بگذارید از مادرم عایشه صدیقه رضی الله عنها بگویم

فهرست کتاب

پروردگار مي‌خواهد دل‌ ابوبكر سرا شاد كند

پروردگار مي‌خواهد دل‌ ابوبكر سرا شاد كند

ابوبكر سناراحت‌ و اندوهگین‌ است‌، از یک طرف‌ تخلف‌ و سرپیچی‌ از عهد و پیمان‌ برایش‌ مشكل‌ است‌؛ چراكه‌ صداقت‌ و راستی‌ از صفات‌ بارز اوست‌؛ و از طرف‌ دیگر از دست‌ دادن‌ این‌ فرصت‌ طلایی‌ برای‌ نزدیكی‌ هر چه‌ بیشتر به‌ اشرف‌ مخلوقات‌، سیدانبیاء و مرسلین‌، حضرت‌ محمد مصطفی‌ جاز هر چیز برایش‌ سخت‌تر و تلخ‌تر است‌.

اما پروردگار مهربان‌ می‌خواهد ابوبكر سرا خوشحال‌ كند، دلش‌ را شاد گرداند و پیوندش‌ را با رسول‌الله جهر چه‌ بیشتر مستحكم‌ نماید.

«مطعم‌» از ارتباط‌ و عشق‌ و علاقه‌ی‌ خانواده‌ی‌ ابوبكر با رسول‌اكرم‌ جاطلاع‌ یافته‌ است‌. به‌ همین‌ جهت‌ از ترس‌ اینكه‌ نكند با ورود عایشه ل‌ به‌ خانه‌ی‌ آنها، اسلام‌ در خانواده‌اش‌ رسوخ‌ نماید، درخواستش‌ را پس‌ می‌گیرد و از خواستگاری‌ عایشه ل‌ دست‌ می‌كشد.

ماجرا این‌گونه‌ بود كه‌ ابوبكر سبه‌ منزل‌ «مطعم‌» رفت‌ و «ام‌ جبیر»، زن‌ «مطعم‌» كه‌ ایمان‌ نیاورده‌ بود، وقتی‌ ابوبكر صدیق‌ سرا مشاهده‌ كرد، گفت‌:

«ای‌ پسر ابوقحافه‌! اگر دخترت‌ را برای‌ پسرمان‌ بگیریم‌، می‌ترسم‌ كه‌ او را فریب‌ دهید و به‌ دین‌ خودتان‌ داخل‌ نمایید».

ابوبكر سكه‌ ظاهراً از سخنان‌ همسر «مطعم‌» ناراحت‌ شده‌ بود، رو به‌ «مطعم‌» كرد و گفت‌:

«می‌دانی‌ همسرت‌ چه‌ می‌گوید!»

«مطعم‌» نیز با حماقت‌ جاهلیت‌ خود گفت‌:

«آری‌! هر چه‌ او می‌گوید، حرف‌های‌ من‌ است‌ و از من‌ شنیده‌ است».

و بدین‌ شكل‌ قول‌ و قراری‌ كه‌ با «مطعم‌» بسته‌ بود به‌ هم‌ خورد و ابوبكر سبا شادی‌ و سرور وصف‌ناپذیری‌ به‌ سوی‌ خانه‌ برگشت‌.

حال‌، چه‌ كسی‌ به‌ اندازه‌ی‌ ابوبكر سو «ام‌رومان‌» خوشحال‌ است‌؟ اما در لابه‌لای‌ خوشحالی‌ و شادی‌ عاشقان‌ همیشه‌ ترس‌ و دلهره‌های‌ زیادی‌ نهفته‌ است‌.

ابوبكر ساز فرط‌ خوشحالی‌ از هر چیزی‌ می‌ترسید، نكند مانع‌ و مشكلی‌ دیگر پیش‌ آید و این‌ كار صورت‌ نگیرد. به‌ همین‌ خاطر به‌ ذهنش‌ خطور كرد كه‌ او با رسول‌الله جبرادر است‌ و ازدواج‌ با برادرزاده‌ در اسلام‌ حرام‌ است‌! اما رسول‌اكرم‌ جاجازه‌ نداد كه‌ خوشحالی‌ ابوبكر سبه‌ غم‌ و اندوه‌ مبدّل‌ گردد و فرمود:

«برادری‌ ما به‌ خاطر دین‌ و به‌ خاطر الله است‌، نه‌ به‌ خاطر نسب‌ و پدر و مادر. پس‌ این‌ برادری‌ مانع‌ ازدواج‌ من‌ با عایشه ل‌ نمی‌شود» [۳].

بالاخره‌ رسول‌ الله جرسماً از عایشه ل‌ خواستگاری‌ می‌كند.

در مورد تاریخ‌ دقیق‌ ازدواج‌ رسول‌الله جبا عایشه‌ی‌ صدّیقه‌ لسند و مدرک محكمی‌ در دسترس‌ نیست‌، و در این‌باره‌ اختلافات‌ زیادی‌ بین‌ مؤرخین‌ و محدثین‌ وجود دارد.

بعضی‌ بر این‌ عقیده‌اند كه‌ عقد و نكاح‌ در سن‌ شش‌ سالگی‌ انجام‌ گرفته‌ و پنج‌ سال‌ بعد از آن‌ یعنی‌ در سن‌ یازده‌ سالگی‌ مراسم‌ عروسی‌ و انتقال‌ به‌ خانه‌ی‌ رسول‌الله جصورت‌ گرفته‌ است‌.

بعضی‌ نیز بر این‌ باورند كه‌ عقد و نكاح‌ در هفت‌ سالگی‌ انجام‌ شده‌ و در سن‌ ده‌ سالگی‌ به‌ خانه‌ی‌ رسول‌الله جتشریف‌ برده‌اند.

«امام‌ بخاری‌»، «ابن‌ هشام‌» و صاحب‌ «طبقات‌ كبری» معتقدند كه‌ حضرت‌ عایشه لدر وقت‌ انتقال‌ به‌ خانه‌ی‌ رسول‌ اكرم‌ جنه‌ ساله‌ بوده‌ است‌. «دكتر محمد حسین‌ هیكل‌» و «دكتر بنت‌ الشاطی‌» و «مستر د.ف‌.بودلی‌» نیز این‌ رأی‌ را پذیرفته‌اند.

«شیخ‌ احمد ابوالعز مصری‌» این‌ نظریه‌ را رد می‌كند و می‌گوید:

«من‌ شک ندارم‌ كه‌ این‌ عقیده‌ با واقعیت‌ وفق‌ ندارد؛ چراكه‌ بنا به‌ روایاتی‌، خواستگاری‌ از عایشه ل‌ در شش‌ سالگی‌ صورت‌ گرفته‌ و مراسم‌ انتقال‌ پنج‌ سال‌ بعد از آن‌ برگزار شده‌ است‌، بنابراین‌ عایشه ل‌ در وقت‌ منتقل‌ شدن‌ به‌ خانه‌ی‌ رسول‌اكرم‌ ج۱۱ ساله‌ بوده‌ است‌».

این‌ نویسنده‌ی‌ مصری‌ در ادامه‌ می‌گوید:«بگذارید كه‌ نظر خود را تا بیان‌ آراء دیگران‌ به‌ تأخیر بیاندازم‌؛ «استاد محمد رضا» مؤلف‌ كتاب‌ «محمدرسول‌الله» عقیده‌ی‌ مختص‌ به‌ خودش‌ را دارد و می‌گوید: عایشه ل‌ در وقت‌ عروسی‌ ۱۸ ساله‌ بوده‌ است‌. همچنین‌ «استاد محمود العقاد» اظهار نظری‌ كرده‌، كه‌ شاید از همه‌ به‌ صواب‌ نزدیك‌تر باشد. او می‌گوید: در آن‌ هنگام‌، سن‌ عایشه ل‌ نه‌ از ۱۵ سال‌ بیشتر بوده‌ و نه‌ از ۱۲ سال‌ كمتر».

اما رأی‌ من‌ آن‌ است‌ كه‌ حضرت‌ عایشه لدر آن‌ وقت‌ از ۱۳ سال‌ كمتر و از ۱۶ سال‌ بیشتر نبوده‌ است‌؛ چراكه‌ اگر قبول‌ كنیم‌ ازدواج‌ و منتقل‌ شدن‌ عایشه ل‌ به‌ خانه‌ی‌ پیامبر جدر سن‌ نه‌ سالگی‌ صورت‌ گرفته‌، پس‌ باید این‌ پیش‌ فرض‌ را نیز قبول‌ كنیم‌ كه‌ خواستگاری‌ در سن‌ چهار سالگی‌ انجام‌ گرفته‌ است‌ و این‌ كار با هدف‌ و انگیزه‌ی‌ «خوله‌» برای‌ دور كردن‌ حزن‌ و اندوه‌ از رسول‌ اكرم‌ جو جایگزین‌ كردن‌ فرد دیگری‌ به‌ جای‌ حضرت‌ خدیجه‌ لسازگاری‌ ندارد و عقل‌ و منطق‌ آن‌ را نمی‌پسندد؛ چراكه‌ ازدواج‌ با دختر چهار ساله‌ كه‌ هنوز استعداد زناشویی‌ را ندارد و از روابط‌ زن‌ و شوهر كاملاً بی‌اطلاع‌ است‌، خالی‌ از حكمت‌ است‌ و تلاش‌ و كوشش‌ «خوله‌» برای‌ خواستگاری‌ از دختر كوچكی‌ به‌ امید اینكه‌ در آینده‌ بزرگ‌ شود، و همچنین‌ به‌ انتظار نشستن‌ رسول‌الله جبرای‌ چندین‌ سال‌، با آن‌ همه‌ غم‌ و اندوه‌، كار عبث‌ و بیهوده‌ای‌ به‌ نظر می‌رسد» [۴].

در اینجا ما می‌توانیم‌ به‌ یک رأی‌ معتدل‌ دست‌ پیدا كنیم‌ و آن‌ اینكه‌، چنان‌ كه‌ تصدیق‌ كنیم‌ عایشه ل‌ قبلاً برای‌ «جبیر بن‌ مطعم‌» در نظر گرفته‌ شده‌ بود، معلوم‌ می‌شود كه‌ این‌ خواستگاری‌ و عهد و پیمان‌، قبل‌ از اسلام‌ ابوبكر سصورت‌ گرفته‌ است‌.

حال‌ دو فرضیه‌ پیش‌ می‌آید؛ اول‌ اینكه‌ در وقت‌ خواستگاری‌ عایشه ل‌ برای‌ «جبیر»، عایشه ل‌ به‌ دنیا نیامده‌ باشد، همچنان‌كه‌ در بین‌ عرب‌ها این‌ رسم‌ جاری‌ بوده‌ است‌. و نظریه دوم‌ اینكه‌ عایشه ل‌ در آن‌ هنگام‌ تازه‌ متولد شده‌ باشد.

در هر صورت‌ می‌دانیم‌ كه‌ حضرت‌ خدیجه‌ لدر سال‌ دهم‌ بعثت‌ وفات‌ یافته‌ است‌ و این‌ فاصله‌ی‌ زمانی‌، یعنی‌ از وفات‌ خدیجه لتا ازدواج‌ با عایشه ل، پنج‌ سال‌ بوده‌ است‌. بنابراین‌، سن‌ عایشه ل‌ در وقت‌ ازدواج‌ بین‌ ۱۳ تا ۱۶ سال‌ بوده‌ است [۵].

[۳] عائشة المبرَّئة، ص‌ ۱۴. [۴] أم‌المؤمنین‌ عائشة المبرئة، ص‌ ۱۶. [۵] منبع‌ سابق‌.