا النِّكَاحَ»؛ «هر رفتاری با زن حائض می‌توانید غیر از جماع با او». یعنی والله اعلم اگر کسی می‌توانند جلو خود را بگیرد و شهوت بر او غالب نمی‌شود، غیر از جماع هر تمتع دیگری برایش جایز است.

قُبُل و دُبُر که عورتند برایشان حرام قرار داده شده و میان ناف و زانو ممنوع شده بر شوهر تا در جماع حرام با حائض نیفتد. اگر ترس جماع است از ناف تا زانو نمی‌تواند دست بزند و اگر ترس جماع نیست غیر از قبل و دبر از هر جای دیگری جایز است. و آن کسی که از خدا می‌ترسد همین که دانست چیزی حرام است به آن نزدیک نمی‌شود و برای هیچ‌چیز خشم خدا را بر خود روا نمی‌دارد. والله سبحانه و تعالی أعلم.

شرح حال معاذ بن جبلس: ابوعبدالرحمن انصاری خزرجی. در بیعت عقبه و بعد از آن در بدر و غیر آن از مشاهد همراه رسول اللهص بود. او از بزرگان صحابه و از علما و فقهای صحابه بود. رسول اللهص او را به یمن فرستاد تا قاضی و معلم باشد و گرفتن صدقات از عمّال در یمن به عهده‌ی او قرار داد. و عمرس بعد از ابوعبیده، معاذ را عامل خود در شام قرار داد. او در سال هجدهم هجری در طاعون عمواس در سن ۳۸ سالگی درگذشت.

۱۶۱- وَعَنْ أُمِّ سَلَمَةَل قَالَتْ: كَانَتِ النُّفَسَاءُ تَقْعُدُ فِي عَهْدِ رَسُولِ النبیص بَعْدَ نِفَاسِهَا أَرْبَعِينَ یَوماً. رَوَاهُ الخَمْسَةُ إِلَّا النَّسَائِيَّ، وَاللَّفْظُ لِأَبِي دَاوُدَ.

ام المؤمنین ام سلمهل فرمود: که زنان زائو در عهد رسول اللهص چهل روز می‌نشستند و به سبب خون نفاس نماز نمی‌خواندند. این مدت گذاری چهل روز برای نفساء در حدیث متعدد آمده است.

ابن ماجه از انسس روایت نموده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهص وَقَّتَ لِلنُّفَسَاءِ أَرْبَعِينَ يَوْمًا، إِلَّا أَنْ تَرَى الطُّهْرَ قَبْلَ ذَلِكَ»؛ «رسول اللهص وقت‌گذاری فرمود برای زن زائو که تا چهل روز نماز نخواند، مگر در صورتی که پیش از آن پاکی ببیند».

و حاکم روایت نمود از عثمان بن ابی العاص «وَقَّتَ رَسُولُ اللهص لِلنِّسَاءِ فِي نِفَاسِهِنَّ أَرْبَعِينَ يَوْمًا»؛ «رسول اللهص وقت گذاری فرمود برای زنان در نفاس‌شان چهل روز که بعد از وضع حمل تا چهل روز نماز نخوانند، مگر در صورتی که پیش از آن پاکی ببینند».

و از حدیث دانسته شد که مدت چهل روز برای نفسا در صورتی است که در آن چهل روز خون ببینند. و از حدیث دانسته شد که اگر قبل از چهل روز پاکی دیدند نفاس‌شان پایان یافته است. و روی همین اصل است که فقها، حداقل نفاس را یک لحظه و غالب آنرا چهل روز و اکثر آن را شصت روز دانسته‌اند. و امروزه که زنان بعد از وضع حمل از قرص استفاده می‌کنند خیلی زودتر پاک می‌شوند.

الحاصل: مدت آن به حساب مناطق و زنان تفاوت می‌کند. والله أعلم.

۱۶۲- وَفِي لَفْظٍ لَهُ: وَلَمْ يَأْمُرْهَا النَّبِيُّص بِقَضَاءِ صَلَاةِ النِّفَاسِ. وَصَحَّحَهُ الحَاكِمُ.

«رسول اللهص به زن زائو نفرمود که نماز فوت شده در نفاس را قضا کند». این قسمت ضعیف است برای این‌که نفاس و حیض یک حکم را دارند.