خانه عنکبوت

فهرست کتاب

به تو ای دوست (بنده) خدا

به تو ای دوست (بنده) خدا

این کلمات را هدیه می‌کنم و در آنها محبت و علاقه را به خاطرت می‌رسانم و با محبتت به خداوند به او نزدیک می‌شوم و به گریه و زاری می‌افتم که به وسیله این محبت مرا شامل این فرموده پیامبر گرامیصگرداند. «إن من عباد الله عباداً ليسوا بأنبياء، يغبطهم الأنبياء والشهداء، قيل: من هم لعلنا نحبهم؟ قال: هم قوم تحابوا بنور الله من غير أرحام ولا أنساب، وجوههم نور، على منابر من نور ولا يخافون إذا خاف الناس، ولا يحزنون إذا حزن الناس» [۱].

«همانا بعضی از بندگان خدا که پیامبر نیستند. اما پیامبران و شهیدان به آنان غبطه می‌برند. سوال شد آنان چه کسانی هستند تا دوستشان داشته باشیم. پیامبرصفرمود: آنان کسانیند بدون اینکه باهم نسبت خویشاوندی داشته باشند با نور خدا (به خاطر خدا) همدیگر را دوست دارند. صورت آنان نوری است بر روی منبرهای نورانی، وقتی مردم ترس دارند آنان نمی‌ترسند، و هنگامی که مردم اندوه دارند آنان غمگین نیستند».

هر حرفی را که در این رساله بدون شناخت قبلی، اختلاط نزدیک و ارتباط نسبی برای تو می‌نویسم، تنها بخاطر خدا است. و اگر سرزمین‌ها بین ما فاصله انداخته‌اند، و ارتباط نسبی با همدیگر نداریم، این فرمودۀ خداوند: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ[الحجرات: ۱۰]. «مؤمنان برادر یکدیگرند». این مسافت را کم کند و ارتباط نسبی را به هم می‌آمیزد.

چگونه این امر تحقق نمی‌ در حالی که تو به وعدۀ خداوند صادق الوعد یقین و اطمئنان داری که می‌فرماید: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ لَا تَبۡدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٦٤[يونس: ۶۲-۶۴]».

«آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند! همان‌ها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز مى‏کردند. در زندگى دنیا و در آخرت، شاد (و مسرورند); وعده‏هاى الهى تخلف ناپذیر است! این است آن رستگارى بزرگ».

چگونه (این امر) تحقق نمی‌یابد در حالی که دشمن تو ناامید و زیان‌بار است، زیرا او آشکارا با خداوند می‌جنگد، و خداوند (تبارک وتعالی) در حدیثی قدسی می‌فرماید: «من عادى لي ولياً فقد آدنته بالحرب» [۲]. «هرکس با دوست من دشمنی کند همانا من با او اعلام جنگ کردم».

و در روایت امام احمد چنین آمده است: «من آذى لي ولياً». «هرکس دوست مرا اذیت کند».

و در حدیث میمونه در مسند ابی یعلی آمده است «فقد استحل محاربتي»: «او دشمنی با من را (برای خود) حلال کرده است».

و در روایت وهب بن منبه بصورت موقوف [۳]آمده است، «من أهان لي ولياً فقد استقبلني بالمحاربة». «هرکس به دوست من توهین کند با جنگ به استقبال من آمده است».

و در حدیث معاذ آمده است «فقد بارز الله بالمحاربة».

«ابراز جنگ با خدا کرده است».

و در حدیث امامه و انس آمده «فقد بارزني».

«او با من به مبارزه برخواسته است» [۴].

چگونه این امر تحقق نمی‌یابد (ما به هم نزدیک نمی‌شویم و مسافت‌ها کوتاه نمی‌گردد) در حالی که با استناد به این حدیث پیامبرص، تو دوست خدای رحمان هستی که می‌فرماید: «اليسير من الرياء شرك، ومن عادى أولياء الله فقد بارز الله بالمحاربة، إنَّ الله يحب الأبرار الأتقياء الأخفياء، الذين إذا غابوا لم يُفْتَقَدوا، وإن حضروا لم يُعرفوا، قلوبهم مصابيح الهدى، يخرجون من كل غبراء مظلمةً» [۵].

«ریاء کمش هم شرک است، و هرکس با دوستان خدا دشمنی کند با خدا ابراز جنگ کرده است، همانا خداوند نیکوکاران پرهیزگار پنهانکار را دوست دارد، کسانی که وقتی غائب شوند ناپدید نمی‌گردند، و وقتی در میان ما باشند ناشناخته‌اند. قلب‌های آنان چراغ‌های هدایتی است که از (فضاهای) غبارآلود تاریک بیرون می‌آیند (و می‌درخشند).

چگونه این امر تحقق نمی‌یابد! در حالی که تو غریب افتاده در زمانی هستی که چهرۀ حقیقی اسلام (چهرۀ اولیه آن) غریب گشته است [۶]همانطور که در ابتداء دعوت چنین بود تا اینکه معروف به منکر، و منکر به معروف، سنت به بدعت، و بدعت به سنت تبدیل شده است. در این راستا کوچک بزرگ شد، و بزرگان پیر شدند، و غربت اسلام شدیدتر گشت. علماء کاهش یافتند و سفهاء افزایش، و جهل و نادانی عمومیت یافت و علم به حداقل ممکن رسید.

اهل اسلام در میان مردم غریب، مؤمنان (واقعی) در میان اهل اسلام غریب، اهل علم در میان مؤمنان غریب، اهل سنت (نبوی) که حافظ آن در برابر هواهای نفسانی و بدعت‌ها هستند غریب، و بالأخره داعیان به سنت نبوی، صابران بر اذیت و آزار مخالفین غریب‌تر از همه هستند. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: ﴿فَلَوۡلَا كَانَ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِن قَبۡلِكُمۡ أُوْلُواْ بَقِيَّةٖ يَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡفَسَادِ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا قَلِيلٗا مِّمَّنۡ أَنجَيۡنَا مِنۡهُمۡۗ[هود: ۱۱۶]. «چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند که از فساد در زمین جلوگیرى کنند؟! مگر اندکى از آنها، که نجاتشان دادیم».

پس راه تو، ظاهر تو، و لباس تو غریب است [٧].

تو در تلاشت در دنیا غریبی، در روی گردانی آن بی‌تابی مکن، و برای بدست آوردنش شتابان مباش، تو در حرکتت بر راه راست غریبی، از کمی ره‌روان وحشت مکن، و با افزایش مخالفین غرا مباش.

در شبهایت غریبی در حالی که نصف آن را با ذکر، تسبیح، تحلیل، استغفار و نماز با چشمانی اشک آلود و قلبی گریان آنها را سپری می‌کنی، ناله کنان، مانند مادر داغ دیده، بشدت گریان، مانند گریه مجروح و زخمی، خداوند می‌فرماید: ﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِيٗا يُنَادِي لِلۡإِيمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرۡ عَنَّا سَيِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ١٩٣ رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخۡزِنَا يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۖ إِنَّكَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ١٩٤[آل عمران: ۱٩۳-۱٩۴].

«پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت مى‏کرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید!». و ما ایمان آوردیم; پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهاى ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران. پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچ‏گاه از وعده خود، تخلف نمى‏کنى».

خوشا به حال تو – ای بزرگوار – روزی که قلب تو با خلوت با خدا اُنس گرفت در حالی که قلوب بیشتر مردم به دنیا چنگ زده است.

و خوشا به حال تو آنگاه که از کلام خدا لذت بردی، وقتی که آنان در لهو و لعب باطل و ترانه‌های گناه آلود جویای لذت بودند.

خوشا به حال تو روزی که قلبت عاشقانه و به امید بهشت به سوی خداوند به پرواز در آمد در حالی که بیشتر قلب‌ها - جز آنانی که رحمت خدا شاملشان گشت - به امید رسیدن به حرام و سراب دروغین در حال دویدن بودند.

اما در عقیده، توحید و بندگی خالصانه خداوند یکتا تو بهترین انسان هستی (آفرین بر تو) چرا که همه دیدند صبر و استقامتت را، و دیدند که چگونه مال و عمرت را به خاطر دعوت اسلامی با روحی خستگی‌ناپذیر و استوار بذل کردی.

آنچه به تو می‌رسد از استهزاء، اذیت و آزار و بی‌ادبی از دست ألاغان [۸]رم کرده هرگز به آن مبالات مکن، زیرا تو می‌دانی که این مسیر، همان راه انبیاء و پیامبران قبل از توست، از نوح÷در حالی که به قومش می‌گفت: ﴿فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ[المؤمنون: ۲۳].

«اى قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودى بحق براى شما نیست».

تا آخرین آنها که پیامبرمان محمدصاست و خداوند تبارک و تعالی او را چنین فرمان می‌دهد ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَلَآ أُشۡرِكَ بِهِۦٓۚ إِلَيۡهِ أَدۡعُواْ وَإِلَيۡهِ مَ‍َٔابِ٣٦[الرعد: ۳۶]. «بگو: «من مامورم که «الله‏» را بپرستم; و شریکى براى او قائل نشوم! به سوى او دعوت مى‏کنم; و بازگشت من بسوى اوست».

و مروری به هود [٩]و صالح [۱۰]و شعیب [۱۱]÷داشته باشیم که همه آنها به قومشان چنین می‌گفتند: ﴿ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ[المؤمنون: ۲۳]. «خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودى بحق براى شما نیست». و ابراهیم÷ خودش را از عبادت قومش تبرئه می‌کند و به آنان می‌گوید: ﴿إِنَّنِي بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ٢٦[الزخرف: ۲۶]. «من از آنچه شما مى‏پرستید بیزارم». و یوسف÷چنین می‌گوید: ﴿وَٱتَّبَعۡتُ مِلَّةَ ءَابَآءِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَۚ مَا كَانَ لَنَآ أَن نُّشۡرِكَ بِٱللَّهِ مِن شَيۡءٖۚ ذَٰلِكَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ عَلَيۡنَا وَعَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشۡكُرُونَ٣٨[يوسف: ۳۸].

«من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروى کردم! براى ما شایسته نبود چیزى را همتاى خدا قرار دهیم; این از فضل خدا بر ما و بر مردم است; ولى بیشتر مردم شکرگزارى نمى‏کنند».

آنچه از روی گردانی، عقب‌نشینی و ستم که به تو می‌رسد هرگز تو را سست نکند زیرا تو می‌دانی این همان راه مؤمنان واقعی و راه بندگان صالح خدا قبل از شما است، و این راه از مؤمن خانواده فرعون و غلام (اصحاب الأخدود) تا احمد بن حنبل و ابن تیمیه تداوم داشته است و إن شاء الله تا زمانی که دین خدا بر زمین و انسان‌های روی آن حاکم شود بر دوام خواهد بود. بر تو هر مشقتی آسان می‌شود [۱۲]، و هر اذیتی از تو دور می‌گردد. و خواهی دید.

هر تلاشی که بذل کرده‌ای جز مانند انگشتی که در دریای بی‌کران دعوت فروبری نیست. در حالی که این آیه خداوند را می‌خوانی که از پیامبرش نوح÷نقل می‌کند: ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوۡتُ قَوۡمِي لَيۡلٗا وَنَهَارٗا٥ فَلَمۡ يَزِدۡهُمۡ دُعَآءِيٓ إِلَّا فِرَارٗا٦ وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِيَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَكۡبَرُواْ ٱسۡتِكۡبَارٗا٧ ثُمَّ إِنِّي دَعَوۡتُهُمۡ جِهَارٗا٨ ثُمَّ إِنِّيٓ أَعۡلَنتُ لَهُمۡ وَأَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ إِسۡرَارٗا٩ فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا١١ وَيُمۡدِدۡكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ جَنَّٰتٖ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ أَنۡهَٰرٗا١٢ مَّا لَكُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا١٣[نوح: ۵-۱۳].

«نوح ÷گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به سوی تو دعوت کردم. اما دعوت من چیزی جز فرار از حق بر آنان نیفزود. خداوندا! من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورید و) تو آنها را بیامرزی انگشتان خویش را در گوش‌هایشان قرار داده، و لباس‌هایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند. سپس آنها را با صدای بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت کردم. آشکارا و نهان (حقیقت توحید و ایمان را) برای آنان بیان داشتم. به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است. تا باران‌های پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرو فرستد. و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک می‌کند، و باغ‌های سرسبز و نهرهای آب جاری در اختیارتان قرار می‌دهد. چرا شما (از خدا نمی‌ترسید و) برای خدا عظمت قائل نیستید؟».

- ای دوست - من تو را ارجاع می‌دهم و باز می‌گردانم به قول پیامبر خدا نوح÷که قومش را ندا می‌زد ﴿مَّا لَكُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا١٣[نوح: ۱۳]، ﴿مَّا لَكُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا١٣. «چرا شما (از خدا نمی‌ترسید و) برای خدا عظمت قائل نیستید؟».

نفست به خودت می‌گوید با صدای بلند به آنها بگویی ای مردم شما را چه شده است که برای خداوند ارزش و احترام قائل نیستند. در حالی که او شما را آفریده است اما شما غیر او را می‌پرستید.

شما را چه شده است که برای خداوند ارزش و احترام قائل نیستند. در حالی که فضل و نعمت او برای شما فرود می‌آید و (در عوض) شر و معصیت شما به سوی او بالا می‌رود.

سپس اشک از چشمانت جاری می‌شود چون تو خیال می‌کنی مبارزه همیشگی (بین انسان و شیطان) پایانی دردناک دارد که دشمن خدا – شیطان – از آن خارج می‌شود و همراهش نصیب خـود را از ارث فرضیش دریافت می‌کند تا آنها را بـه قعر جهنم – پناه بر خدا – ببرد، تا وعده خود را تحقق بخشد ﴿لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا١١٨[النساء: ۱۱۸] [۱۳]. «از بندگان تو، سهم معینى خواهم گرفت». و درد و الم تو را فرا می‌گیرد هنگامی که بیاد می‌آوری خطبۀ مشهورش را در عمق جهنم که بر جهنمیان می‌خواند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِيۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوٓاْ أَنفُسَكُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِكُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِيَّ إِنِّي كَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَكۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٢٢[إبراهيم: ۲۲].

«(شیطان می‌گوید): «خداوند به شما وعده حق داد; و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید; خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلما ستمکاران عذاب دردناکى دارند».

و آن اشک‌ها قطره قطره بر گونه‌های تو جاری می‌شوند بخاطر حزن و اندوه و ترحم بر آنان از اینکه سرنوشتشان به این مسیر دردناک رسیده است که پناهگاهی از آن نمی‌یابند، و راه فراری غیر از آن ندارند.

ارمغان آرام‌بخش من برای تو این فرمودۀ خداوند است: ﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ[القصص: ۵۶].

«(ای پیامبر) تو نمى‏توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى; ولى خداوند هرکس را بخواهد هدایت مى‏کند».

ارمغان آرام بخش من دربارۀ تو این است که همانا تو به منزلی آمن داخل شدی، روزی که بیشتر آنان وارد خانه عنکبوت شدند.

دوستدار تو

[۱] صحیح ابن حبان ۲/۲۳۲ حدیث (۵٧۳). ومستدرک حاکم ۴/۱۸۸ حدیث (٧۳۱۸)، وحاکم گفته است اسناد این حدیث صحیح است. و مسند ابی یعلی ۱۰/۴٩۵ حدیث (۶۱۱۰)، وحسین اسد اسناد آن را صحیح میداند. [۲] قسمتى از حدیث طولانى است که در بخارى ۵/۲۳۸۴ حدیث (۶۱۳٧) آمده است، وابن حبان ۲/۵۸ حدیث (۳۴٧)، مسند أحمد ۶/۵۶ حدیث (۲۶۲۳۶)، مسند أبی یعلى ۲/۵۲۰ حدیث (٧۰۸٧)، وسنن بیهقی وغیره. ابن حجر به نقل از طوخی گفته است: هنگامى که ولى الله کسى است که خدا را با تقوى و پرهیزکارى پرستش میکند، خداوند نیز او را با حفظ و امان و یارى خود نگهدارى میکند، و چنانکه آمده: دشمن دشمن، دوست است، و دوست دشمن، دشمن است، پس دشمن ولى الله دشمن خداست، و هرکس با ولى الله دشمنى کند مانند این است که با او اعلام جنگ کرده است، و هرکس با ولى الله اعلام جنگ کند با خدا اعلام جنگ کرده است. نگا: فتح البارى ۱۱/۴۳۲ شرح همین حدیث. [۳] حدیث موقوف : حدیثی است که سندش تنها به صحابی متصل است و از او نمی‌گذرد (مترجم). [۴] به مرجع سابق مراجعه شود. [۵] مستدرک حاکم ۱/۴۴ حدیث (۴)، و ۳/۳۰۳ حدیث (۵۱۸۲)، ۴/۳۶۴ حدیث (٧٩۳۳)، وسنن ابن ماجه ۲/۱۳۲۰ حدیث (۳٩۸٩)، وسه معجم طبرانی، ومسند شهاب و غیره. [۶] در صحیح مسلم وکتب حدیث دیگر از ابو هریرهسروایت شده است که پیامبر خداصفرموده است «بدأ الإسلام غریباً وسیعود غریباً کما بدأ، فطوبی للغربا». اسلام در ابتدای (دعوت) غریبانه شروع کرد و در آینده نیز همانند (روزهای اول) به غربت بر میگردد پس خوشا به حال غریبان. ابن عمر در روایت خودش افزوده است که: «وهو یأرز بین المسجدین (مسجد النبي، ومسجد الحرام مكه) کما تأرز الحیة إلى جحرها»: «او محدود میگردد بین دو مسجد همانطور که مار خودش را در سوراخش جمع میکند». مراجعه شود به صحیح مسلم ۱/۱۳۰ حدیث (۱۴۶) و (۱۴۵). [٧] امام ابن قیم/جملات نفیسی درباره غربت مؤمن دارند او میگوید : دین او بخاطر فساد ادیان دیگر غریب است. تمسک او به سنت به علت تمسک مردم به بدعت غریب است به دلیل عقائد منحرف دیگران، عقیدۀ او غریب است. بخاطر نماز بد و ناقص دیگران، نماز او غریب است. بخاطر فساد و گمراهی مردم، راه (درست) او غریب است. انتساب او بخاطر مخالفت با انتساب دیگران غریب است. معاشرتش با دیگران غریب است بخاطر اینکه او بر خلاف هواهای نفسانیشان با آنها معاشرت می‌کند. خلاصه: او در امور دنیوی و اخروی غریب است، از میان مردم یاریدهنده و کمک کنندهای برای خود نمیبیند. او دانایی است در میان نادانان، اهل سنت است در میان اهل بدعت، در میان کسانی که دعوت به بدعت و هواهای نفسانی میکنند، او به سوی خدا و پیامبرش دعوت میکند. در میان مردمی که معروف نزد آنان منکر و منکر نزد آنان معروف است او امر به معروف و نهی از منکر میکند. (مدارج السالکین ۳/۱٩۴-۲۰۵) [۸] منظور یاران بیت عنکبوت است. [٩] قول هود÷در سوره اعراف آیه ۶۵. [۱۰] قول صالح÷در سوره هود آیه ۶۱. [۱۱] قول شعیب÷در سوره انعام آیه ۵٩. [۱۲] پیامبر خداصمیفرماید: «لا تزال طائفة من أمتي ظاهرين على الحق لا يضرهم من خذلهم حتى يأتي أمر الله وهم كذلك». «همیشه عدهای از امت من بر راه حق استوارند، کسانی که میخواهند آنها را شکست دهند نمیتوانند ضرری به آنان برسانند تا اینکه حکم خدا نازل شود و آنان همچنانند» صحیح مسلم حدیث (۱٩۲۰)، (۱٩۲۱)، (۱٩۲۲)، (۱٩۲۳)، (۱۰۳٧) وغیره. [۱۳] ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا١١٥ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١١٦ إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا١١٧ لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا١١٨ وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيۡطَٰنَ وَلِيّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِينٗا١١٩ يَعِدُهُمۡ وَيُمَنِّيهِمۡۖ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا١٢٠ أُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنۡهَا مَحِيصٗا١٢١[النساء: ۱۱۵-۱۲۱]. «کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مى‏رود مى‏بریم; و به دوزخ داخل مى‏کنیم; و جایگاه بدى دارد. خداوند، شرک به او را نمى‏آمرزد; (ولى) کمتر از آن را براى هرکس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏آمرزد. و هرکس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است. آنچه غیر از خدا مى‏خوانند، فقط بت‌هایى است (بى‏روح)، که هیچ اثرى ندارد; و (یا) شیطان سرکش و ویرانگر است. خدا او را از رحمت خویش دور ساخته; و او گفته است: «از بندگان تو، سهم معینى خواهم گرفت! و آنها را گمراه مى‏کنم! و به آرزوها سرگرم مى‏سازم! و به آنان دستور مى‏دهم که (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینش پاک خدایى‏را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیان آشکارى کرده است. شیطان به آنها وعده‏هاى (دروغین) مى‏دهد; و به آرزوها، سرگرم مى‏سازد; در حالى که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمى‏دهد. آنها (پیروان شیطان) جایگاه‌شان جهنم است; و هیچ راه فرارى ندارند».