برائت عايشه ل نه فردي ديگر
در مورد شأن نزول آیات یاد شده، و ارتباط آن با اعلام و اثبات پاكی و طهارت عایشه ی صدیقه لو خاندان پیامبر جو ابوبكر صدیق ستمام مفسرین و سیرهنگاران و مورّخان، اتفاق رأی و نظر دارند كه این آیات بدون هیچ شک و شبههای در شأن عایشهی صدیقه لنازل شده و منظور، برائت و پاكی عایشه ی صدیقه لاز افترا و تهمتی است كه منافقان برایشان بسته بودند.
در این باره نویسندگان اهل تشیع نیز بر همین باورند و روایت ضعیفی كه بعضیها در كتابهای شیعه نقل كردهاند، نزد بزرگان شیعه اعتبار ندارد.
علامه طباطبایی، صاحب «المیزان» همچون تمامی مفسران جهان اسلام، داستان افک و شیوه نزول این آیات را در شأن حضرت عایشه صدیقه لنقل كرده است.
آیتالله مكارم شیرازی در تفسیر «نمونه» به همین نظریه اعتماد كرده است و آورده؛ آنچه در مورد شأن نزول این آیات وجود دارد، دو روایت است، یكی كه تمام مفسران جهان اسلام و حتی مفسران شیعه آن را ذكر كردهاند، این است كه در مورد پاكی و برائت عایشه لنازل شده است. و در روایت دوم كه فقط در كتابهای شیعه آمده، این است كه در مورد «ماریه قبطیه» نازل شده است. اما روایت اول قویتر است.
آری! روشنی آیات نازله، و ارتباط مستقیم و كامل آن با جریان افک و اثبات برائت و پاكی مادر مؤمنان به حدی است كه هر انسان منصف و صاحب خردی آن را میپذیرد و هیچ كس به انكار آن بر نمیآید، مگر آنكه خداوند قلبش را مهر ضلالت و گمراهی زده و چشم دل و بصیرت او را كور نموده باشد. و هستند چنین افرادی در تمامی اعصار و قرون ﴿خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَعَلَىٰ سَمۡعِهِمۡۖ وَعَلَىٰٓ أَبۡصَٰرِهِمۡ غِشَٰوَةٞۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ٧﴾[البقرة: ۷]. «خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده و بر چشمهایشان پردهاى افكنده شده و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست». افرادی كه به علّت انكار بیش از حدشان خداوند بر قلوبشان مهر زده و این حقایق روشن را نیز درک نمیكنند و یا از قبول آن سر باز میزنند.
به عنوان نمونه، به «تفسیر نور» اثر حاج آقا محسن قرائتی [۲۱](اجرا كنندهی برنامهی درسهایی از قرآن در شبكهی اول سیما) در ذیل همین آیات بنگرید كه چگونه از حق كنار میزند و با وجود این دلایل روشن و آشكار، حق را كه قبول نمیكند، بلكه از آن بدتر تهمت بزرگتری را به شیخین نسبت میدهد. عین جملات ایشان كه از «أطیبالبیان» میآورد نقل میشود تا خوانندگان قضاوت كنند كه افرادی چگونه آیات الهی را تحریف میكنند:
«جمع دیگری از مفسّران و مخصوصاً نویسندهی تفسیر «أطیب البیان» با استفاده از روایات متعدد و مستند نقل میكنند كه این آیه دربارهی «ماریه قبطیه» (یكی دیگر از همسران رسول خدا) است، كه خداوند به او فرزندی به نام «ابراهیم» داد، ولی پس از ۱۸ ماه از دنیا رفت. عایشه و حفصه بگفتند: ای رسول خدا! چرا گریه میكنی؟ ابراهیم فرزند تو نبود، بلكه شخص دیگری غیر از تو با ماریه همبستر شده و ابراهیم متولد شده است. خلیفهی اول و دوم نیز سخن دخترانشان را تأیید كردند و اینجا بود كه این آیه نازل شد.
علامه جعفر مرتضی در كتاب گرانقدرش(!) (حدیث الافک) میگوید: شأن نزول آیه دربارهی ماریهی قبطیه است. و اصل ماجرا تهمتی ناروا بود، زیرا مردی كه به همبستر شدن با ماریه متهم شده بود، هیچگونه آلت مردی نداشت، و این زمانی روشن شد كه پیامبر اكرم جحضرت علی سرا برای تحقیق به سوی آن مرد فرستاد. او با دیدن علی سفرار كرد و بالای درختی رفت. همین كه روی درخت، جان خود را در خطر دید، پایین آمد و در آن حال لباسش كنار رفت و بدنش نمایان شد و روشن شد كه او آلت مردی ندارد.
علی سماجرا را به پیامبر اكرم جگفت و در اینجا بود كه این آیه نازل شد و عایشه ، حفصه و شیخین (ابوبكر و عمر) -ش- شرمنده شدند و پاكدامنی آن بانوی محترمه ثابت شد» [۲۲].
آنچه بالا ذكر شد، نمونهای بود از یاوهگوییهای بعضی از افراد متعصب كه در جملاتشان بیباكانه، حضرت ابوبكر صدیق، حضرت عمر فاروق، حضرت حفصه و حضرت عایشه شرا متهم كرده و به آنها تهمت بزرگی زدند تا جایی كه انگار نشر كنندهی این واقعهی اسفناک، این عزیزان بودهاند و گویا حدَّ قذف بر این بزرگواران جاری شده است.
آیا هیچ عقل سلیمی چنین ترهاتی را میپذیرد! پس عدهای مغرض و كینهتوز وجود دارند كه تلاششان این است تا این عظمت و مقام و منزلت را از عایشه ل سلب كرده و به فرد دیگری نسبت بدهند، اما كور خواندند، آیات قرآن و احادیثی كه آن را تأیید میكند به قدری روشن و صریح است كه جای هیچگونه شک و شبههای را برای حقیقتجویان نگذاشته است.
[۲۱] البته با تفسیر نور دكتر مصطفی خرمدل اشتباه نشود، آقای قرائتی نیز به علت علاقهی شدیدش به اهل سنّت! نام تفسیرش را نور گذاشته است!. [۲۲] تفسیر نور، (محسن قرائتی)، ج۸، ص ۱۵۳-۱۵۲.