بَابُ سُجُودِ اَلسَّهْوِ وَغَيْرِهِ من سجود التلاوة والشکر
۳۴۹- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُحَيْنَةَس: أَنَّ النَّبِيَّص صَلَّى بِهِمُ الظُّهْرَ، فَقَامَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأُولَيَيْنِ، وَلَمْ يَجْلِسْ، فَقَامَ النَّاسُ مَعَهُ، حَتَّى إِذَا قَضَى الصَّلَاةَ، وَانْتَظَرَ النَّاسُ تَسْلِيمَهُ، كَبَّرَ وَهُوَ جَالِسٌ. وَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ، قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ، ثُمَّ سَلَّمَ». أَخْرَجَهُ السَّبْعَةُ، وَهَذَا اللَفْظُ للبُخَارِيِّ.
وَفِي رِوَايَةٍ لمُسْلِمٍ: «يُكَبِّرُ فِي كُلِّ سَجْدَةٍ وَهُوَ جَالِسٌ وَیَسجُدُ وَیَسجُدَ النَّاسُ مَعَهُ، مَكَانَ مَا نَسِىَ مِنَ الْجُلُوسِ».
و از عبدالله بن بحینهس روایت است که رسول اللهص نماز ظهر را با جماعت خواند و بعد از دو رکعت اول بلند شد و برای تشهد اول ننشست و ایستاد. مردم هم ایستادند. موقعی که چهار رکعت خواند و در تشهد اخیر نشست و مردم منتظر بودند که سلام نماز بدهد، همانگونه که نشسته بود الله اکبر فرمود و به سجود سهو رفت و دو سجود سهو قبل از سلام نماز انجام داد و بعد سلام نماز گفت. احمد و بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه این حدیث را روایت نمودند، اما لفظ حدیث در این جا لفظ صحیح بخاری است. و در روایتی که برای مسلم است روایت نمود که رسول اللهص برای رفتن به سجود سهو در حالی که نشسته بود تکبیر میفرمود و به سجود میرفت و مردم هم با ایشان به سجود میرفتند. و این دو سجود سهو به جای تشهد اول بود که برای آن ننشسته بود.
در این حدیث دلالت بر این است که تشهد اول اگر خوانده نشد به سجود سهو جبران میشود. و از این حدیث دانسته میشود که برای رفتن به سجود سهو تکبیر میخواهد. و دانسته میشود که سجود سهو قبل از سلام است. والله سبحانه و تعالی أعلم.
۳۵۰- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: صَلَّى النَّبِيُّص إِحْدَى صَلَاتَي الْعَشِيّ ِ رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ قَامَ إِلَى خَشَبَةٍ فِي مُقَدَّمِ المَسْجِدِ، فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَيْهَا، وَفِي القَوْمِ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ، فَهَابَا أَنْ يُكَلِّمَاهُ، وَخَرَجَ سَرَعَانُ النَّاسِ، فَقَالُوا: أَقُصِرَتْ الصَّلَاةُ، وَرَجُلٌ يَدْعُوهُ النَّبِيُّص ذَا اليَدَيْنِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِص، أَنَسِيتَ أَمْ قُصِرَتْ؟ فَقَالَ: «لَمْ أَنْسَ وَلَمْ تُقْصَرْ»، فَقَالَ: بَلَى، قَدْ نَسِيتُ، فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ كَبَّرَ، فَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ، أَوْ أَطْوَلَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَكَبَّرَ، ثُمَّ وَضَعَ رَأْسَهُ، فَكَبَّرَ، فَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ، أَوْ أَطْوَلَ. ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَكَبَّرَ. مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ، وَاللَّفْظُ لِلْبُخَارِيِّ.
وَفِي رِوَايَةٍ لِمُسْلِمٍ: صَلَاةُ العَصْرِ.
۳۵۱- وَلِأَبِي دَاوُدَ، فَقَالَ: «أَصَدَقَ ذُو اليَدَيْنِ؟»، فَأَوْمَئُوا: أَيْ نَعَمْ. وَهِيَ فِي الصَّحِيحَيْنِ لَكِنْ بِلَفْظِ: فَقَالُوا.
۳۵۲- وَفِي رِوَايَةٍ لَهُ: وَلَمْ يَسْجُدْ حَتَّى يَقَّنَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذَلِكَ.
و از ابوهریرهس روایت است که رسول اللهص یکی از دو نماز بعد از زوال آفتاب ـ در بعضی روایات آمده که نماز ظهر بوده و در بعضی روایات مسلم آمده که نماز عصر بوده و این میرساند که حکایت دوتاست، وقتی نماز ظهر بوده و وقتی دیگر نماز عصر بوده ـ رسول اللهص یکی از دو نماز ظهر یا عصر را دو رکعت خواند و سلام نماز داد و رفت به سوی چوبی که در جلوی مسجد، در سمت قبلهی مسجد بود. ـ ظاهراً چوب نخلی که موقع خطبه پهلوی آن میایستادند ـ و دست خود را نهاد بر آن. و در بین جماعت ابوبکر و عمر هم حاضر بودند، لیکن از هیبت پیغمبرص نتوانستند در اینباره سخنی با ایشان بگویند. و مردمی که عجله داشتند از مسجد بیرون رفتند و گفتند: نماز کوتاه شده است. و در جماعت نمازگزاران مردی بود که رسول اللهص او را ذوالیدین مینامید. ـ ذوالیدین: یعنی صاحب دو دست برای اینکه در حال ایستادن دو دستش به دو زانویش میرسید. و نامش خرباق بن عمر بود ـ ذوالیدین گفت: یا رسول اللهص، آیا فراموش فرمودهای یا نماز کوتاه شده است؟ فرمود: «نه فراموش کردهام و نه نماز کوتاه شده است». ذوالیدین گفت: بله، یقیناً فراموش فرمودهای. رسول اللهص رو به جماعت فرمود: «آیا ذوالیدین راست گفت؟» جماعت اشاره به سر نمودند، یعنی بله، راست گفت. رسول اللهص برگشت به محل امامتش و دو رکعت نماز خواند و سلام نماز داد، آنگاه همانطور که نشسته بود، تکبیر فرمود و به سجود سهو رفت، مانند سجود نماز یا طولانیتر. پس از آن تکبیر فرمود و سر را از سجود بالا آورد، سپس تکبیر فرمود و به سجود دوم رفت و آن را مانند سجود اولی یا طولانیتر خواند، پس از آن سر را از سجود دوم بالا آورد و تکبیر فرمود.
در حدیث آمد که رسول اللهص به سجود نرفت تا آنکه خدا، یقین سهو کردنش در دلش انداخت؛ این کلمه: «وَلَمْ يَسْجُدْ حَتَّى يَقَّنَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذَلِكَ»؛ در حدیث مدرج است و گفتهی ابوهریرهس است. کلمهی: العشی: میان زوال آفتاب تا غروب آفتاب است.
از این حدیث دانسته میشود که بیرون رفتن از نماز وقتی که گمان به کامل بودن نماز باشد، نماز را باطل نمیکند. و دانسته میشود که سؤال و پرس امام و جماعت برای تحقیق در اینکه سهو شده یا نه نماز را باطل نمیکند. و دانسته میشود که بعد از سلام نماز وقتی که فاصله طولانی نباشد میشود در ادامهی آن نماز را تکمیل کرد. و دانسته میشود که سجود سهو جبران سهو میکند. و دانسته میشود که اگر سهو چندتا باشد همان دو سجود سهو برای جبران همهی آنها کافی است، مثلاً برای تشهد اول ننشست که جلوس برای تشهد و خواندن تشهد دوتاست. و در قیام تحیات به سهو خواند، بعد فاتحه خواند این سه تا و در رکوع سهواً فاتحه خواند که همهی این چهار سهو، مثلاً دو سجود سهو جبران هر چهار سهو کافی است. و دانسته میشود که سجود سهو بعد از سلام نیز جایز است، چنانکه قبل از سلام جایز است. و دانسته میشود که کلام عمد برای بیان سهو مبطل نماز نیست. والله سبحانه و تعالی أعلم.
۳۵۳- وَعَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍس أَنَّ النَّبِيَّص صَلَّى بِهِمْ، فَسَهَا فَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ، ثُمَّ تَشَهَّدَ، ثُمَّ سَلَّمَ. رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ، وَالتِّرْمِذِيُّ وَحَسَّنَهُ، وَالْحَاكِمُ وَصَحَّحَهُ.
و از عمران بن حصینس روایت است که رسول اللهص نماز با جماعت خواند و سهو نمود و دو سجود سهو کرد و سپس تشهد خواند و سپس سلام نماز داد. این است آنچه از روایت مصنف دانسته میشود. و بعضی آنرا چنین تعبیر کردهاند که رسول اللهص سلام نماز گفت و بعد از سلام دو سجود سهو کرد و پس از آن تشهد خواند و سپس سلام گفت که میرساند دو سلام گفته، یکی سلام نماز و دیگری بعد از سجود سهو و تشهد بعد از سجود سهو خوانده است، چنانکه مذهب حنفیهاست که بعد از سلام نماز دو سجود سهو میخوانند، سپس تشهد میخوانند و آنگاه سلام نماز میدهند. اما در حدیث، ظاهر نیست و روش مصنف هم آن را نمیرساند. اما گفتهی ابن سیرین که از روایت عمران بن حصین نقل میکند میرساند که سلام بعد از سجود سهو بوده است. والله سبحانه و تعالی أعلم.
۳۵۴- وَعَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّس قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «إِذَا شَكَّ أَحَدُكُمْ فِي صَلَاتِهِ، فَلَمْ يَدْرِ كَمْ صَلَّى أَثْلَاثًا أَم أَرْبَعًا؟ فَلْيَطْرَحِ الشَّكَّ وَلْيَبْنِ عَلَى مَا اسْتَيْقَنَ، ثُمَّ يَسْجُدُ سَجْدَتَيْنِ قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ، فَإِنْ كَانَ صَلَّى خَمْساً شَفَعْنَ لَهُ صَلَاتَهُ، وَإِنْ كَانَ صَلَّى تَمَامًا كَانَتَا تَرْغِيمًا لِلشَّيْطَانِ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.
و از ابوسعید خدریس روایت است که گفت: رسول اللهص فرمود: «هرگاه یکی از شما در نماز خود شک نمود و ندانست سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، شک را بیندازد و بنای نماز را بر یقین بنهد و در آخر نماز قبل از سلام دادن دو سجود سهو بگزارد که چنانچه در نماز زیادتی انجام داده بود دو سجود سهو، نماز را به صحت آن برمیگرداند و اگر نمازش درست بود و زیاد و کمی در آن پیش نیامده بود و فقط شک خالی بود آن دو سجود سهو برای به خاک مالیدن بینی شیطان است تا ذلت و خواری ببیند».
فقها گفتهاند که یقین را گرفتن و شک را انداختن به گرفتن اقل حاصل میشود، مثلاً کسی که شک کرد که سه رکعت خوانده یا دو رکعت، حداقل که دو رکعت است بگیرد و نماز را تکمیل نماید. و این گرفتن حداقل از این حدیث دانسته میشود.
احمد روایت نمود از عبدالرحمن بن عوفس: قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِصیَقُولُ: «إِذَا شَكَّ أَحَدُكُمْ فِي صَلاتِهِ، فَلَمْ يَدْرِ وَاحِدَةً صَلَّى أَوْ إِثِنْتَيْنِ؟ فَلْيَجْعَلْهَا وَاحِدَةً، وَإِذَا لَمْ يَدْرِ إِثِنْتَيْنِ صَلَّى أَمْ ثَلاثًا؟ فَلْيَجْعَلْهَا ثِنْتَيْنِ، وَإِذَا لَمْ يَدْرِ ثَلاثًا صَلَّى أَو اربَعًا؟ فَلْيَجْعَلْهَا ثَلاثًا، ثُمَّ يَسْجُدِ اذَا فَرَغَ مِنْ صَلاتِهِ وَهُوَ جَالِسٌ قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ سَجْدَتَيْنِ».
عبدالرحمن بن عوف گفت که از رسول اللهص شنیدم که میفرمود: «اگر یکی از شما در نمازش شک نمود و ندانست که یک رکعت خوانده یا دو رکعت، یک رکعت حساب نماید. و اگر شک نمود که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، دو رکعت حساب نماید. و اگر شک نموده که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، سه رکعت حساب نماید و باقی را بخواند و وقتی که از نماز فارغ شد و تشهد اخیر خواند در حالی که نشسته است دو سجو سهو بخواند و سلام نماز بدهد».
۳۵۵- وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍس قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِص فَلَمَّا سَلَّمَ قِيلَ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَحَدَثَ فِي الصَّلَاةِ شَيْءٌ؟ قَالَ: «وَمَا ذَكَ؟». قَالُوا: صَلَّيْتَ كَذَا وكَذَا، قَالَ: فَثَنَى رِجْلَيْهِ وَاسْتَقْبَلَ القِبْلَةَ، فَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی النَّاسِ بِوَجْهِهِ فَقَالَ: «إِنَّهُ لَوْ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ شَيْءٌ أَنْبَأْتُكُمْ بِهِ، وَلَكِنْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثلكم، أَنْسَى كَمَا تَنْسَوْنَ، فَإِذَا نَسِيتُ فَذَكِّرُونِي، وَإِذَا شَكَّ أَحَدُكُمْ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَتَحَرَّ الصَّوَابَ، فلْيُتِمَّ عَلَيْهِ، ثُمَّ لِيَسْجُدْ سَجْدَتَيْنِ». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.
۳۵۶- وَفِي رِوَايَةٍ لِلْبُخَارِيِّ: «فَلْيُتِمَّ، ثُمَّ يُسَلِّمْ، ثُمَّ يَسْجُدْ».
۳۵۷- وَلِمُسْلِمٍ: «أَنَّ النَّبِيَّص سَجَدَ سَجْدَتَيْ السَّهْوِ بَعْدَ السَّلَامِ وَالْكَلَامِ».
و از ابن مسعودس روایت است که گفت: رسول اللهص نماز خواند. موقعی که سلام نماز داد، گفته شد به ایشان آیا در نماز حکم تازهای آمده است؟ فرمود: «چیست آن؟» گفتند: چنین و چنان نماز خواندی، یعنی سهو نمودی. رسول اللهص به درستی نشست و رو به قبله نمود و دو سجود سهو خواند و سلام نماز داد، آنگاه رو به مردم نمود و فرمود: «اگر در نماز حکمی تازه پیش بیاید من خودم شما را از آن باخبر میسازم، ولکن من هم مثل شما بشر هستم و فراموش میکنم همانطور که شما فراموش میکنید. پس هرگاه فراموش نمودم، مرا یادآوری نمایید. و هرگاه یکی از شما در نمازش شک نمود کوشش نماید تا درست آن را دریابد و نماز را برابر آن تکمیل نماید، آنگاه دو سجود سهو بخواند».
و در روایتی نزد بخاری: «نماز خود را تکمیل بکند، سپس سلام نماز بدهد، سپس سجود سهو نماید».
و برای مسلم روایت است که رسول اللهص بعد از سلام نماز و بعد از سخن گفتن دو سجود سهو نمود.
الحاصل: موقع شک کوشش نماید که یقین را بگیرد و نماز خود را به حسب یقین خود تکمیل نماید.
اما محل سجود سهو: احادیثی هستند که محل سجود سهو را قبل از سلام نماز دانسته و احادیثی هستند که محل سجود را بعد از سلام دانسته است. و احادیثی هستند که محل سجود سهو را ذکر نفرموده است. بنابراین علما در محل سجود سهو اختلاف دارند. نزد شافعیها و حنبلیها محل سجود سهو بعد از تشهد و قبل از سلام است، چه سهو به سبب زیاد کردن در نماز باشد یا به سبب کم کردن از نماز، مثلاً کسی که تشهد اولی ننشست در نماز خود کم کرده و کسی که نماز ظهر را پنج رکعت خواند در نماز خود زیاد کرده است. در هر دو صورت نزد شافعیها سجود سهو قبل از سلام است. و در هر دو صورت نزد حنفیهای سجود سهو بعد از سلام است، اما بعد از سجود سهو باز هم تشهد میخوانند و آنگاه سلام نماز میدهند. و نزد مالکیها اگر در نماز کم کرد، مثلاً برای تشهد اول ننشست سجود سهو قبل از سلام است، و اگر در نماز رکعت زیادی خواند، مثلاً ظهر را پنج رکعت خواند، سجود سهو بعد از سلام است. اما در مناظرهی امام ابویوسف و امام مالک: امام ابویوسف فرمود: اگر هم در نماز کم کرده بود، مثلاً تشهد اول ننشسته بود و هم در نماز زیاد کرده بود، مثلاً ظهر را پنج رکعت خودنده بود باید چه کار کند؟ و معلوم نیست که امام مالک چه جوابی به امام ابویوسف فرموده است. والله سبحانه و تعالی أعلم.
الحاصل: سجود سهو قبل از سلام بخواند یا بعد از سلام نماز بخواند هر دو درست است. و الله أعلم.
۳۵۸- وَلِأَحْمَدَ، وَأَبِي دَاوُدَ، وَالنَّسَائِيِّ : مِنْ حَدِيثِ عَبْدِ بْنِ جَعْفَرٍ مَرْفُوعاً: «مَنْ شَكَّ فِي صَلَاتِهِ، فَلْيَسْجُدْ سَجْدَتَيْنِ بَعْدَمَا يُسَلِّمُ». وَصَحَّحَهُ اِبْنُ خُزَيْمَةَ.
احمد و ابوداود و نسایی از حدیث عبدالله بن جعفرب روایت کردهاند که رسول اللهس فرموده است: «کسی که در نمازش شک نمود بعد از سلام نماز گفتنش دو سجود سهو بخواند».
گفتیم که از مجموع احادیث دانسته میشود که سجود سهو هم قبل از سلام دادن جایز است و هم بعد از سلام. والله سبحانه و تعالی أعلم.
۳۵۹- وَعَنِ الْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَس أَنَّ رَسُولَ اللَّهِص قَالَ: «إِذَا شَكَّ أَحَدُكُمْ، فَقَامَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ، فَاسْتَتَمَّ قَائِمًا، فَلْيَمْضِ، وَلْيَسْجُدْ سَجْدَتَيْنِ، وَإِنْ لَمْ يَسْتَتِمْ قَائِمًا فَلْيَجْلِسْ وَلَا سَهْوَ عَلَيْهِ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ، وَابْنُ مَاجَهْ، وَالدَّارَقُطْنِيُّ، وَاللَّفْظُ لَهُ بِسَنَدٍ ضَعِيفٍ.
و ضعف حدیث بدین سبب است که در تمام طرق حدیث جابر جعفی وجود دارد و او ضعیف است.
و از مغیره بن شعبهس روایت است که رسول اللهص فرمود: «هرگاه یکی از شما شک نمود و بعد از دو رکعت ایستاد و برای تشهد اول ننشست. اگر راست ایستاد به نمازش ادامه بدهد و برای تشهد اول برنگردد و در آخر نماز دو سجود سهو بخواند. اما اگر راست نایستاد، بنشیند برای تشهد اول و سجود سهوی بر او لازم نیست».
فقها گفتهاند: اگر بعد از دو رکعت بلند شد و برای تشهد ننشست و بعد از اینکه بلند شد به یادش آمد، اگر از حد رکوع پایینتر است بنشیند برای تشهد اول و سجود سهوی بر او نیست، اما اگر از حد رکوع بالاتر بود و راست نشده بود اگر برگشت و نشست و تشهد اول خواند سجود سهو بخواند، اما اگر راست ایستاد حق برگشتن ندارد، برای اینکه قیام از ارکان نماز است و فرض است و کسی که مشغول فرض شد، حق رجوع به سوی سنت ندارد. و از حدیث همین معنی دانسته میشود. والله سبحانه و تعالی أعلم.
و حدیث ابن عمر به روایت دارقطنی و حاکم و بیهقی اگرچه ضعیف است ولیکن در حکم قاعدهای است: «عَن بنِ عُمَرَب مرفوعا: لَا سَهْوَ إِلَّا فِي قِيَام عَنْ جُلُوسٍ أَوْ جُلُوسٍ عَنْ قِيَامٍ»؛ «سجود سهو نیست مگر در برخاستن در جایی که باید بنشیند یا در نشستن در جایی که باید برخیزد». مثل بلند شدن و ننشستن برای تشهد اول که سهو برای قیام است از جلوس. و بلند شدن برای رکعت سوم در نماز صبح یا رکعت پنجم در نماز ظهر برای جلوس است از قیام. والله أعلم.
۳۶۰- وَعَنْ عُمَرَس عَنِ النَّبِيِّص قَالَ: «لَيْسَ عَلَى مَنْ خَلفَ الإِمَامَ سَهْوٌ فَإِنْ سَهَا الإِمَامُ فَعَلَيْهِ وَعَلَى مَنْ خَلْفَهُ». رَوَاهُ الْبَزَّارُ وَالْبَيْهَقِيُّ بِسَنَدٍ ضَعِيفٍ.
و از عمرس روایت است که رسول الله فرمود: «مأموم اگر سهو کرد سجود سهو بر او لازم نیست، برای اینکه امام سهو مأموم را حمل مینماید. و اگر امام سهو نمود سجود سهو هم لازم امام است و هم لازم مأمومین».
این حدیث دلیل این موضوع است و دو مذهب حنفیه و شافعیه متفق برآنند.
۳۶۱- وَعَنْ ثَوْبَانَس أَنَّ النَّبِيَّص قَالَ: «لِكُلِّ سَهْوٍ سَجْدَتَانِ بَعْدَمَا يُسَلِّمُ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ، وَابْنُ مَاجَهْ بِسَنَدٍ ضَعِيفٍ.
عدالمصنف سبب ضعفه أن فیه إسمعیل بن عیاش. وقد قال البخاری إذا حدث عن أهل بلدة، یعنی الشامیین فصحیح وهذا الحدیث من روایته عن الشامیین فتضعیف الحدیث به فیه نظر. ولعل المصنف وجد لضعفه سببا آخر. والله أعلم.
و از ثوبان از رسول اللهص روایت است که فرمود: «برای هر سهوی در نماز دو سجود سهو است پس از اینکه سلام نماز میدهد».
بنابراین حدیث، اگر سهو متعدد شد سجود سهم هم متعدد میشود. ولیکن جمهور علما برآنند که اگر سهو متعدد باشد سجود سهو متعدد نمیشود، چنانکه در حدیث ذیالیدین رسول اللهص سلام نماز را پیش از وقت آن سلام نماز داد و سخن گفت و راه رفت و در برابر همهی اینها به دو سجود سهو اکتفا فرمود. و در جواب گفته شده است که این حدیث دلالت بر تعدد سجود سهو به سبب تعدد مقتضی آن ندارد، بلکه برای عموم است که هر سهوکنندهی در نماز، هر نوع سهوی که باشد، دو سجود برای جبران سهو او کافی است. و به این طریق میان حدیث ذیالیدین و این حدیث جمع میشود. و وقتی کل به معنی جمع باشد، یعنی همه سهوها دو سجود سهو برای آنها کافی است. والله سبحانه و تعالی أعلم. و گر گفته بشود که سهو در مسألهی ذیالیدین در حال نماز نبوده، اشتباه است، برای اینکه اگر در خارج از نماز بود سهو شمرده نمیشد و سلام و گفتوگو راه رفتن به فراموشی در حالی بوده که حکماً خارج از نماز نبوده است و بعد از آن همه فاصله به نماز برگشتند و نماز را تکمیل فرمودند. والله أعلم.
۳۶۲- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: سَجَدْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِص فِي: ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ﴾، و: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ﴾. رَوَاهُ مُسْلِمٌ.
و از ابوهریره روایت است که گفت: در دو سورهی اذا السماء انشقت و اقرا باسم ربک الذی خلق، با رسول اللهص سجدهی تلاوت کردیم.
این حدیث دلالت دارد بر سجود تلاوت. و علما بر سجود تلاوت اجماع دارند. و جمهور علما بر سنت بودن سجود تلاوت هستند. و امام ابوحنیفه فرمودهاند: سجود تلاوت واجب است و فرض نیست. و در بسیاری از موارد کلمهی واجب غیر از فرض است، چنانکه نزد شافعیها در حج واجباتی هست که فرض نیست و به فدیه جبران میشود. و کلمهی واجب نزد حنفیها به معنی سنت مؤکده استعمال میشود، چنانکه قربانی بر مستطیع نزد حنفیها واجب است و نزد غیر از آنان سنت مؤکده است. سجدهی تلاوت نزد شافعیها چهارده سجود است و سجود سورهی «ص» را سجود شکر میدانند که در خارج از نماز خوانده میشود. و اینکه در سبل السلام آمده که شافعیها سجدههای تلاوت را یازده سجده میدانند سهو است. و حنفیها سجود تلاوت را چهاردهتا میدانند، اما در سورهی حج یک سجده حساب میکنند و چهاردهمی را سجدهی سورهی «ص» حساب میکنند. و مالکیها سجدههای سورههای مفصل را حساب نمیکنند و بنابراین یازده سجدهی تلاوت دارند.
و در سجود تلاوت شرط است آنچه در نماز شرط است از قبیل پاکی و استقبال قبله و تکبیر برای به سجود رفتن و سلام دادن از آن. و در سبل السلام، آمده که ابن حزم برای سجود تلاوت هیچ شرطی نمیداند و آن را مانند اذکار میداند و این بعید از صواب است که سجود برای پروردگار به سوی قبله باشد و عبادت باشد و بدون وضو و طهر باشد.
۳۶۳- وَعَنْ اِبْنِ عَبَّاسٍب قَالَ: «ص» لَيْسَتْ مِنْ عَزَائِمِ السُّجُودِ، وَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِص يَسْجُدُ فِيهَا. رَوَاهُ البُخَارِيُّ.
و از ابن عباسب روایت است که فرمود: سجدهای که در سورهی «ص» است از عزائم سجود نیست، یعنی دربارهی آن تأکید و ترغیبی نیامده است. و رسول اللهص را دیدم که در آن سجده میکرد.
چیزی که هست رسول اللهص فرمود: «سَجَدَهَا دَاوُدُ تَوبَةً وسَجَدنَاهَا شُكرًا»؛ «داود÷ از روی توبه سجده نمود و ما به شکرانهی قبول توبهی او سجود نمودیم».
۳۶۴- وَعَنْهُ: أَنَّ النَّبِيَّص سَجَدَ بِالنَّجْمِ. رَوَاهُ البُخَارِيُّ.
و از ابن عباسب روایت است که رسول اللهص در قراءت سورهی نجم، به آیهی سجده که رسید سجود تلاوت نمود.
۳۶۵- وَعَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍس قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى النَّبِيِّص النَّجْمَ، فَلَمْ يَسْجُدْ فِيهَا». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ.
و از زید بن ثابتس روایت است که فرمود: در حضور رسول اللهص سورهی نجم خواندم، با اینکه به دستور ایشان این سوره را میخواندم، وقتی که به آیهی سجده رسیدم، رسول اللهص سجود تلاوت نفرمود.
و ابوداود از ابن عباسب روایت کرد: «أَنَّهص لَمْ يَسْجُدْ فِي شَيْءٍ مِنَ الْمُفَصَّلِ مُنْذُ تَحَوَّلَ إِلَى الْمَدِينَةِ. وهُوَ ضَعِیفُ الإِسنَادِ فِیهِ أَبُوقُدَامَة، اسمُهُ الحَارِثُ بن عَبدالله أیادی بصری لایحتج بحدیثه».
روایتی که صحیح است از ابن عباس است، چنانکه در حدیث ۳۶۴ آمده که رسول اللهص در سورهی نجم به آیهی سجده که رسید سجود تلاوت به جا آورد. و آن حدیثف سجود تلاوت را در سورهی نجم به اثبات میرساند. و روایت زید بن ثابت صحیح است ولیکن نفی سجود در سورهی نجم مینماید و همیشه مثبت مقدم بر نافی است. و خواندن سجود تلاوت در بعضی اوقات و نخواندن سجود تلاوت در بعضی اوقات دلالت بر سنت بودن آن دارد و دولالت بر اختیار خواننده دارد. والله سبحانه و تعالی أعلم.
۳۶۶- وَعَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَس قَالَ: فُضِّلَتْ سُورَةُ الحَجِّ بِسَجْدَتَيْنِ. رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ فِي الْمَرَاسِيلِ.
ابوعبدالله خالد بن معدان کلاعی که از ثقات تابعین شام است، گفته است که هفتاد تن از صحابه را ملاقات نمودم. او در سال ۱۰۴ هجری در حمص شام درگذشت. و نظر به اینکه او صحابی نیست و از صحابی نقل ننموده، حدیث او مرسل است.
از او روایت شده که گفت: سورهی حج برتری داده شد به اینکه دو سجود در آن است.
و همین حدیث موصول آمده از حدیث عقبه بن عامر، چنانکه مصنف فرمود:
۳۶۷- وَرَوَاهُ أَحْمَدُ، وَالتِّرْمِذِيُّ مَوْصُولًا مِنْ حَدِيثِ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ، وَزَادَ: فَمَنْ لَمْ يَسْجُدْهُمَا، فَلَا يَقْرَأْهَا. وَسَنَدُهُ ضَعِيفٌ.
این حدیث که سورهی حج برتری داده شد به اینکه دو سجدهی تلاوت در آن است، از حدیث خالد بن معدان مرسل بود. و همین حدیث به روایت عقبه بن عامر موصول است برای این که عقبه صحابه است و در حدیث عقبه آمده که سورهی حج برتری داده شد به دو سجود با این زیادت که هرکس نمیخواهد دو سجود آن را به جا بیاورد آن سوره را نخواند. و همین حدیث به روایت از عقبه در سنن ابوداود موصول آمده است. اما نظر به اینکه در روایت خالد بن معدان موصول نبود، حدیث خالد بن معدان را مرسل نامید. و بنابراین اعتراضی بر مصنف نیست. مصنف حدیث عقبه را ضعیف دانست، برای اینکه در اسناد آن ابن لهیعه است. ابن لهیعه قاضی و دانشمندی است که دارای فضل و علم بوده است، اما در اواخر عمرش کتابهایش همه سوخت و از این جهت او را پریشانی دست داد و روایات او بعد از سوختن کتابهایش ضعیف است.
حاکم ابوعبدالله فرمود که روایت این حدیث صحیح است از قول عمرو بن عمر و ابن مسعود و ابن عباس و ابوالدرداء و ابوموسی و عمار. و حاکم روایات ایشان را موقوف بر خودشان آورد و بیهقی در کتاب المعرفه آن را از طریق خالد بن معدان مورد تأکید قرار داد. بنابراین در حدیث که فرمود: اگر کسی دو سجود سورهی حج را که هر دو مسنون هستند نمیخواهند آن سوره را هم نخواند. تا به سنت بیتوجهی نکرده باشد.
۳۶۸- وَعَنْ عُمَرَس قَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا نَمُرُّ بِالسُّجُودِ فَمَنْ سَجَدَ فَقَدْ أَصَابَ، وَمَنْ لَمْ يَسْجُدْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ. رَوَاهُ البُخَارِيُّ. وَفِيهِ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَفْرِضْ السُّجُودَ إِلَّا أَنْ نَشَاءَ». وَهُوَ فِي المُوَطَّأ.
و از عمرس روایت است که فرمود: «ای مردم ما وقتی که قرآن میخوانیم به آیهی سجود تلاوت میرسیم و آن را میخوانیم. کسی که آیهی سجود را خواند و به سجود تلاوت رفت کار صواب کرده و کسی که آیهی سجود تلاوت خواند و به سجود نرفت گناهی بر او نیست». و در موطای امام مالک آورده است که عمر فرمود: خدای تعالی سجود تلاوت را فرض ننمود که مانند نماز فرض باشد و حتماً خوانده شود، بلکه سجود تلاوت را به اختیار ما قرار داد تا هرگاه بخواهیم سجود تلاوت بنماییم و هر وقت نخواهیم سجود تلاوت نکنیم.
۳۶۹- وَعَنْ اِبْنِ عُمَرَب قَالَ: كَانَ النَّبِيُّص يَقْرَأُ عَلَيْنَا اَلْقُرْآنَ، فَإِذَا مَرَّ بِالسَّجْدَةِ، كَبَّرَ، وَسَجَدَ، وَسَجَدْنَا مَعَهُ. رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ بِسَنَدٍ فِيهِ لِيِنٌ.
لأنه من روایة عبدالله العمری. وأخرجه الحاكم من روایة أخیه عبیدالله وهو ثقة. عبدالله العمری ضعیف وعبیدالله ثقة.
و از ابن عمرب روایت است که فرمود: رسول اللهص قرآن بر ما میخواند و وقتی که به آیهی سجده میرسید، الله اکبر میفرمود و به سجود میرفت و ما هم همراه ایشان به سجود میرفتیم.
در این حدیث دلالت بر این است که برای رفتن به سجود تلاوت تکبیر گفتن سنت است. اگر سجود تلاوت در نماز باشد، معلوم است که طهارت و استقبال قبله در آن موجود است. چنانکه سجود تلاوت در خارج از نماز باشد نزد ما شافعیها وضوی طهارت و استقبال قبله در آن ضرورت دارد و موقع بالا آمدن از سجود هم تکبیر دادن مستحب است و هم سلام دادن آن مستحب است. بنابراین در سجود تلاوت خارج از نماز، نیت و تکبیر و سجود و استقبال قبله و سلام از آن مستحب است، برای اینکه سجود تلاوت مانند نماز است. والله سبحانه و تعالی أعلم.
و ابوداود و حاکم و طحاوی از حدیث ابن عمر روایت نمودند که: «أَنَّهُص سَجَدَ فِي الظُّهرِ فَرأی أَصحَابَهُ أَنَّهُ قَرأَ آیَة سَجدة فَسَجَدُوهَا»؛ «رسول اللهص در قیام نماز فرض ظهر سجده کرد و اصحابش دانستند که او آیهی سجده خوانده است، از این روی همراه ایشان به سجود رفتند». در حدیث ثابت است که رسول اللهص در نماز صبح جمعه سورهی الم تنزیل میخواند و پس از خواندن آیهی سجده به سجود میرفت و جماعت همراه ایشان به سجود میرفتند. و معروف است که در سجود تلاوت بعد از سه بار: سبحان ربی الاعلی و بحمده این دعا خوانده میشود: «اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ، وَبِكَ آمَنْتُ، وَلَكَ أَسْلَمْتُ، سَجَدَ وَجْهِي لِلَّذِي خَلْقَهُ، وَصَوَّرَه وَشَقَّ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ، فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ».
«خدایا برای تو سجود کردم و به تو ایمان آوردم و برای تو مسلمان شدم و خود را تسلیم فرمانت نمودم. روی من و وجود من به سجود آمد برای خدایی که او را آفرید و صورتبندی فرمود و شکافت شنوایی و بیناییاش به توانایی و قدرتش. پر شد برکت خدایی که بهترین آفرینندگان است.
و باید دانست که در قرآن چهارده سجود تلاوت است: دو سجود در سورهی حج. و دوازده تا در سورههای اعراف، رعد، نحل، اسراء، مریم، فرقان، نمل، الم تنزیل، حم سجده، نجم، انشقاق، علق. و محل همهی سجودهای چهارگانه در این سورهها معلوم است. و سجود تلاوت یک سجود است.
و در حدیث ابن عباس آمده است که رسول اللهص در سجود تلاوت میفرمود:
«اللَّهُمَّ اكْتُبْ لِي بِهَا عِنْدَكَ أَجْرًا، وَاجْعَلْهَا لِي عِنْدَكَ ذُخْرًا، وَضَعْ عَنِّي بِهَا وِزْرًا، وَتَقَبَّلْهَا مِنِّي كَمَا تَقَبَّلْتَهَا مِنْ عَبْدِكَ دَاوُدَ»؛ «خدایا به این سجود بنویس برایم نزد خودت ثواب آن. و بگردان این سجود را برایم نزد خودت ذخیره و پس اندازی. و به این سجود گناهم را از من بینداز و قبول فرما از من این سجود را چنانکه قبول فرمودی از بندهات داود».
و پانزدهمین سجود در سورهی «ص» است که سجود شکر میباشد و سجود شکر بیرون از نماز خوانده میشود.
سجود شکر:
۳۷۰- وَعَنْ أَبِي بَكْرَةَس أَنَّ النَّبِيَّص كَانَ إِذَا جَاءَهُ أَمْرٌ يَسُرُّهُ خَرَّ سَاجِداً لِلَّهِ. رَوَاهُ الخَمْسَةُ إِلَّا النَّسَائِيَّ.
و از ابوبکرهس روایت است که رسول اللهص هر وقت خبر خوشی به او میرسید سجود شکر برای خدا به جا میآورد.
سجود شکر سنت است و آن یک سجود است، مانند سجود تلاوت که بیرون از نماز خوانده میشود.
سجود شکر وقتی است که نعمتی به انسان رسید و یا بلایی از او دفع شد. خواه نعمت به خودش به تنهایی برسد یا نعمتی باشد که به عموم مسلمین برسد. و خواه بلا از خودش به تنهایی دفع شود یا بلا از عموم مسلمین دفع شود. و سجود شکر در برابر کسی که دچار بلاست نباید انجام شود، مگر در صورتی که کافر یا فاجر باشد. و سجود شکر مانند سجود تلاوت نیاز به وضو و طهارت و استقبال قبله و نیت و تکبیر و سلام دارد. در سجود شکر هم بعد از سه بار سبحان ربی الاعلی و بحمده، دعای سجدهی تلاوت میخواند که قبلاً یاد شد.
۳۷۱- وَعَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍس قَالَ: سَجَدَ النَّبِيُّص فَأَطَالَ السُّجُودَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: «إِنَّ جِبْرِيلَ آتَانِي، فَبَشَّرَنِي، فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُكْرًا». رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَصَحَّحَهُ الحَاكِمُ.
و از عبدالرحمن بن عوفس روایت است که گفت: رسول اللهص به سجود رفت و سجود را طولانی کرد. پس از آنکه سر از سجود بالا آورد فرمود: «جبرئیل نزد من آمد و مرا بشارت داد، من از آن مژده و بشارت برای خدا سجود شکر نمودم».
تفسیر این بشارت در روایت امام احمد در مسند آمده است: «بانه تعالی قال: مَنْ صَلَّى عَلَيهِص، يُصَلِّي اللَّهُ عَلَيْهِ بِهَا عَشْرًا»؛ بشارتی که جبرئیل برای رسول اللهص آورد این بود که: «هر کسی که یک بار درود بر او ـ پیامبرص بفرستد خدای تعالی در برابر آن ده صلوات بر او میفرستد.
بیهقی فرمود که در باب فضایل صلوات بر رسول اللهص حدیث به روایت از جابر و ابن عمر و انس و جریر و ابی جحیفه آمده است.
۳۷۲- وَعَنْ البَرَاءِ بْنِ عَازِبٍس أَنَّ النَّبِيَّص بَعَثَ عَلِيًّا إِلَى اليَمَنِ - فَذَكَرَ الحَدِيثَ - قَالَ: فَكَتَبَ عَلِيٌّس بِإِسْلَامِهِمْ، فَلَمَّا قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِص الكِتَابَ خَرَّ سَاجِدًا. رَوَاهُ البَيْهَقِيُّ. وَأَصْلُهُ فِي البُخَارِيِّ.
از براء بن عازب روایت است که فرمود: رسول اللهص، علیس را برای دعوت به سوی دین اسلام به یمن فرستاد. علیس به رسول اللهص نامه نوشت با این بشارت که اهل یمن همه مسلمان شدهاند. رسول اللهص وقتی که این نامه را خواند و از بشارت مسلمان شدن اهل یمن باخبر شد برای سپاسگزاری از فضل خدا در برابر چنین نعمت بزرگی که مسلمان شدن همهی اهل یمن باشد، سجود شکر به جای آورد». والله سبحانه وتعالی أعلم وصلی الله علی سیدنا محمد وآله وصحبه وسلم.
سپاس و ستایش خدای متعال را به جا میآورم که شرح جزء اول بلوغ المرام به موجب دلخواه در شهر دبی المحروسه از امارات عربی متحده در شب شنبه شش ماه ذیقعده الحرام سال ۱۴۲۵ هجری قمری در ساعت یک کم پنج دقیقهی نیمه شب به پایان رسید.
والحمدالله أولا وآخراً ودائما علی جمیع نعمه السابغة وآلائه المتوافرة حمدا یلیق بجلال جمال جاه وجهه الكریم. سبحانك لا نحصی ثناء علیك أنت كما أثنیت علی نفسك فلك الحمد حتی ترضی وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له وأشهد أن محمدا عبده ورسوله خاتم النبیین وسید الاولین والآخرین صلوات الله علیه وعلی اله الطیبین الطاهرین وعلی أصحابه البرره الكرام أجمعین وعلی من تبعهم باحسان إلی یوم الدین صلاه وسلاما دائمین وسرمدین إلی یوم الدین. ما طلعت شمس وغربت وتحركت الخلائق وسكنت وكلما ذكرك الذاكرون وكلما غفل عن ذكره الغافلون وآخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین.
قال رسول اللهص: كلمتان خفیفتان علی اللسان ثقیلتان في الـمیزان حبیبتان الی الرحمن: سبحان الله و بحمده سبحان الله العظیم.
واستغفرالله باطنا وظاهرا. آمنت بالله والیوم الاخر
پایان جلد اول