فحش و ناسزا و تنبیه بدنی زن در ملأ عام
بدترین روز زندگی زناشوییشان روز جمعه بود، به ویژه پس از آنکه مرد با صدای بلند اعلام میکرد که از نماز جمعه برگشته است. اما او باز میگشت و همسرش را میزد و به خاطر بیارزشترین و کم اهمیتترین مسأله او را به باد کتک میگرفت. زن که در دوران کودکی پدرش را از دست داده بود و برادری هم نداشت تا او را از شر دشنام و کتک همسرش رهایی دهد از رفتار همسرش فقط به خدا پناه میبرد. همچنان زن از این وضع رنج میبرد که همسرش با صدای بلند و به زبان عربی فصیح او را دشنام میداد و همانند قرائت نماز همه قواعد درشت یا رقیق خواندن حروف را مراعات میکرد و میگفت: «یا ابنة الکلب»: «ای سگزاده»، «یا حمارة»: «ای ماده الاغ»!
روزی آن زوج سوار ماشین عمومی شدند تا به مسافرت بروند. در وسط راه راننده ، ماشین را متوقف کرد و از همه مسافران خواست پیاده شوند و کرایهای دو برابر معمول بپردازند. بسیاری از آنها از این کار امتناع کردند و از او خواستند در گرفتن کرایه انصاف را رعایت کند. اما مردی که همواره همسرش را دشنام میداد و این کار برایش به عادت تبدیل شده بود با زبان عربی فصیح خطاب به راننده گفت: «یا حمار»: «ای الاغ» ناگهان راننده خشمگین شد و فریاد زد: آیا مرا با زبان عربی فصیح دشنام میدهی؟ به خدا قسم اولین کسی خواهی بود که تو را میزنم و بر سرش پرید و در حضور مردم او را زیر مشت و لگد گرفت. زن آن مرد در درونش بسیار خوشحال بود که خداوند کسی را فرستاد که انتقام او را از همسرش گرفت و او به خاطر حماقتش کتک خورد!