۲- داستان
بیشک دانشآموزان، علاقهی فراوانی به داستان دارند. از این رو، معلّمان باید در خلال درس و در زنگ تفریح و دیگر اوقات فراغت، داستانهای فراوانی برای آنان بازگو کنند؛ مخصوصاً داستانهایی که عقیده سالم را در دل دانشآموزان تثبیت میکند. در این جا، به ذکر داستانهای آموزنده ای که در سیرهی پاک پیامبر جآمده است، میپردازیم:
از معاویه بن حکم سلمیسروایت شده است که گفت: «... من یک کنیز داشتم که در اطراف «اُحُد» و «جوانیه» چوپان گوسفندانم بود. روزی اطلاع یافتم که ناگهان گرگ یکی از گوسفندانم را ربوده است. من هم یک انسانم و مانند بقیه انسانها ناراحت میشوم. به همین خاطر، سیلی محکمی به کنیزم زدم. آنگاه نزد رسول خداجرفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. رسول خدا جاین کار را قبیح شمردند. گفتم: ای رسول خدا ج، آیا او را آزاد کنم؟ رسول خدا جفرمودند:
«إئتنی بها، فقال لها: أین الله؟ قالت في السّماء، قال: من أنا؟ قالت: أنت رسول الله ج، قال أعتقها فإنّها مؤمنةٌ»«رواه مسلم»
«او را پیش من بیاور؛ آنگاه، رسول خدا جبه وی گفت: خدا کجاست؟ گفت: بر آسمان است، رسول خدا جگفت: من چه کسی هستم؟ گفت: تو رسول خدا جهستی، پیامبر جبه معاویه فرمود: او را آزاد کن زیرا مؤمن است.»