جهاد اسلام عليه تعصب
از مطالبی که گفتیم، این حقیقت واضح میشود که بعد از کفر و شرک، بزرگترین دشمن اسلام مسئله نژاد پرستی و ملیت بود، برای همین، رسولالله ج در ۲۳سال عمر گرامی خود همزمان با امحای کفر و شرک، به امحای عصبیت و نژاد پرستی نیز پرداخت. اگر کتب احادیث و سیره را مطالعه کنیم، آگاه خواهیم شد که رسول اکرم ج چگونه امتیازات خون، رنگ، خاک، زبان و نژاد را نابود ساخت، دیوارهای مرتفع امتیازات غیر طبیعى بین انسان و انسان را فروریخت! و همه انسانها را از نگاه حیثیت انسانى، یکسان قرار داد. رسول الله ع برای مبارزه با این کار، فرمودند:
«لَيْسَ مِنَّا مَنْ دَعَا إِلَى عَصَبِيَّةٍ وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ قَاتَلَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ مَاتَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ» [۱].
ترجمه: «هرکس به نژاد پرستی بخواند از ما نیست، هر کس بخاطر نژاد پرستی جنگ نماید از ما نیست، هر کس بر عقیده نژاد پرستی بمیرد از ما نیست».
آن حضرت ج فرمودهاند:
«لَيْسَ لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ فَضْلٌ إِلَّا بِدِينٍ أَوْ تَقْوَى النَّاسُ كُلُّهُمْ بَنُو آدَمَ وَآدَمُ خُلِقَ مِنْ تُرَابٍ» [۲].
ترجمه: «هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به دین و تقوی، همه مردم فرزندان آدم هستند و آدم از خاک آفریده شده است».
امتیازات نسل، وطن، زبان و رنگ را با این اعلام ملغى قرار دادند:
«لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى أَعْجَمِيٍّ وَلَا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ كُلّكُم أبناء آدم». (بخارى و مسلم) [۳].
ترجمه: «نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب، همه شما فرزندان آدم هتسید».
«لاَ فَضْلَ لِعَرَبِىٍّ عَلَى أَعْجَمِىٍّ، وَلاَ لِعَجَمِىٍّ عَلَى عَرَبِىٍّ، وَلاَ لأَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ، وَلاَ أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ، إِلاَّ بِالتَّقْوَى». (زاد المعاد) [۴]
«هیچ عربى بر عجم و هیچ عجمى بر عرب؛ و هیچ سرخى بر سیاه، و هیچ سیاهى را بر سرخ فضیلت نیست، و اگر فضیلت است تنها بنا بر پرهیزگارى است».
«اسْمَعُوا وَأَطِيْعُوا، وإنِ اسْتُعْمِلَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِىٌّ، كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ» [۵].
«بشنوید و اطاعت کنید، اگر چه بر شما بردهای حبشی به عنوان [امیر] گماره شده باشد که گویی سرش مانند دانه کشمش است».
پس از فتح مکه، در هنگامی که گردنهاى استوار و متکبر قریش به زور شمشیر خمیده گشت، پیامبر ج به ایراد خطابه برخاستند و با روشنی اعلام کردند که:
«أَلاَ إِنَّ كُلَّ مَأْثَرَةٍ كَانَتْ فِى الْجَاهِلِيَّةِ تُذْكَرُ وَتُدَّعَى مِنْ دَمٍ أَوْ مَالٍ تَحْتَ قَدَمَىَّ هَاتَيْنِ». [۶]
«آگاه باشید که همه امتیازات و مکارم اهل جاهلیت که ذکر میگردید و بدان خوانده میشد، مثل خون یا مال [دیگر ارزشی ندارد] و در زیر پای من قرار دارد».
«يا معشر قريش إن الله أذهب عنكم نخوة الجاهلية و تعظمها الآباء» [۷].
«اى اهل قریش! خداوند افتخار و نخوت جاهلیت و فخر بر آبا و اجداد را از شما دور کرده است».
«أَيُّهَا النُّاس! كُلُّكُمْ مِنْ آدَمَ، وَآدَمُ مِنْ تُرَابٍ، لاَ فَخْرَ لِلْأَنْسَابِ لاَ فَخْرَ لِلْعَرَبِيِّ عَلَى الْعَجَمِيِّ وَلاَ لِلْعَجَمِيِّ عَلَى الْعَرَبِيِّ. إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ».
ترجمه: «اى مردم! همه شما از آدم بوجود آمدهاید و آدم از خاک بوجود آمده است. براى نسب افتخارى نیست. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب افتخار نیست. همانا گرامیترین شما در نزد پروردگارتان پرهیزگارترین شما است».
پس از اداى عبادت الهى در پیشگاه خداوند، پیرامون سه واقعیت گواهى خواهید داد، نخست اینکه «خدا را شریک و مانندى نیست» ثانیاً اینکه «محمد ج بنده و فرستاده خداوند است»، ثالثاً اینکه «بندگان خداوند باهم برابر و برادراند» «إن العباد كلهم إخوة» [۸].
[۱] سنن ابو داود (۴۴۵۶)؛ حدیثی ضعیف است، مشکاة المصابیح (۴۹۰۷). (مصحح) [۲] حدیث را به این صورت نیافتم؛ حدیث را میتوان به دو بخش تقسیم نمود که هر بخش در حدیثی جدا گانه آمده است است. رک: سنن ترمذی (۲۸۹۰)؛ مسند احمد (۱۶۸۰۴)؛ معجم الکبیر (۱۴۲۳۱). (مصحح) [۳] این روایت نه در بخاری است و نه در مسلم. مسند احمد (۲۲۳۹۱)؛ معجم الکبیر (۴۹۰۵) و لفظ «کلکم ابناء آدم» در روایت نیست. (مصحح) [۴] همان. (مصحح) [۵] بخاری (۶۵۲، ۶۶۰۹) (مصحح) [۶] سنن ابو داود (۳۹۴۱)؛ ابن ماجه (۲۶۱۸)؛ حدیثی حسن است. (مصحح) [۷] این روایت ضعیف است؛ رک: السلسلة الضعیفة (۱۱۶۳) ذیل روایت «اذهبوا فأنتم الطلقاء». اما به همین معنی با لفظ «عصبیة الجاهلیة» روایت شده است؛ رک: سنن ابو داود (۴۴۵۲)؛ سنن ترمذی (۳۱۹۳)؛ مشکاة المصابیح (۴۸۹۹)، روایتی حسن است. (مصحح) [۸] سنن ابو داود (۱۲۸۹)؛ مسند احمد (۱۸۴۹۰)؛ شعیب ارنؤوط آن را ضعیف دانسته است. علامه البانی نیز در صحیح و ضعیف سنن ابی داود (۱۵۰۸) آن را تضعیف نموده است. متن روایت این است: عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ سَمِعْتُ نَبِيَّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ وَقَالَ سُلَيْمَانُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ فِي دُبُرِ صَلَاتِهِ: اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَرَبَّ كُلِّ شَيْءٍ أَنَا شَهِيدٌ أَنَّكَ أَنْتَ الرَّبُّ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَرَبَّ كُلِّ شَيْءٍ أَنَا شَهِيدٌ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَرَبَّ كُلِّ شَيْءٍ أَنَا شَهِيدٌ أَنَّ الْعِبَادَ كُلَّهُمْ إِخْوَةٌ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَرَبَّ كُلِّ شَيْءٍ اجْعَلْنِي مُخْلِصًا لَكَ وَأَهْلِي فِي كُلِّ سَاعَةٍ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ يَا ذَا الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ اسْمَعْ وَاسْتَجِبْ اللَّهُ أَكْبَرُ الْأَكْبَرُ اللَّهُمَّ نُورَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ قَالَ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ: رَبَّ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ اللَّهُ أَكْبَرُ الْأَكْبَرُ حَسْبِيَ اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ اللَّهُ أَكْبَرُ الْأَكْبَرُ. (مُصحح)