در آغوش کشیدن و فراق
جوانی سراسیمه و پریشان یک ماه پس از عقد ازدواج به سویم آمد. او به در آغوشگرفتن نامزدش عادت کرده بود. جالب اینکه چون خجالتی و کمرو بود همین کار را با مادر نامزدش هم انجام میداد. پس از مدتی احساس کرد که مادر نامزدش میخواهد او را بیش از حد لازم در آغوشش نگه دارد. یک روز که به تنهایی در اتاقش خوابیده بود، ناگهان مادر نامزدنش وارد شد، صبح هنگامی که جوان از خواب بیدار شد مشاهده کرد که آن زن او را به شدت و با شهوت فراوان در آغوش گرفته است و به او محبت و او را تحریک میکند تا شهوتش را سیراب کند. زیرا همسرش از سالها پیش دیگر قادر به ارضای او نبود. شیطان بر جوان غلبه کرد و قبل از اینکه با نامزدش نزدیکی کند با مادر نامزدش نزدیکی کرد. در نتیجه دادگاه حکم به فسخ عقد ازدواج و از هم پاشیدن کانون آن خانواده را صادر کرد.
به همین دلیل باید زن و مرد فقط همدیگر را در آغوش بکشند و در این کار حریم دین و اخلاق را در نظر داشته باشند.