سرچشمه شر و فساد
این مبالغه نیست که پایههایی که ملیتهای مختلف بر آن استوارند، با قدرت بیشتری شیرازه جماعتها و سازمانها را از هم دریده است. این موضوع نیز حقیقتی انکار ناپذیر است که این نوع ملتها، رنج شدیدى بر ابناء بشر تحمیل کردهاند، اینها عالم بشریت را به صدها بخش تقسیم کردهاند؛ بطوری که اگر بخشی از عالم بشر از بین برود، بخشهای دیگر نابودی آن بخش و تغییر حاصله را احساس نخواهند کرد. نسلى به نسلى دیگر تبدیل نمیشود، کشورى جاى کشور دیگری را نمیگیرد. سخنگویان یک ملت نمیتوانند جای سخنگویان ملت دیگر را بگیرند، رنگى به رنگ دیگر تبدیل نمیشود و از اهداف اقتصادى ملتى برای ملتی دیگری نفعی نمیرسد، هیچگاه سلطنتی به سلطنتى دیگر تبدیل نمیشود، در نتیجه چنین استنباط میشود که: در میان ملیتهایی که بر این پایه استوار و متکىاند، شمهاى از مصالحت و تفاهم وجود ندارد. آنها بر اساس عصبیت ملى علیه همدیگر میشورند و بخاطر اضمحلال و نابودی یکدیگر، تلاش میکنند؛ نسبت به یکدیگر بغض میورزند و در نهایت، همگی محکوم به نابودىاند. تمامی این عادات، سرچشمه بزرگ فساد، بى امنیتى و آشوبگرى و حربه بزرگ طاغوت برای از بین بردن آدمی (دشمن دیرینهاش) است.