ازدواج رسول الله جبا عايشه ل
هنگامی كه رسول اكرم جهمسر وفادار و جانفدایش، حضرت خدیجه كبری لرا از دست داد، غم و اندوه بزرگی بر آن حضرت جوارد آمد؛ چراكه خدیجه جزو اولین افرادی بود كه به رسالت رسولالله جایمان آورد و وارد اسلام شد و چه جانفداییهایی كه به خاطر رسولاكرم جاز خود نشان داد. تمامی این خصلتهای نیكوی خدیجه لسبب شد كه عشق و محبّت شدیدی بین او و رسولالله جنمایان شود. به همین علت، دوری و فراق چنین همسر مهربان و دلسوزی برای رسول اكرم جبسیار تلخ و دردناک بود.
در همین سال مشكلات دیگری نیز بر رسولاكرم جوارد آمد، به همین جهت، این سال را «عامالحزن» نامیدهاند.
یاران و اصحاب گرانقدر رسولالله جكه دوست نداشتند حتی برای یک لحظه، محبوب خویش را در ناراحتی و غم و اندوه مشاهده نمایند، ترجیح میدادند كه خودشان فدا شوند، از بین بروند، تكه تكه شوند، اما رسولالله جرا یک لحظه در ناراحتی و غم و اندوه نبینند، سعی میكردند هر طوری شده در مورد ازدواج با فردی دیگر، به رسولالله جپیشنهاد بدهند، اما كسی جرأت این كار را نداشت.
بالاخره این سكوت تلخ و این درد جانكاه با دخالت و ورود «خَولة بنت حكیم» به این میدان، شكسته شد.
روزی «خَوله» نزد رسول اكرم جآمد. هنوز آثار درد و اندوه فراق خدیجه لبر چهرهی نازنین پیامبر جنمایان بود. «خوله» پس از گفتگویی كوتاه گفت:
«یا رسولالله! آیا نمیخواهید ازدواج كنید؟».
پیامبر جفرمود: «با چه كسی؟».
خوله: «دوشیره یا بیوه؟».
پیامبر ج: «دوشیزه كیست و بیوه كیست؟».
خوله: «دوشیزه، عایشه ل دختر ابوبكر و بیوه، سوده دختر زمعة».
پیامبر جفرمود: «برو با آنها صحبت كن» [۲].
[۲] نساء أهل البیت: ص ۱۱۱.