بگذارید از مادرم عایشه صدیقه رضی الله عنها بگویم

فهرست کتاب

بخش‌ سوم‌
عايشه ‌ي‌ صدّيقه‌ لاز برائت‌ تا رحلت‌

بخش‌ سوم‌
عايشه ‌ي‌ صدّيقه‌ لاز برائت‌ تا رحلت‌

عایشه‌ی‌ صدیقه ل‌ در محبّت‌ و عشق‌ پیامبر جغرق‌ بود. حتی‌ برای‌ یک روز یا یک شب‌، تاب‌ دوری‌ از او را نداشت‌.

خداوند خواست‌ مقام‌ و منزلت‌ او را بالاتر ببرد و توكلش را به خدا بیشتر بسازد. به‌ همین‌ علت‌، این‌ آزمایش‌ سخت‌ را سبب‌ این‌ كار قرار داد و محبّت‌ خویش‌ را در دلش‌ بیشتر كرد، تا در آینده‌ نیز بتواند فراق‌ نیم‌ قرن‌ از رسول‌الله جرا تحمل‌ نماید و با محبت خدا زندگی‌ را بسر ببرد.

حضرت‌ عایشه صدیقه‌ لمی‌گوید:

«وقتی‌ رسول‌الله جآیات‌ نازله‌ را تلاوت‌ فرمود و اظهار رضایت‌ و خرسندی‌ از من‌ كرد، مادرم‌ گفت‌: ای‌ عایشه! بلند شو، برو پیش‌ رسول‌الله ج».

منظورش‌ این‌ بود كه‌ از رسول‌الله جتشكر كنم‌. جواب‌ دادم‌: «به‌ خدا سوگند، از احدی‌ جز او كه‌ پاكی‌ مرا از بالای‌ هفت‌ آسمان‌ نازل‌ كرد، تشكر و سپاسگزاری‌ نمی‌كنم».

آری‌! این‌ سخن‌ عایشه‌ لهمراه‌ با محبّت‌ رسول‌الله جدر قلبش‌ بود، اما به‌ خاطر ناز عفیفانه‌ و مؤمنانه‌اش‌، این‌ كلمات‌ را بر زبان‌ می‌آورد.