«چه چیزی قبرپرستان را این چنین مبتلا کرد»
این استفهام را ابن قیم/طرح کرده است، او میگوید: چه چیزی قبرپرستان را این چنین مبتلا کرده است. در صورتی که معلوم است مردگان مالک سود و زیانی برای آنها نیستند، و مرگ و زندگی و دوباره زنده شدن در دست آنها نیست.
در جواب گفته شده: علت آن امور زیر است.
۱- جهل و نادانی نسبت به حقیقت آنچه که خداوند انبیاء را برای تحقق آن فرستاد که همانا تحقیق توحید و قطع اسباب شرک است. براستی نصیب آنها در این رابطه علم به توحید کم است، لذا شیطان آنان را به فتنه دعوت میکند، و بخاطر نداشتن علم کافی نمیتوانند دعوت شیطان را رد کنند، سرانجام متناسب با جهلی که دارند دعوت او را میپذیرند، و فقط باندازه علمشان در این راستا مصون میمانند.
۲- احادیث کذب و موضوع که امثال بتپرستان آنها را به زبان پیامبر خداصبستهاند و با دین و رسالت او تناقضی آشکار دارد. مانند حدیث «إذا أعيتكم الأمور فعليكم بأصحاب القبور» [٧۴]. «وقتی کارها شما را خسته کرد لازم است به اموات پناه ببرید».
و حدیث «لو أحسن أحدكم ظنه بحجر نفعه» [٧۵]. «اگر یکی از شما به سنگی حسن ظن داشته باشد به او سود میرساند».
و امثال این احادیث که با دین اسلام تناقض دارد، مشرکین آن را وضع و اختراع کردهاند، و در بین آنان و امثال آنها از جمله جهال و گمراهان رایج گردیده است، و خداوند پیامبرش را مبعوث کرد تا کسی را که به سنگها حسن ظن دارد به قتل برساند، و امتش را از راههای متصل به فتنه ابتلاء قبور دور کند.
۳- داستانهایی که از این قبور برای آنان نقل شدهاند، مثلاً: فلانی در مشکلاتش به قبر فلان شخص پناه برد و از آنها رهایی یافت. یا فلانی برای رفع حاجتش نزد فلان قبر دعا کرد پس نیازش بر آورده شد. و فلانی ضرری به او رسید و نزد صاحب فلان قبر فریادرسی کرد و ضررش برطرف شد، نزد خدمتکاران و پردهداران مقابر این نوع داستانها زیاد است. که ذکر آنها سخن را به درازا میکشاند، یعنی آنان از جمله دروغگوترین مخلوقات خدا بر زندگان و مردگانند، و انسانها نیز در قضاء حاجاتشان و رفع زیانها حریص هستند لذا وقتی انسان میشنود قبر فلان شخص داروی تجربه شدهای است، شیطان با لطافت او را دعوت میکند، یعنی ابتدا او را به دعاء نزد قبور ترغیب میکند، سپس انسان با ذلت و شکستگی خاص دعا میکند. ولی خداوند بخاطر آنچه بر قلبش مستولی گشته دعائش را استجابه میکند، نه بخاطر قبر. یعنی اگر او با چنین حالتی در دکان، میکده، حمام و بازار دعاء بخواند خدا جواب دعایش را خواهد داد، اما جاهل گمان میکند خداوند به علت تاثیر قبر دعایش را اجابت کرده است، در صورتی که خداوند دعاء کافر را نیز در حالت اضطرار میپذیرد، زیرا خداوند متعال میفرماید: ﴿كُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّكَۚ وَمَا كَانَ عَطَآءُ رَبِّكَ مَحۡظُورًا٢٠﴾[الإسراء: ۲۰]. «هریک از این دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و کمک مىدهیم; و عطاى پروردگارت هرگز (از کسى) منع نشده است». و ابراهیم÷فرمود: ﴿وَٱرۡزُقۡ أَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ مَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُم بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ﴾[البقرة: ۱۲۶]. «پروردگارا! این سرزمین را شهر امنى قرار ده! و اهل آن را -آنها که به خدا و روز بازپسین، ایمان آوردهاند- از ثمرات (گوناگون)، روزى ده». خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُۥ قَلِيلٗا ثُمَّ أَضۡطَرُّهُۥٓ إِلَىٰ عَذَابِ ٱلنَّارِۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ١٢٦﴾[البقرة: ۱۲۶]. «(اما به آنها که کافر شدند، بهره کمى خواهیم داد; سپس آنها را به عذاب آتش مىکشانیم; و چه بد سرانجامى دارند».
پس این طور نیست که اگر خدا جواب دعاء هرکس را داد یعنی خداوند از او و از کارش راضی است. و او را دوست دارد. خداوند جواب دعاء نیکوکار و فاجر، یا مؤمن و کافر را میدهد. بسیاری از مردم دعائی تجاوزکارانه با شروط یا غیر مجاز را میخوانند، و تماماً یا بعضاً مستجاب میگردد، لذا گمان میبرد عمل او صالح و مورد پسند خداوند است، اما او به منزله کسی است که خداوند با اعطاء اموال و اولاد به او مهلت میدهد، در حالی که او گمان میبرد خداوند درهاى خیرات را با شتاب به روى او میگشاید، خداوند میفرماید: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ﴾[الأنعام: ۴۴]. «(آرى) هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم».
دعاء گاهی عبادتی است که داعی در برابر آن پاداش میگیرد، و گاهی خواستهای جهت رفع حاجتش است، و گاهى زیانی علیه او میگردد. یا به علت آنچه بدست آورده است معاقبه میشود. و یا از منزلت و درجه او کاسته میشود. پس حاجتش برطرف میگردد ولی به علت تضییع حقوق یا تجاوز از حدودی که از او سر زده است معاقبه میگردد» [٧۶].
[٧۴] باطل است و هیچ اصل و اساسی ندارد. [٧۵] موضوع است، نگا: کشف الخفاء (۲/۱۵۲)، المقاصد الحسنه (۸۸۳) تمییز الطیب (۱۰۸۳). [٧۶] اغاثة اللهفان / ابن قیم صفحه (۲۲۰-۲۲۱).