ویژگیهای قرآن
١. ١٤٠- قرآن، کلام خداست که بر پیامبر او، محمد ج نازل شده است و بنابراین، دیگر کتبِ آسمانی، چون تورات و انجیل، جزء قرآن به حساب نمیآیند، زیرا بر محمد ج نازل نشدهاند.
٢. قرآن، مجموعِ لفظ و معنی است، (یعنی چیزی است که با لفظ و معنا، هردو نازل شده است و بنابراین، احادیثِ قدسی، قرآن نیستند، زیرا لفظ این احادیث از جانب خدای متعال نیست) و لفظ آن با زبان عربی نازل شده است، خدای متعال میفرماید: ﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِيّٗا لَّعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ٣﴾ [الزخرف: ٣]، «ما قرآن را به زبان عربی فراهم آوردهایم». و در قرآن کریم هم، لفظ غیر عربیای وجود ندارد. امام شافعی میگوید: همهی کتاب خدا با زبان عربی نازل شده است و نیز میگوید: در کتاب خدا چیزی به غیر زبان عربی وجود ندارد[١٦٧]. بنابراین، احادیث نبوی، قرآن به حساب نمیآیند، زیرا گرچه معنای احادیث از جانب خدا بر پیامبر وحی شده است، لکن الفاظ آن از جانب خدای متعال نیست. نیز، تفسیرِ قرآن جزء قرآن به حساب نمیآید، گرچه با زبان عربی هم باشد و همچنین، ترجمهی قرآن به غیر زبان عربی نیز جزء قرآن به شمار نمیآید.
٣. قرآن به صورتِ متواتر به ما رسیده است، یعنی قرآن را قومی که به علّت تعداد زیاد بودنِ آنان و اختلاف مکانشان، همدستیِ آنها برای دروغ گمان نمیرود و منتفی است، از قومی مثل خود برای ما نقل کردهاند و این سلسله تا وقتی که به رسول خدا ج میرسد، بدین صورت ادامه مییابد و بدین ترتیب، ابتدای سلسلهی نقل، به مانندِ انتهای آن و میانهی سلسلهی نقل به مانند اول و آخر آن است[١٦٨]. بنابراین، قرائتهایی که به صورت متواتر نقل نشدهاند، جزء قرآن به حساب نمیآیند، مانند آنچه که از عبدالله بن مسعود روایت شده که وی به انتهای آیهی ﴿فَمَن لَّمۡ يَجِدۡ فَصِيَامُ ثَلَٰثَةِ أَيَّامٖ﴾ [البقرة: ١٩٦]، «اگر کسی بردهای نیافت تا آن را آزاد کند، پس سه روز روزه بگیرد». لفظِ «مُتَتابِعاتٍ» را اضافه مینمود؛ چرا که این قرائت حمل بر آن میشود که تفسیر ﴿ثَلَٰثَةِ أَيَّامٖ﴾ است، یعنی بنا به نظر عبدالله بن مسعود، باید آن سه روز روزهی پشت سرهم باشد[١٦٩].
٤. قرآن از تحریف و کم و زیاد شدن مصون و محفوظ است، زیرا خدای متعال میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾ [الحجر: ٩]، «ما خود قرآن را فرستادهایم و خود ما پاسدار آن هستیم». و بنابراین، هیچ نقص و اضافهای در آن وجود ندارد و هیچ آفریدهای نمیتواند چیزی به آن اضافه نماید و یا چیزی از آن کم کند، زیرا خدای متعال عهدهدار حفظ قرآن شده است و آنچه خدای متعال متولی حفظ آن شود هم، هرگز دستِ بدکاران و هرزه دَرایان بدان نخواهد رسید.
٣. قرآن، معجزه است و این یعنی آن که تمام بشر از آوردن چیزی مثل آن عاجز و ناتوان هستند. این اعجاز با مبارزهطلبی قرآن از اعرابِ مخالف (اسلام) هم ثابت شد، چه قرآن آنان را به مبارزه فرا خواند و خواست تا کتابی مثل آن بیاورند، اما آنان ناتوان ماندند و سپس، آنان را به مبارزه فرا خواند و خواست تا ده سوره بیاورند، اما آنان باز هم نتوانستند و سپس، آنان را به مبارزه فرا خواند و خواست که دستِ کم سورهای مانند آن بیاورند، اما آنان باز هم عاجز و درمانده شدند؛ خدای متعال میفرماید: ﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا٨٨﴾ [الإسراء: ٨٨]، «بگو اگر همهی مردمان و همهی جنیان گرد آیند و متفق شوند، بر این که چیزی همانند این قرآن بیاورند، نمیتوانند مانند آن را بیاورند و ارائه دهند، هرچند که برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند». و نیز میفرماید: ﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ فَأۡتُواْ بِعَشۡرِ سُوَرٖ مِّثۡلِهِۦ مُفۡتَرَيَٰتٖ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ١٣﴾ [هود: ١٣]، «بلکه مشرکان میگویند: محمد قرآن را به دروغ به خدا نسبت میدهد؛ بگو: شما ده سورهی دروغین همانند آن را بیاورید و غیر از خدا هرکس را که میتوانید دعوت کنید اگر راستگو هستید». همچنین میفرماید: ﴿وَإِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ مِّمَّا نَزَّلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّن مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٢٣ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ وَلَن تَفۡعَلُواْ فَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِي وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُۖ أُعِدَّتۡ لِلۡكَٰفِرِينَ٢٤﴾ [البقرة: ٢٣-٢٤]، «اگر شما دربارهی آنچه ما بر بندهی خود نازل کردهایم، دچار شک و دودلی هستید، سورهای همانند آن بیاورید و خدایان خود را -به جز خدا- به فریاد خوانید، اگر راستگو هستید. اگر نتوانستید که چنین کنید و هرگز نخواهید توانست، پس خود را از آتشی که افروزینهی آن انسان و سنگ است و برای کافران آماده شده است به دور دارید».
با وجود این تحدی که موجب برانگیختنِ همّت افراد میشود و انگیزهی مبارزه را در مبارز ایجاد میکند، اعراب -علیرغم این که اقتضای معارضه نیز موجود بود و مانعی هم در برابر آن وجود نداشت- از انجام این کار عاجز ماندند. وجود اقتضای رویارویی هم از این جا بود که اعراب تمایل زیادی داشتند که جلوی دعوت رسول خدا را بگیرند و در نتیجه، اگر قادر به انجام این کار میبودند، حتماً چیزی میآوردند که به معارضهی قرآن بایستد و دعوت محمد را ابطال کند. نبودنِ مانع در مقابل معارضهی آنان با قرآن هم از این جا بود که آنان افرادی بلیغ و با فصاحت بودند و به زبان عربی شناختی کامل داشتند و صاحب حکم و سلطه هم بودند و بنابراین، از آن جا که عجز و ناتوانی آنان به اثبات رسید، ثابت میشود که قرآنِ نازلشده با زبانِ عربی، کتاب خدا و محمد رسولِ راستین اوست.
[١٦٧]- الرسالة، امام شافعی، ص ٤٠- ٤٢.
[١٦٨]- أصول البزدوی ١/ ٢٨٢.
[١٦٩]- غزالی، المستصفی ١/ ٥٦.