بَابُ الغُسْلِ وَحُكْمِ الجُنُبِ
غسل به ضم غین برای اغتسال و بدن شستن است.
گفته شده: غسل به فتح غین: عمل مغتسل است که آب بر بدن میریزد و برای بدن شستن است؛ و غسل به ضم غین: آبی است که بدن با آن شسته میشود؛ و غسل به کسر غین: آنچه همراه آب برای تنظیف به کار برده میشود مثل اُشنان و غیره.
و حکم جنب: یعنی احکامی که تعلق به جُنُب دارد، مثل: حرام بودن نماز و طواف و قراءت قرآن و ماندن در مسجد.
۱۱۵- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِص: «المَاءُ مِنْ المَاءِ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ. وَأَصْلُهُ فِي الْبُخَارِيّ.
مسلم/ از ابوسعید خدریس روایت مینماید که ابوسعید خدری گفت: رسول اللهص فرمود: «بدن شستن لازم میشود بر کسی که منی او نازل شد». که ماء اولی به معنی آب بدن شستن است و ماء دومی آب منی است.
حقیقت غسل فراگرفتن همهی بدن از مو و پوست به آب است، خواه همراه دست کشیدن به بدن باشد و یا بدون دست کشیدن به بدن باشد، چنانکه اگر در حوضی به زیر آب برود و بدنش را آب فرا بگیرد کافی است. اگرچه دست کشیدن به بدن برای تحقق بخشیدن به وصول آب به اعضاء بهتر است و خروج از خلاف امام مالک است برای اینکه نزد امام مالکس دَلْک به معنی دست کشیدن به بدن موقع وضو و غسل واجب است.
و از حدیث بالا دانسته میشود که اگر کسی جماع نمود و منی نازل نشد غسل بر او واجب نیست و فقط شستن آلت مردی و وضو کافی است. در سبل السلام این قول را از عثمان و علی و زبیر و طلحه و ابی بن کعب و ابوایوب انصاریش نقل فرمود که بخاری از آنان نقل نمود و گفت بدن شستن به احتیاط نزدیکتر است.
و مصنف که گفت اصل این حدیث در بخاری است، در بخاری آورده است که رسول اللهص به عِتبان بن مالکس فرمود: «إِذَا أُعْجِلْتَ أَوْ أَقْحَطْتَ، فَعَلَيْكَ الْوُضُوءُ»؛ «هر وقت شتابزده شدی و قبل از نزول منی جماع را قطع نمودی غسل جماع لازمت نیست و وضو بر تو لازم است». و در حدیث بالا: (الماء من الماء)، به چند طریق از جماعتی از صحابهش آمده: از ابی ایوب و از رافع بن خدیج و از عتبان بن مالک و از ابوهریره و از انسش روایت شده است؛ اما نزد جمهور علمای حدیث بالای (الماء من الماء) منسوخ است به حدیث بعدی و مجرد جماع موجب غسل است، منی نازل بشود یا نازل نشود.
۱۱۶- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «إِذَا جَلَسَ بَيْنَ شُعَبِهَا الأَرْبَعِ، ثُمَّ جَهَدَهَا، فَقَدْ وَجَبَ الغُسْلُ». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.
۱۱۷- زَادَ مُسْلِمٌ: «وَإِنْ لَمْ يُنْزِلْ».
بخاری و مسلم/ در صحیحین از ابوهریرهس روایت نمودند که ابوهریره گفت که رسول اللهص فرمود: «وقتی که مرد میان دو دست و دو پای زن نشست و او را به نزدیکی طلبید، بدن شستن بر مرد و زن واجب میشود، اگرچه منی نیامده باشد». و در روایت ابوداود: «وَأَلْزَقَ الْخِتَانَ بِالْخِتَانِ»؛ «و دو ختنهگاه مرد و زن به هم رسید، غسل واجب میشود، منی بیاید یا نیاید».
شرح کلمات:
اذا جلس بین شعبها الأربع: وقتی که شوهر نشست میان دو دست و دو پای همسرش؛ و یا میان دو پا و دو ران او. مقصود از این نشستن جماع کردن است. جهدها: او را تکان داد و به نزدیکی طلبید. در روایت مسلم: ثم إجتهد: که مقصود فرو کردن آلت مردی و کوشش کردن در انجام عمل جماع است.
در بیان نبوی همیشه جانب شرم و حیا و کنایه از آنچه شرمآور است اگرچه حلال باشد دیده میشود.
و کلمهی «و إن لم ینزل»: و اگرچه منی نیاورد، کاملاً آشکار میسازد که چنین نشستنی باعث غسل جماع است، نه نزول منی. همان گونه که انزال منی باعث غسل است، همراه جماع باشد یا نه.
علما به حدیث بالا استدلال کردهاند که حدیث: «الماء من الماء» منسوخ است. چنانکه روایت امام احمد و غیر او از طریق زهری از ابی بن کعب که گفت: «أَنَّ الفُتْيَا الَّتِي كَانُوا یَقُوْلونَ: إن الْمَاءَ مِنَ الْمَاءِ، رُخْصَةٌ، كَانَ رَسُولُ اللهص رَخَّصَ بِهَا فِي أَوَّلِ الإِسْلَامِ، ثُمَّ أَمَرَ بِالاِغْتِسَالِ بَعْدُ». صححه ابن خزیمه وابن حبان وقال الإسماعیلي أنه صحیح علی شرط الشیخین وهو صریح في النسخ.
ابی بن کعبس گفت: «فتواهایی که میگفتند نزول منی موجب غسل است رخصتی بود که در آغاز اسلام رسول اللهص آن را روا ساخته بود و بعد از آن دستور بدن شستن از جماع شد».
امام شافعیس فرمود: «إنّ كلام العرب یتقضی أن الجنابة تطلق بالحقیقة علی الجماع وإن لم یكن فیه إنزال، قال: فإن كل من وطب بأن فلاناً أجنب عن فلانة عقل أنه أصابها وإن لم ینزل، قال: ولم یختلف أن الزنی الذی یجب به الحد هو الجماع ولو لم یكن منه إنزال».
«زبان عرب میرساند که جنابت در حقیقت بر جماع اطلاق میشود، اگرچه انزال منی با آن نباشد، برای اینکه به هر کسی گفته شود فلان مرد از فلان زن جنب شد، میداند که با او جماع کرده است، اگر منی او نازل نشده باشد. و اختلافی در آن نیست که زنایی که حد به سبب آن واجب میشود، همان جماع است اگرچه با نزول منی همراه نباشد».
بنابراین کتاب و سنت و اجماع بر وجوب غسل از جماع است.
۱۱۸- وَعَنْ أَنَسِس قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِص فِي المَرْأَةِ تَرَى فِي مَنَامِهَا مَا يَرَى الرَّجُلُ قَالَ: «تَغْتَسِلُ». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.
۱۱۹- زَادَ مُسْلِمٌ: فَقَالَتْ أُمُّ سلَمَة: وَهَلْ يَكُونُ هَذَا؟ قَالَ: «نَعَمْ فَمِنْ أَيْنَ يَكُونُ الشَّبَهُ؟».
بخاری و مسلم/ در صحیحین از انسس روایت کردهاند که انس گفت که رسول اللهص دربارهی زنی که به خواب میبیند که محتلم شده و منی او آمده است چنانکه مرد به خواب میبیند که محتلم شده و منی او آمده است، فرمود: «زن باید از این احتلام بدن بشوید». چنانکه مرد از محتلم شدن باید بدن بشوید. ام سلمه از زوجات طاهرات که این را شنید گفت: آیا ممکن است که زن در خواب محتلم بشود و منی او بیاید؟ رسول اللهص فرمود: «بله، زن هم مثل مرد محتلم میشود و زن هم مثل مرد دارای منی است، اگر زن منی نداشت شباهت فرزند به او از کجا به وجود میآید»؟
شرح کلمات:
المرأة تری في منامها ما یری الرجل: زن در خواب میبیند با او جماع شد چنانکه مرد در خواب میبیند که با زن جماع نموده و در خواب منیشان میآید و غسل لازمشان میشود.
الشبه والشبه: هر دو به معنی شباهت داشتن. شبه و شبه و شبیه و نظر و نظر و نظیر و مثل و مثل و مثیل همه به یک معنی هستند. یعنی شباهت فرزند به مادر از وجود منی مادر است.
سؤال از محتلم شدن زن در بخاری و مسلم از چند طریق روایت کردهاند، از ام سلمه و عایشه و انس. این سؤال برای چندتا از زنان صحابه بوده، چنانکه امام احمد از خوله بنت حکیم و همچنین نسایی و ابن ماجه از خوله بنت حکیم آوردهاند و طبرانی از سهله بنت سهل و ابن ابی شیبه از بسره بنت صفوان آوردهاند که اینان در خصوص محتلم شدن زن از رسول اللهص پرسیدهاند و حضرت رسولص همان جواب را فرموده است؛ و در صحیح بخاری آورده است که احتلام موجب غسل است وقتی که دید منی او آمده است: (قال نعم، اذا رأت الماء)، یعنی: «وقتی که پس از بیداری دید که منی او آمده است». اما اگر به خواب دید و وقتی که بیدار شد اثری از نزول منی نبود غسل واجب او نمیشود.
حدیث میرساند که گاه شباهت فرزند به پدر و عمویان اوست و گاه شباهت فرزند به مادر و خالوهای اوست، اگر منی پدر غالب شد، شباهت پدر مییابد و اگر منی مادر غالب شد، شباهت مادر مییابد. و الله سبحانه و تعالی أعلم.
۱۲۰- وَعَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللهص يَغْتَسِلُ مِنْ أَرْبَعٍ: مِنْ الجَنَابَةِ، وَيَوْم الجُمُعَةِ، وَمِنْ الحِجَامَةِ، وَمِنْ غُسْلِ المَيِّتِ. رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ، وَصَحَّحَهُ اِبْنُ خُزَيْمَةَ.
ابوداود و ابن خزیمه به اسناد خود از عایشه امالمؤمنینل روایت کردهاند که او گفت که: رسول اللهص از چهار چیز غسل مینمود: از جنابت، روز جمعه، از حجامت و از شستن میت.
شرح کلمات:
جنابت: خواه از جماع باشد و یا از نزول منی، غسل از آن واجب است بدون خلاف.
یوم الجمعة: بدن شستن در روز جمعه. اگر غسل برای روز جمعه است پس بر مرد و زن و کودک و پیر و جوان سنت است از بعد فجر تا غروب آفتاب روز جمعه. و اگر غسل برای نماز جمعه است پس غسل بر کسانی سنت است که به نماز جمعه میروند و هر قدر به وقت رفتن به نماز جمعه نزدیکتر باشد بهتر است.
من الحجامة: خون از بدن گرفتن به وسایل حجامت. و غسل از حجامت مستحب است و دلیل آن مختلف است: این حدیث به روایت عایشهل میرساند که غسل از آن مستحب است؛ و حدیث به روایت انسس: «أَنَّهُص إحتَجَمَ وصَلّی ولَم یَتَوَضَّأ»؛ «حجامت گرفت و نماز خواند و وضو را تازه نکرد»، میرساند که غسل برای آن لزومی ندارد. برای عمل به هر دو حدیث میتوان گفت گاهی غسل از آن سنت است و گاهی نه.
و اما غسل کسی که میت را شست برای علما در آن سه قول است: قولی که سنت است و شاید این نزدیکتر به صواب باشد، و قولی که کسی که میت را شست بر او واجب است بدن بشوید و قول سوم که سنت هم نیست.
۱۲۱- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَس فِي قِصَّةِ ثُمَامَةَ بْنِ أُثَالٍ، عِنْدَمَا أَسْلَم وَأَمَرَهُ النَّبِيُّص أَنْ يَغْتَسِلَ. رَوَاهُ عَبْدُ الرَّزَّاقِ وَأَصْلُهُ مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.
عبدالرزاق به اسناد خود از ابی هریرهس روایت نمود در داستان ثمامه بن اثال که موقعی که خواست مسلمان شود، رسول اللهص به وی امر فرمود تا بدن بشوید. و اصل این حدیث متفق علیه میباشد.
عبدالرزاق بن همام صنعانی صابح التصانیف از عبیدالله بن عمرو خلقی روایت نمود و امام احمد و اسحاق بن راهویه و ابن معین و ذهلی از او روایت نمودند. ذهبی گفت: بسیاری از علما او را معتمد دانستهاند و احادیث به روایت او در صحاح آوردهاند. در شوال سال ۲۱۱ هجری درگذشت.
و اصل حدیث روایت عبدالرزاق متفق علیه بین بخاری و مسلم است.
ثمامه بن اثال: بزرگ اهل یمامه، یاران پیغمبرص او را اسیر نمودند و به خدمت رسول اللهص آوردند. رسول اللهص دستور داد تا او را به یکی از ستونهای مسجد نبوی ببندند. هر وقت رسول اللهص داخل به مسجد میشد، نزد او میآمد و از او میپرسید: حالت چگونه است؟ میگفت: اگر بر من منت بگذاری و مرا آزاد نمایی، منت بر کسی مینهی که سپاسگزار است و اگر مرا بکشی کسی را میکشی که خونش ضایع نمیشود و جماعتش به خونخواهی او برمیخیزند و اگر مال بخواهی هم میپردازیم. تا سه روز هر بار رسول اللهص داخل به مسجد میشدند و از حال او میپرسیدند، همین جواب را از او میشنیدند. سه روز در مسجد پیغمبرص بودن و دیدن نماز جماعت همراه رسول اللهص و اخلاق صحابه و بزرگداشت رسول اللهص و قراءت رسول اللهص در نماز که دل سنگ را آب میکرد در تار و پود وجود ثمامه اثر کرد و بعد از سه روز که رسول اللهص امر فرمود ثمامه را آزاد کنند، مسلمان شد و رسول اللهص فرمود: بدن بشوید. او مسلمان شد، مسلمان واقعی و از مدینه به مکه رفت و در مکه به کفار قریش گفت که از این به بعد یک دانه از گندم یمامه به شما نمیرسد، مگر به اجازهی رسول اللهص. و بعد از رحلت رسول اللهص که اهل یمامه میخواستند از دین برگردند، ثمامه به آنان گفت: ای قوم! شما بعد از مردم مسلمان شدهاید، مبادا پیش از مردم از دین برگردید. و وجود ثمامه مانع از آن شد که قوم او اسلام را ترک گویند و به برکت او بر اسلام خود باقی ماندند.
حکم غسل کافری که مسلمان میشود:
در مذهب شافعیه: برای کافری که مسلمان میشود، غسل بر او واجب نیست و غسل او مستحب است.
بنا به حدیث: «الْإِسْلَام يَجُبُّ مَا كَانَ قَبْلَهُ»؛ «اسلام گناهان قبل را نابود میکند».
و نزد حنیفه: اگر در حال کفر غسل از جنابت نموده غسل دیگری لازم او نیست.
و نزد حنبلیه: مطلقاً غسل بر او واجب است، خواه در حال کفر غسل نموده باشد یا غسل ننموده باشد.
بنا به حدیثی که ابوداود از قیس بن عاصم روایت کرده که گفت: «أَتَيْتُ رَسُولَ اللهص أُرِيدُ الْإِسْلَامَ، فَأَمَرَنِي أَنْ أَغْتَسِلَ بِمَاءٍ وَسِدْرٍ» و ترمذی و نسایی هم این حدیث را به مانند روایت ابوداود آوردهاند.
در حدیث، امر به ثمامه و قیس به عاصمب شد که برای مسلمان شدنشان بدن بشویند، بعضی همین امر را حمل بر ایجاب نمودهاند، ولی حمل بر استحباب به صواب نزدیکتر است، برای اینکه این همه که مسلمان میشدهاند، معلوم نیست که به همه امر شده باشد غسل نمایند. و الله سبحانه و تعالی أعلم.
۱۲۲- وَعَنْ أَبِي سَعِيدٍس أَنَّ رَسُولَ اللَّهِص قَالَ: «غُسْلُ الجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُحْتَلِمٍ». أَخْرَجَهُ السَّبْعَةُ.
و از ابوسعید خدریس روایت است که رسول اللهص فرمود: «بدن شستن در روز جمعه بر هر فرد بالغی واجب است».
امام داود ظاهری/ این حدیث را دلیل وجوب غسل در روز جمعه دانسته است و جمهور علما آن را حمل بر استحباب نمودهاند. از این رو که در آغاز اسلام مردم در تنگدستی بودند و لباس پشمی میپوشیدند و در هوای گرم آنجا عرق میکردند و در اجتماع روز جمعه بوی بدی از لباس و بدنشان میآمد. بنابراین به آنان امر میشد تا بدن بشویند و بدن را از آن عرق پاک کنند و بعد از آن که خدای متعال فراخی روزی برایشان آورد و لباس پنبهای میپوشیدند، رخصت یافتند تا اگر بخواهند بدن بشویند و اگر نخواهند وضو برای نماز جمعه کافی است.
چنان که در حدیث آمده است: «مَن تَوَضَأَ یَوم الجُمُعة فَبِهَا ونِعمَت ومَن اغتَسَلَ فَالغُسل أَفضَل»: «کسی که در روز جمعه برای نماز جمعه وضو گرفت راه سنت گرفته و چه راه خوبی گرفته و کسی که غسل نمود، غسل بهتر است».
بعضی از علما گفتهاند: «فبها ونعمت»، «فبهاء ونعمة» میباشد. وضو گرفتن بها و نعمت است، یعنی زیبایی و خوشی است و بدن شستن در روز جمعه بهتر است، زیرا که عید هفته و روز اجتماع میباشد. والله سبحانه و تعالی أعلم.
۱۲۳- وَعَنْ سَمُرَةَس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «مَنْ تَوَضَّأَ يَوْمَ الجُمُعَةِ فَبِهَا وَنِعْمَتْ، وَمَنْ اِغْتَسَلَ فَالْغُسْلُ أَفْضَلُ». رَوَاهُ الخَمْسَةُ، وَحَسَّنَهُ التِّرْمِذِيُّ.
امام احمد و ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه از سمره بن جُنْدب روایت کردهاند که او گفت:
رسول اللهص فرمود: «کسی که روز جمعه برای نماز جمعه وضو گرفت به سنت پیغمبرص عمل کرده و چه خوب سنتی است آن، و کسی که روز جمعه بدن شست، بدن شستن همراه وضو بهتر است از وضو به تنهایی».
روایت نامبردگان از حَسَن بصری از سَمُرَه است. کسی که شنیدن حسن بصری از سمره را صحیح دانسته، این حدیث را صحیح میداند. در سماع حسن از سمره اختلاف است. چیزی که هست حدیث: «غُسْلُ يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُحْتَلِمٍ» صحیحتر است و بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند و بنابراین نزدیکتر به احتیاط آن است که مؤمن غسل روز جمعه را هیچگاه ترک نکند.
شرح حال سمره بن جندبس: ابوسعید سمره بن جندب فزاری حلیف انصار از یاران پیغمبرص و از حفاظ مکثرین میباشد. در کوفه منزل گرفت، و والی بصره شد. وفات او به سال ۵۹ هجری است.
۱۲۴- وَعَنْ عَلِيٍّس قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِص يُقْرِئُنَا القُرْآنَ مَا لَمْ يَكُنْ جُنُبًا. رَوَاهُ الخَمْسَةُ، وَهَذَا لَفْظُ التِّرْمِذِيِّ وَصَحَّحَهُ وَحَسَّنَهُ اِبْنُ حِبَّان.
در بعضی از نسخ بلوغ المرام: رواه الخمسه است و این صحیح است برای این که امام احمد و ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه آن را روایت کردهاند. در بعضی نسخ بلوغ المرام رواه احمد و الخسمة است و این جور نمیآید، باید رواه احمد و الأربعة باشد.
در اینجا تصحیح حدیث فقط از ترمذی آورد در حالی که مصنف در تلخیص آورده که ترمذی و ابن السکن و عبدالحق و بَغَوی حکم به صحت آن کردهاند. ابن خزیمه از شعبه روایت کرده است که شعبه گفت: این حدیث سه یک سرمایهی من است و حدیثی روایت نکردهام که بهتر از این حدیث باشد.
معنی حدیث: علیس فرمود که: رسول اللهص قرآن به ما میآموخت مادامی که جُنُب نشده بود. یعنی در وقت جنابت قرآن برای ما نمیخواند. از این حدیث دانسته میشود که رسول اللهص در حال جنابت قرآن نمیخواند. و در حدیثی که احمد و ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه و ابن خزیمه و ابن حبان و حاکم و بزار و دارقطنی و بیهقی روایت کردهاند: «لَم یَكن يَحْجُب النَبِيص أَو يَحْجُزُهُ عَنِ الْقُرْآنِ شَيْءٌ، إِلَّا الْجَنَابَة»؛ «هیچچیز مانع رسول اللهص از قرآءت قران نمیشد، مگر جنابت».
و حدیثی که ابویعلی از علیس روایت نموده که علیس روایت نموده که علی فرمود: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِص تَوَضَّأَ، ثُمَّ قَرَأَ شَيْئًا مِنَ الْقُرْآنِ، ثُمَّ قَالَ: «هَكَذَا لِمَنْ لَيْسَ بِجُنُبٍ، فَأَمَّا الْجُنُبُ فَلَا ولَا آیَة». قال الهیثمی رجاله موثقون.
«دیدم رسول اللهص را که وضو گرفت و چیزی از قرآن خواند و فرمود: چنین است وضو گرفتن و قرآن خواندن برای کسی که جُنُب نباشد، اما جنب نمیتواند قرآن بخواند و نه هم یک آیه».
این احادیث میرساند که خواندن قرآن حتی از حفظ هم بر جنب حرام است. و اما حدیث ابن عباسب که رسول اللهص فرمود: «لَو أَنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا أَتَى أَهْلَهُ، فَقَالَ: بِسْمِ اللَّهِ...»؛ «اگر یکی از شما موقعی که بخواهد با همسر خود جماع نماید بسم الله بگوید، اگر فرزندی از آن جماع نصیب او شد، شیطان نمیتواند ضرری به آن فرزند برساند». کاری به منع جُنُب از قراءت قرآن ندارد، برای این که یا قبل از جماع یا موقع جماع بسم الله میگوید نه به قصد تلاوت قرآن، چنان که جنب موقع خوراک خوردن و آب آشامیدن و لباس پوشیدن میگوید بسم الله نه به قصد قرآءت قرآن.
و همچنان حدیث: «كَانَص يَذْكُرُ اللَّهَ عَلَى كُلِّ أَحْيَانِهِ»؛ «رسول اللهص یاد خدا مینمود در همه حال». که معلوم است حمل بر اذکار غیرتلاوت قرآن شده است.
الحاصل: قراءت قرآن در حال جنابت حرام است. و حدیث ابن ابی شیبه که رسول اللهص هرگاه قصد میفرمود و مقاربت با اهل خود انجام میداد، پس از انزال میفرمود: «اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيمَا رَزَقْتَنِي نَصِيبًا»؛ «خدایا هر فرزندی که روزی من فرمودی برای شیطان در او نصیبی قرار مده»؛ قرآن در آن نیست. والله سبحانه و تعالی أعلم.
۱۲۵- وَعَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «إِذَا أَتَى أَحَدُكُمْ أَهْلَهُ، ثُمَّ أَرَادَ أَنْ يَعُودَ فَلْيَتَوَضَّأْ بَيْنَهُمَا وُضُوءًا». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.
۱۲۶- زَادَ الحَاكِمُ: «فَإِنَّهُ أَنْشَطُ لِلْعَوْدِ».
مسلم/ از ابی سعید خدریس روایت نمود که ابوسعید گفت که: رسول اللهص فرمود: «هرگاه یکی از شما عمل مقاربت انجام داد و خواست باری دیگر انجام دهد، میان دوبار جماع وضو بگیرد، زیرا که برای برگشتن به جماع نشاط بیشتری به همراه میآورد».
و در روایت ابن خزیمه و بیهقی: «فَلیَتَوَضَأ بَینَهُمَا وُضُوءَهُ لِلصَّلاة»؛ «میان دوبار جماع وضو بگیرد، مانند وضویی که برای نماز میگیرد».
شرح کلمات:
إذا أتی أحدكم أهله: هرگاه یکی از شما با همسر خود جماعی انجام داد.
ثم أراد أن یعود: پس از جماع بار اول خواست جماع دیگری انجام دهد.
فلیتوضأ بینهما وضوءا: میان دوبار جماع وضو بگیرد، وضویی که برای نماز میگیرد. و تأکید بر وضوء برای این است که مقصود همان وضویی است که برای نماز میگیرد.
و حکم این وضوی میان دو جماع استحباب است، برای اینکه به ثبوت رسیده که رسول اللهص با همهی همسران خود جماع نمود، بدون اینکه میان دو جماع وضو بگیرد. و ثابت شده است که رسول اللهص با همسران خود جماع نمود و بعد از هر جماع بدن شست، بنابراین وضو گرفتن میان دو جماع جایز است و جماع با همسران متعدد بدون وضو در میان آنها جایز است. و جماع با چند همسر با یک غسل جایز است. و الله سبحانه و تعالی أعلم.
۱۲۷- وَلِلْأَرْبَعَةِ عَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِص يَنَامُ وَهُوَ جُنُبٌ، مِنْ غَيْرِ أَنْ يَمَسَّ مَاءً». وَهُوَ مَعْلُولٌ.
ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه/ از عایشهل روایت نمودهاند که او گفت: رسول اللهص در حال جنابت میخوابید بدون اینکه آب به کار ببرد برای غسل و یا وضو».
مصنف فرمود: این حدیث علتی دارد و در بیان آن علت گفت که حدیث به روایت ابواسحق از اسود از عایشهل است و ابواسحاق از اسود نشنیده است، ولیکن این علت مرتفع است برای اینکه بیهقی/ فرمود: این حدیث صحیح است و ابواسحاق از اسود شنیده است.
از این حدیث دانسته میشود که شخص جنب میتواند در حالت جنابت بخوابد بدون اینکه بدن بشوید و یا وضو بگیرد و یا طهارت بگیرد.
ترمذی فرمود به تقدیر صحت این حدیث احتمال دارد که مقصود از (لا یمس ماء) این باشد که (لا یمس ماء للغسل) تا موافق با احادیث صحیحین باشد که جنب اگر قصد خوابیدن و یا خوراک خوردن و یا آشامیدن و یا دوباره جماع کردن نمود طهارت بنماید و وضو بگیرد. چنان که در صحیح مسلم آمده: «لِیَتَوَضَأ ثُم لِیَنَم»؛ «وضو بگیرد، سپس بخوابد». و در صحیح بخاری آمده است: «إِغسِل فَرجَك ثُم تَوضَأ»؛ «طهارت بگیر و پس از آن وضو بگیر»؛ آنگاه بخواب، یا خوراک بخور و یا آب بیاشام و یا دوباره جماع کن. و ابن خزیمه و ابن حبان در صحیحشان آوردهاند که عبدالله بن عمرب از رسول اللهص پرسید: «أَيَنَامُ أَحَدُنَا وَهُوَ جُنُبٌ؟ قَالَ رَسُولُ اللهص: يَنَامُ، وَيَتَوَضَّأُ إِنْ شَاءَ». ابن عمرب پرسید: آیا یکی از ما که جنب باشد میتواند در حال جنابت بخوابد؟ رسول اللهص فرمود: «بله میتواند در حال جنابت بخوابد و اگر خواست وضو بگیرد و سپس بخوابد». و در صحیحین همین حدیث آمده بدون کلمهی (إن شاء).
الحاصل: رسول اللهص همیشه راحت امت خود را خواستهاند، گاهی بعد از غسل میخوابیدهاند تا موقع خواب در حال جنابت نباشد و این در بیشتر احوال ایشان بوده و گاه به طهارت وضو اکتفا میفرمودهاند و غسل را به دنبال میانداختهاند، و گاه بدون غسل و بدون وضو در حال جنابت میخوابیدهاند تا در این مورد امتشان راحت باشند و بتوانند به راحت خود عمل کنند و اگر میسر بود، بدن بشویند و بعد بخوابند و اگر مسیر نبود طهارت و وضو بگیرند و سپس بخوابند و اگر مسیر نبود یا حوصلهی آن نداشتند بدون غسل و وضو بخوابند و بعد از خواب بدن بشویند.
۱۲۸- وَعَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِص إِذَا اِغْتَسَلَ مِنْ الجَنَابَةِ يَبْدَأُ فَيَغْسِلُ يَدَيْهِ، ثُمَّ يُفْرِغُ بِيَمِينِهِ عَلَى شِمَالِهِ، فَيَغْسِلُ فَرْجَهُ، ثُمَّ يَتَوَضَّأُ، ثُمَّ يَأْخُذُ المَاءَ، فَيُدْخِلُ أَصَابِعَهُ فِي أُصُولِ الشَّعْرِ، ثُمَّ حَفَنَ عَلَى رَأْسِهِ ثَلَاثَ حَفَنَاتٍ، ثُمَّ أَفَاضَ عَلَى سَائِرِ جَسَدِهِ، ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَيْهِ. مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ، وَاللَّفْظُ لِمُسْلِم.
۱۲۹- وَلَهُمَا فِي حَدِيثِ مَيْمُونَةَ: ثُمَّ أَفْرَغَ عَلَى فَرْجِهِ، فَغَسَلَهُ بِشِمَالِهِ، ثُمَّ ضَرَبَ بِهَا الأَرْضَ.
۱۳۰- وَفِي رِوَايَةٍ: «فَمَسَحَهَا بِالتُّرَابِ» وَفِي آخِرِهِ: «ثُمَّ أَتَيْتُهُ بِالْمِنْدِيلِ» فَرَدَّهُ، وَفِيهِ: «وَجَعَلَ يَنْفُضُ المَاءَ بِيَدِهِ».
و بخاری و مسلم از عایشه امالمؤمنینل روایت نمودند که عایشه گفت: «موقعی که رسول اللهص بعد از جنابت قصد بدن شستن میفرمود، ابتدا دو دست خود را میشست، بعد از آن با دست راست بر دست چپ آب میریخت و شرمگاه خود را میشست، آنگاه وضو میگرفت و بعد از آن آب میگرفت و انگشتان خود را که از آب تَر بود به ته موهای سر داخل مینمود تا به ته موهای سر آب برسد، آنگاه سه کف دست آب بر سر میریخت (بیشتر اوقات به کف یک دست و بعضی اوقات به هر دو کف آب بر سر میریخت)، آنگاه آب بر همهی بدن میریخت، پس از آن دو پای خود را میشست».
و در روایت بخاری و مسلم از میمونهل، امالمؤمنین، روایت کردهاند که پس از شستن دو دست، آب بر شرمگاه میریخت و به دست خود شرمگاه خود را میشست و بعد از شستن شرمگاه، دست به خاک میزد تا دست از اثر شستن شرمگاه پاک شود. و در روایتی بعد از شستن شرمگاه دو دست را به خاک میمالید. و در آخر حدیث آمده، حَوْلَه آوردم تا به حوله بدن را خشک کند. حوله را نگرفت و شروع کرد به تکان دادن دو دست تا آب از دو دست بریزد و یا به دست آب را از بدن میریخت تا آب بر بدن نماند.
شرح کلمات:
یفرغ بیمینه علی شماله: آب به دست راست بر دست چپ میریخت. یفرغ: میریخت. یمینه: دست راستش، شماله: دست چپش، یغسل فرجه: میشست شرمگاه خود را، فرج: شرمگاه: قُبُل و دُبُر.
أصول الشعر: بیخ مو: ته مو، سائر الجسد: باقی بدن، بعد از شستن اعضای وضو و به معنی همهی بدن، مثل سوره برای همهی آیات آن. و سور البلد حصار بند همهی شهر.
حفن علی رأسه: ریخت آب بر سرش، حفنه: یک کف دست پر آب، و حفنه: دو کف دست پر آب.
ضرب بها الأرض ومسحها بالتراب: دست چپ خود را به زمین زد، دست چپ خود را به خاک مالید، به یک معنی است.
أتیته بالمندیل: آوردم برایش حوله، مندیل: دستمال، منشفه، حوله.
ینفض الماء بیده: دستها را تکان میداد تا آب از آن بریزد.
در این حدیث وجه اکمل غسل را نشان میدهد که اول طهارت بگیرد و شرمگاه بشوید، بعد وضو بگیرد مانند وضوی نماز و در این وضو رو و دو دست بشوید و مسح سر بنماید و شستن پاها را به دنبال بیندازد تا بعد از تکمیل غسل، پاها را بشوید و آب به ته موها برساند و اول سر را بشوید و آب بر راست بدن بریزد و بشوید و بعد آب بر چپ بدن بریزد و بشوید. بعد که آب به همهی بدن رسید پاها را بشوید. و در این حدیث دانسته شد که حوله به کار نبردن بهتر است تا اثر عبادت بیشتر بماند، چنانچه هوا سرد باشد و نیاز به حوله باشد حوله را به کار ببرد. و دانسته شد که دست تکان دادن برای ریختن آب از اعضای بدن اشکالی ندارد والله سبحانه و تعالی أعلم.
۱۳۱- وَعَنْ أُمِّ سَلَمَةَل قَالَتْ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِص إِنِّي اِمْرَأَةٌ أَشُدُّ ظَفْرَ رَأْسِي، أَفَأَنْقُضُهُ لِغُسْلِ الجَنَابَةِ؟ وَفِي رِوَايَةٍ: وَالحَيْضَةِ؟ قَالَ: «لَا، إِنَّمَا يَكْفِيكِ أَنْ تَحْثِي عَلَى رَأْسِكِ ثَلَاثَ حَثَيَاتٍ». رَوَاهُ مُسْلِم.
از ام سلمهل روایت است و او از امهات المؤمنین است که گفت: گفتم یا رسول اللهص، من زنی هستم که موهای سرم را محکم به هم میبندم، آیا برای غسل جنابت، و در روایتی در غسل جنابت و حیض، باید موها را از هم باز کنم؟ رسول اللهص فرمود: «نه، لازم نیست موهای سرت را از هم باز کنی. کافی است که سه کف پر از آب را بر سرت بریزی».
شرح کلمات:
أشد ضفر رأسی: موقع بافتن موی سرم، آنها را محکم به هم میبندم.
أفأنقضه لغسل الجنابة والحیضة؟ آیا باید موهای سرم را از هم باز کنم برای غسل جنابت و حیض؟
قال: لا. فرمود: نه، لازم نیست که موهای سرت را از هم باز کنی.
إنما یكفیك أن تحثی علی رأسك ثلاث حثیات: کفایت است در رفع جنابت و حیض اینکه سه کف پر از آب را بر سرت بریزی.
این حدیث میرساند که برای رفع جنابت و حیض کفایت است که سه کف پر آب بر سر بریزد؛ و میرساند که سه کف دست آب بر سر ریختن و دست مالیدن به موی سر کفایت است برای رسانیدن آب به ته موهای سر و لازم نیست که زن موهای سر را از هم باز کند. و در حدیث صحیح به روایت مسلم و امام احمد آمده است که: به عایشهل خبر رسید که عبدالله بن عمرب به زنان امر میکند که موقع بدن شستن، موهای سر را از هم باز کنند. فرمود: شگفتآور است که ابن عمر زنان را به گشودن موهای سر در وقت غسل ـ از جنابت و حیض ـ امر نماید، چرا زنان را به تراشیدن موی سر امر نمیکند! من و پیغمبر خداص از یک ظرف آب میگرفتیم برای بدن شستن و من سه بار آب را بر سر میریختم.
حاصل این که اگر آب به ته مو برسد کفایت است سه بار آب ریختن بر سر. اما اگر آب به ته موی سر نرسد باید آب را به ته موی سر برساند. و ظاهر حدیث این است که سه بار آب ریختن بر موی سر و دست کشیدن به موهای سر، آب را به موهای سر میرساند و نیازی به باز کردن موها از هم نیست، والله سبحانه و تعالی أعلم.
۱۳۲- وَعَنْ عَائِشَةَل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «إِنِّي لَا أُحِلُّ المَسْجِدَ لِحَائِضٍ وَلَا جُنُبٌ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ، وَصَحَّحَهُ اِبْنُ خُزَيْمَةَ.
از عایشهل روایت است که او گفت: رسول اللهص فرمود: «من روا نمیدارم مسجد را برای کسی که در حال جنابت باشد و زنی که در حال حیض باشد». ابوداود این حدیث را روایت نمود و ابن خزیمه از حفاظ حدیث گفت که این حدیث صحیح است.
شرح کلمات:
إنی لا أحل المسجد: من روا نمیدارم مسجد را برای داخل شدن جنب و حائض و نشستن در آن. برای اینکه در قرآن:
﴿إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ﴾ [النساء: ۴۳].
«عبور از مسجد را روا دانسته است».
فقها فرمودهاند عبور جنب و حائض از مسجد رواست به شرط اینکه حائض هنگام عبور از مسجد مایهی آلوده شدن مسجد به خون حیض نباشد. و اگر در مسجد بود و جنب و یا حائض شد باید از مسجد بیرون رود و خود را به غسل پاک نماید.
۱۳۳- وَعَنْهَال قَالَتْ: كُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَرَسُولُ اللَّهِص مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ، تَخْتَلِفُ أَيْدِينَا فِيهِ مِنَ الجَنَابَةِ. مُتَّفَقٌ عَلَيْه، وَزَادَ اِبْنُ حِبَّانَ: وَتَلْتَقِي أَیدِینَا.
از عایشهل روایت است که او گفت: «موقع بدن شستن، من و پیغمبر خداص از یک ظرف آب میگرفتیم و دستهایمان به دنبال هم در ظرف میرفت برای غسل کردن از جنابت». حدیث متفق علیه بین بخاری و مسلم است، و ابن حبان این زیادت را آورده که موقع آب برداشتن دستهایمان به هم میخورد.
شرح کلمات:
من إناء واحد: از یک ظرف آب میگرفتیم برای غسلمان از جنابت.
تختلف أیدینا فیه: دستهای من و پیغمبرص به ظرف داخل میشد برای آب گرفتن از ظرف به کف دست.
از این حدیث دانسته میشود که برای مرد و زن هر دو جایز است که از یک ظرف آب بگیرند و موقع آب به مشت گرفتن اگر دستهایشان به هم بخورد مانعی ندارد، و داخل شدن دست جنب در آب مانعی ندارد و آب را مستعمل نمیسازد. و بعضی از فقها گفتهاند که برای مستعمل نشدن آب موقع داخل کردن دست در آب اندک، باید نیت اغتراف بنماید تا آب از تکرار دست در آن کردن مستعمل نشود.
۱۳۴- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «إِنَّ تَحْتَ كُلِّ شَعْرَةٍ جَنَابَةً، فَاغْسِلُوا الشَّعْرَ، وَأَنْقُوا البَشَرَ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ، وََلتِّرْمِذِيُّ وَضَعَّفَاهُ.
۱۳۵- وَلِأَحْمَدَ عَنْ عَائِشَةَ نَحْوُهُ، وَفِيهِ رَاوٍ مَجْهُولٌ.
از ابی هریرهس روایت است که او گفت: رسول اللهص فرمود: «زیر هر مویی جنابت است: موهای بدن را بشویید و پوست بدن را پاکیزه کنید».
این حدیث را ابوداود و ترمذی روایت کردهاند و آن را ضعیف دانستهاند، برای اینکه این حدیث نزد ابوداود و ترمذی از روایت حارث بن وجیه است. ابوداود گفته: او خود ضعیف است و حدیث او منکر است. و ترمذی گفت: این حدیث به روایت حارث بن وجیه است و او مورد اعتماد نیست. امام شافعی فرمود: این حدیث ثابت نیست. بیهقی فرمود: دانشمندان علم حدیث مثل بخاری و ابوداود و غیره آن را انکار کردهاند و مانند این حدیث نزد امام احمد به روایت از عایشهل میباشد و در آن هم یکی از راویان آن مجهول و نامعلوم است.
و در این باب حدیثی است به روایت علی بن ابیطالبس که گفت: رسول اللهص فرمود: «مَنْ تَرَكَ مَوْضِعَ شَعْرَةٍ مِنْ جَنَابَةٍ لَمْ يَغْسِلْهَا فُعِلَ بِهِ كَذَا وَكَذَا فَمِنْ ثَمَّ عَادَيْتُ رَأسِي فَمِنْ ثَمَّ عَادَيْتُ رَأسِي ثلاثا». وكان یجزه. «کسی که جای یک مویی از جنابت نشست، چنین و چنان از عقوبت بر سرش میآید. از این جهت است که من سر را میتراشم، سه بار فرمود از این جهت است که من سرم را میتراشم».
ابن کثیر در کتاب «ارشاد» گفت که: این حدیث به روایت عطاء بن السائب است و او بدحفظ است. نووی گفت: این حدیث ضعیف است، و سبب اختلاف در روایت عطاء بن السائب این است که او در آخر عمر اختلال حواس پیدا کرد. بنابراین هر روایتی از او که قبل از اختلال حواسش بوده قبول شده و هر حدیثی که بعد از اختلال حواس روایت نموده قبول نشده است. مصنف بلوغ المرام که خود امیرالمؤمنین در حدیث است و در عصر خود بر همهی علمای حدیث تفوق داشته این حدیث به روایت امیرالمؤمنین علیس را صحیح دانسته است.
الحاصل: اجماع علما بر این است که در غسل جنابت باید همهی مو و پوست بدن آب بگیرد.
شروط غسل: اسلام، تمییز، آب مطلق، عدم منافی حسی که چیزی بر بدن نباشد که رنگ یا بو یا مزهی آب را تغییر دهد. عدم منافی شرعی که در حال حیض نباشد. دانایی به غسل، عدم صارف که بارده و یا نیت تبرد همراه نباشد. تمییز فرایض غسل از سنن آن، و غسل عضو زاید.
فرائض غسل دوتاست: نیت: غسل فرض را به جا میآورم لله تعالی، فراگرفتن همهی مو و پوست به آب.
مستحبات آن: با ساتر عورت غسل کردن، ایستادن در محلی که ترشحات آب به او نرسد. اول طهارت گرفتن، سپس وضو گرفتن و سپس بدن شستن، سه بار شستن بدن.
مکروهات غسل: اسراف در ریختن آب و آب خیلی گرم و یا خیلی سرد به کار بردن بدون سبب.
محرمات غسل: با آب غصبی بدن شستن و غیره.