بگذارید از مادرم عایشه صدیقه رضی الله عنها بگویم

فهرست کتاب

هر كس‌ بر الله توكل‌ كند، او برايش‌ كافي‌ است‌

هر كس‌ بر الله توكل‌ كند، او برايش‌ كافي‌ است‌

غم‌ و اندوه‌ هر لحظه‌ بر مادر مؤمنان‌ بیشتر و بیشتر می‌شود. این‌ دختر معصوم‌ از پدر و مادرش‌ نیز نا امید می‌گردد، دیگر كسی‌ را ندارد كه‌ به‌ او پناه‌ ببرد، بلكه‌ حرفش‌ را باور كنند.

اما، نه‌! آنكه‌ از همه‌ داناتر و آگاه‌تر به‌ ماجراست‌، حضور دارد، و خود فرموده‌ است‌:

﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ[الطلاق: ۳].

«و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا برایش كافى است».

پس‌ عایشه ل‌ همه‌ چیز را به‌ او سپرد، و فقط‌ به‌ آسمان‌ چشمه‌ دوخته‌ بود تا برائتش‌ نازل‌ گردد.

آری‌! وقت‌ آن‌ فرا رسیده‌ كه‌ غم‌ و اندوه‌، حزن‌ و ماتم‌ از خانه‌ی‌ ابوبكر و خانه‌ مصطفی‌ رخت‌ بربندد. وقت‌ آن‌ رسیده‌ تا مؤمنان‌ واقعی‌ دوباره‌ شاد گردند و منافقان‌ كوردل‌ به‌ سوگ‌ بنشینند.

«بعد از آن‌ گوشه‌ای‌ رفتم‌ و در بسترم‌ دراز كشیدم‌. یقین‌ داشتم‌ كه‌ الله مرا تبرئه‌ می‌كند، البته‌ خود را لایق‌ این‌ نمی‌دیدم‌ كه‌ در حق‌ من‌ و پاكی‌ من‌ وحی‌ نازل‌ شود. اما امید داشتم‌ كه‌ پاكی‌ و بی‌گناهی‌ من‌ در خواب‌ و رؤیا برای‌ رسول‌الله جآشكار گردد.

هنوز رسول‌الله جاز جایش‌ برنخواسته‌ بود كه‌ ناگاه‌ چهره‌ی‌ مباركش‌ خیس‌ عرق‌ شد و جبین‌ زیبایش‌ منوّر گردید. فهمیدم‌ كه‌ این‌، حالت‌ نزول‌ وحی‌ است‌. نزدیک یک ماه‌ بود كه‌ خبری‌ از نزول‌ وحی‌ نبود.

من‌ هیچ‌گونه‌ پریشانی‌ و ترسی‌ نداشتم‌؛ چراكه‌ از پاكی‌ خویش‌ مطمئن‌ بودم‌، اما والدینم‌ نزدیک بود سكته‌ كنند، می‌ترسیدند نكند وحی‌ در تأیید گفته‌های‌ مردم‌ باشد.

پدرم‌ با اضطراب‌ و پریشانی‌ گاهی‌ به‌ سوی‌ من‌ می‌نگریست‌ و گاه‌ به‌ سوی‌ رسول‌الله ج.

وقتی‌ رسول‌الله جرا نگاه‌ می‌كرد، ناراحتی‌ سراپایش‌ را فرا می‌گرفت‌. كه‌ الان‌ چه‌ خواهد شد؟ و وقتی‌ مرا نگاه‌ می‌كرد كه‌ با سكون‌ و اطمینان‌ نشسته‌ام‌، امیدی‌ در دلش‌ می‌درخشید و بیشتر امیدوار می‌شد. در این‌ لحظات‌ حساس‌، تمام‌ اهل‌ خانه‌ بجز من‌، در خوف‌ و ترس‌ عجیبی‌ به‌ سر می‌بردند.

بالاخره‌ نزول‌ وحی‌ پایان‌ یافت‌ و رسول‌الله جكم‌كم‌ به‌ هوش‌ آمد. مسرّت‌ و خوشحالی‌ از چهره‌ی‌ مباركش‌ نمایان‌ بود. با خوشحالی‌ عرق‌های‌ خوش‌ بویش‌ را با دست‌ مباركش‌ پاک كرد و اولین‌ كلماتی‌ كه‌ بیان‌ فرمود، این‌ بود:

«أبشری‌ یا عائشة، فقد أنزل‌ الله برائتك‌». «مژده‌ باد بر تو ای‌ عایشه‌! خداوند برائت‌ تو را نازل‌ فرمود».

شادی‌ و سرور در خانه‌ موج‌ می‌زد، شكر خدای‌ را به‌ جای‌ آوردم‌، آنكه‌ ذكر مرا در قرآن‌ عظیم‌الشأن‌ جای‌ داد و در شأن‌ من‌ وحی‌ نازل‌ فرمود.