قطعه شعرهایی از شیخ عبدالظاهر ابوالسمح/
إلهي أنت المغیث وحدك
پروردگارا، تنها تو فریادرسی.
یا من یری ما في الضّمیر ویسمع
أنت المعدّ لكلّ ما یتوقّع
ای کسی که آنچه در نهانها میگذرد، میبینی و میشنوی، به هنگام وقوع هر حادثهی غیر منتظرهای، تنها تو پناهگاهی.
یا من یرجي للشّدائد كلّها
یا من إلیه المشتكی والمفزع
ای کسی که هنگام سختیها، دست امید به سوی تو دراز میشود، و ای کسی که ناله و شِکوهها را پیش تو آورند، تنها تو پناهگاه هستی.
یا من خزائن رزقه في قول «كن»
أمنن فإنّ الخیر عندك أجمع
ای کسی که گنجینههای روزی اش در واژهی «کُن» نهفته است، ما را روزی عطا کن زیرا هر خیر و برکتی در دست توست.
مالي سوي فقری إلیك وسیلةٌ
فبالافتقار إلیك فقری أدفع
جز فقر و تنگدستیام، چیزی برای آوردن نزد تو ندارم، با ابراز بینوایی و نیازمندیام به تو، فقر و تنگدستیام را از بین میبرم.
مالي سوي قرعی لبابك حیلةٌ
فلئن رددت فأيّ بابٍ أقرع
چارهای جز این ندارم که درِ رحمت تو را بکوبم، اگر از در تو طرد شوم، کدام در را بکوبم.
ومن الذّي أدعو وأهتف باسمه
إن كان فضلك عن فقیرك یمنع
اگر فضل و بخشش تو از بندهی فقیرت گرفته شود چه کسی را بخوانم و نامش را ورد زبان گردانم؟!
حاشا لجودك أن تقنّط عاصیاً
الفضل أجزل والمواهب أوسع
بخشش و کرم تو آن چنان بیشمار است که هرگز آدم گنهکار را مأیوس نمیکنی، فضل و کرم تو فراوان است و نعمتهایت بیکران.
ثمّ الصّلاة علی النّبيّ وآله
من جاء بالقرآن نوراً یسطع
درود و رحمت بر پیامبر جو پیروان واقعی او، پیامبری که قرآن را که نوری درخشان است به ارمغان آورد.
إلهي أنت عوني
خدایا تو یاور منی
إلهي لیس في إلاّك عونٌ
فكن عوني علی هذا الزّمان
پروردگارا، جز تو یاوری ندارم پس در این عصر و زمانه یاورم باش.
إلهي لیس لي إلاّك ذخر
فكن ذخری إذا خلت الیدان
پروردگارا، جز تو من توشهای ندارم پس آنگاه که بیتوشهام، توشهام باش.
إلهي لیس لي إلاّك حصن
فكن حصني إذا رامٍ رماني
پروردگارا، جز تو پناهگاهی ندارم. پس آنگاه که تیر دشمنان به سویم نشانه میرود پناهگاهم باش.
إلهي لیس لي إلاّك جاهٌ
فكن جاهي إذا هاجٍ هجاني
پروردگارا، جز تو جاه و منزلتی ندارم، پس آنگاه که بدگویان به من طعنه زنند، آبرویم را حفظ کن.
إلهي أنت تعلم ما بنفسي
وتعلم ما یجبیش به جناني
پروردگارا، تو میدانی که در دلم چیست و تو میدانی که چه هیجانی به دلم نفوذ میکند.
فهب لي یا رحیم رضاً وحلماً
إذا ما زلّ قلبي أو لساني
پس ای مهربان، خشنودی و بردباری را به من عطا کن آنگاه که دل و زبانم دچار لغزش میشوند.
إلهي لیس لي إلاّك عزّ
فكن عزّي وكن حصن الأماني
پروردگارا، جز تو نیرو و توانی ندارم؛ پس تو نیرو و توان و پناهگاه آرزوهایم باش.
لا تدعوا مع الله أحداً
هیچ کس را با خدا مخوانید.
قولوا لمن یدعو سوي الرحمن
متخشّعاً في ذلّة العبدان
به کسی که همچون بردگان، غیر خدا را با خواری و ذلّت میخواند، بگویید:
یا داعیاً غیر إلا له ألا اتّئد
إنّ الدّعاء عبادة الرّحمن
ای کسی که غیر خدا را میخوانی، آهسته و آرام برو، بدون تردید دعا کردن، پرستش خداوند رحمن است.
أنسیت أنّك عبده وفقیره
ودعاؤه قد جاء في القرآن
آیا فراموش کردهای که تو بنده و نیازمند او هستی و در قرآن آمده است که او را بخوانی.
ألله أقرب من دعوت لكربة
وهو المجیب بلا توسّط ثان
خداوند نزدیکترین کسی است که برای زدودن غمهایت او را میخوانی. او کسی است که بدون واسطه، دعای بندگان را اجابت میکند.
هل جاء دعوة في سنة؟
أم أنت فیه تابع الشّیطان؟
آیا در سنت پیامبر جآمده است که غیر از خدا کس دیگری را بخوانید یا این که در این کار تابع شیطان هستید؟!
إن كنت فیما تدّعیه علی هديً
فلتأتنا بسواطع البرهان
اگر در ادعای خود چنین میپنداری که بر راه راست حرکت میکنی، پس دلایل روشن را برایمان بیاور.
والله مادعت الصّحابة غیره
یتقرّبون به كذی الأوثان
به خدا سوگند، یاران رسول خدا جهیچ بُتی را نخواندند تا به خدا تقرّب جویند.
لكنّ هذا الفعل كان لدیهمو
شركاً، وفرّوا منه للإیمان
این کار نزد آنان شرک محسوب میشد و از شرّ آن به ایمان پناه بردند.
لیس التّوسّل والتّقرّب بالهوی
بل بالتّقی والبرّ والإحسان
توسّل و نزدیک شدن، با هوا و هوس نیست، بلکه با تقوا و نیکی و احسان است.
هذا كتاب الله یفصل بیننا
هل جاء فیه توسّلوا بفلان؟
این کتاب خدا، میان ما داوری میکند؛ آیا در آن آمده است که به فلانی توسل کنید.
إنّ التّوسّل في الكتاب لواضحٌ
وإذا فطنت فإنّه نوعان
بدون تردید، توسّل در کتاب خدا واضح و آشکار است، اگر هوشیار باشی توسّل بر دو نوع است.
الشیخ عبدالظاهر ابوالسمح/
مدیر دارالحدیث مکّه مکرمه