جمع و توفیق
٣٥٥- اگر شناختِ ناسخ متعذر شد و راههای مذکور برای ترجیح هم وجود نداشت و هردو نص نیز از قدرت مساوی برخوردار بودند، در این حالت -چنان که گفتیم- مجتهد به جمع و توفیق بین دو نص متعارض روی میآورد و با یکی از راههای جمع و توفیق میان دو نص موافقت و سازگاری ایجاد و به هردو نص عمل میکند؛ از این قبیل است چند مثال آتی:
١. خداوند متعال میفرماید: ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ١٨٠﴾ [البقرة: ١٨٠]، «هنگامی که مرگِ یکی از شما فرا میرسد، اگر داراییِ فراوانی از خود بر جای گذاشت، وصیت بر شما واجب شده است و باید برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیت کنید. این حقی است بر پرهیزگاران». نیز، میفرماید: ﴿يُوصِيكُمُ ٱللَّهُ فِيٓ أَوۡلَٰدِكُمۡۖ لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۚ فَإِن كُنَّ نِسَآءٗ فَوۡقَ ٱثۡنَتَيۡنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَۖ وَإِن كَانَتۡ وَٰحِدَةٗ فَلَهَا ٱلنِّصۡفُۚ وَلِأَبَوَيۡهِ لِكُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُۥ وَلَدٞۚ فَإِن لَّمۡ يَكُن لَّهُۥ وَلَدٞ وَوَرِثَهُۥٓ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ ٱلثُّلُثُۚ فَإِن كَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ فَلِأُمِّهِ ٱلسُّدُسُۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِيَّةٖ يُوصِي بِهَآ أَوۡ دَيۡنٍۗ ءَابَآؤُكُمۡ وَأَبۡنَآؤُكُمۡ لَا تَدۡرُونَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ لَكُمۡ نَفۡعٗاۚ فَرِيضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا١١﴾ [النساء: ١١]، «خداوند دربارهی ارثبردنِ فرزندانتان به شما فرمان میدهد و بر شما واجب میگرداند که بهرهی یک مرد به اندازهی بهرهی دو زن است. اگر فرزندانتان همه دختر بودند و بیشتر از دو نفر بودند، دو سومِ ترکه بهرهی ایشان است و اگر ورثه تنها یک دختر باشد، نصفِ ترکه از آنِ اوست. اگر مرد دارای فرزند و پدر و مادر باشد، به هریک از پدر و مادر یک ششم از ترکه میرسد و اگر متوفی دارای فرزند نباشد و تنها پدر و مادر از او ارث ببرند، یک سومِ ترکه به مادرش میرسد. اگر متوفی برادرانی داشته باشد، به مادرش یک ششم میرسد. همهی این سهامِ مذکور بعد از وصیتی است که متوفی میکند و بعد از پرداختِ وامی است که بر عهده دارد. شما نمیدانید پدران و مادران و فرزندانتان کدامیک برای شما سودمندترند. این فریضهای الهی است و خداوند دانا و حکیم است».
آیهی اول وصیت به طور شایسته در حق والدین و نزدیکان را واجب کرده است و آیهی دوم بیانگر این است که خدای متعال سهمِ والدین و فرزندان و نزدیکان را تعیین نموده و تعیین آن را به عهدهی مورث نگذاشته تا به میلِ خود تعیین نماید؛ پس این دو آیه باهم تعارض دارند، لکن توفیق و ایجادِ سازگاری در میان آنها ممکن است، بدین شکل که آیهی اول بر وجوب وصیت برای والدین و خویشانی حمل شود که به خاطر مانعی چون اختلاف دین از مورث ارث نمیبرند و آیهی دوم فقط بر وارثانی حمل میشود که در آیه ذکر شدهاند.
٢. آیهی ﴿وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوۡنَ مِنكُمۡ وَيَذَرُونَ أَزۡوَٰجٗا يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَعَشۡرٗاۖ﴾ [البقرة: ٢٣٤]، «کسانی از شما مردان که میمیرند و از پس خود همسرانی بر جای میگذارند، همسرانشان باید چهار ماه و ده روز عده بگذرانند». و آیهی ﴿وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ﴾ [الطلاق: ٤]، «عدهی زنان باردار وضع حمل آنان است».
برخی از فقها معتقدند که آیهی دوم در مورد زنان حاملهای که شوهرشان وفات یافته است، آیهی اول را نسخ نکرده است و به همین دلیل، این فقها دست به ایجاد سازگاری و توفیق میان این دو آیه زدهاند و میگویند: زنِ حاملهای که شوهرش مرده است با طولانیترین عده (از میان وضع حمل و چهار ماه و ده روز) عده میگذراند، یعنی: اگر از زمانِ وفاتِ شوهر این زن قبل از سپریشدنِ چهار ماه و ده روز وضع حمل کرد، عدهی چهار ماه و ده روز را باید کامل کند، اما اگر چهار ماه و ده روز سپری شد و در این مدت زن وضع حمل نکرد، عدهی خود را تا زمان وضع حمل استمرار میدهد.
٣٥٦- از راههای جمع و توفیق -در صورتی که یکی از دو نص خاص و دیگری عام باشد، یا یکی از آنها مطلق و دیگری مقیّد باشد- تخصیص عام با خاص است؛ که در این صورت، به خاص در مدلولِ خود و به عام در غیرِ افرادِ مدلول خاص (یعنی افراد باقیمانده بعد از تخصیص) عمل میشود و مطلق بر قید حمل میشود، یا به قید، در موضع خود و به مطلق، در غیرِ افراد مدلولِ مقیّد عمل میشود، به همان نحوی که در مباحث خاص و عام و مطلق و مقیّد بیان کردیم و در همان جا هم مثالهای این مسأله ذکر شد.
٣٥٧- از دیگر راههای توفیق این است که یکی از دو نص به نحوی تأویل شود که با نصِ دیگر تعارض نداشته باشد.