(۳) اندیشیدن و ترس
برای استفاده صحیح و کامل از قرآن مجید ما باید در فکر بهرهبرداری از آن باشیم و در دل شوق طلب فهم قرآن مجید داشته باشیم، از این جاست که خداوند فرموده است:
﴿هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢﴾[البقرة: ۲].
«کسانی را که میترسند راهنمایی میکند».
حضرت حجة الاسلام مولانا محمد قاسم نانوتوی/میفرماید: «در این آیه مراد از تقوی معنی اصطلاحی نیست بلکه هدف معنی لغوی آن است که عبارت است از: خوف و اندیشه و بنابراین تعبیر، منظور آیه چنین است: «آنانی که در دل خوف و اندیشه اصلاح دارند قرآن مجید آنها را هدایت و راهنمایی میکند».
حضرت مولانا نانوتوی/ برای بیان این مطلب، استدلال بسیار دقیقی از سورۀ مبارکه واللیل نموده است، در ابتدای سوره واللیل آیه چنین است:
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٦﴾[الليل: ۵-۶].
«امّا کسى که بخشید و پرهیزگارى کرد. و [آیین] نیک را تصدیق کرد».
و در ادامۀ آن آمده است:
﴿وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ٨ وَكَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٩﴾[الليل: ۸-٩].
«و امّا هر کس که بخل ورزید و [خود را] بى نیاز شمرد . و [آیین] نیک را دروغ انگاشت».
در اینجا از صنعت (تضاد) استفاده شده که در آیه اول اعطاء و در آیه دوم بخل بکار رفته است، و نیز در آیه اول صدق و در آیه دوم کذب، و همچنین بین کلمه «اتّقی» و «استغنی» تقابل بکار رفته و بنابراین تقابل معنی تقوی متضاد معنی استغنی است و استغنی یعنی بیفکری، پس معنی تقوی عبارت است از فکر، اندیشه و ترس [۲۶].
و مسلماً برای استفاده از قرآن مجید احساس نیاز واقعی و راستین لازم است و جز آن راه دیگری وجود ندارد و مراد از احساس نیاز یعنی بکارگیری اسبابی که در فهم قرآن مجید کمک میکنند و دوری از آنچه که مانع درک آن میشوند.
حافظ جلالالدین سیوطی در کتاب «الاتقان» از کتاب «البرهان» ابوالمعالی چنین نقل کرده است که: شخص اهل بدعت و آنکه در دلش تکبر، هوای نفس و حب دنیا باشد و شخصی که آلوده به گناه است و انسان دارای ایمان سست و آن کسی که در تفسیر قرآن مجید بدون تحقیق به گفتههای افراد غیر موثق استناد میکند، او قرآن مجید را نمیفهمد و اسرار و رموز قرآنی برای او آشکار نمیشوند.
پس از بیان این مطلب امام جلالالدین سیوطی برای اثبات آن از آیۀ ذیل استدلال مینماید:
﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَايَٰتِيَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ﴾[الأعراف: ۱۴۶].
«به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبر میورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف میسازم».
و در تفسیر این آیه قول سفیانبن عیینه/را نقل میکند که فرمود: «از این اشخاص فهم قرآن سلب میشود» [۲٧].
و آیه ذیل نیز به این مطلب اشاره دارد که:
﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكۡرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِيدٞ٣٧﴾[ق: ۳٧].
«در این تذکری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرامیدهد در حالی که حاضر باشد».
امام ابن قیم/در تفسیر این آیه چنین میفرماید: «برای اثرگذاری شیء چند امر لازم است: ۱- وجود شیء اثرکننده، ۲- تأثیرپذیری، ۳- شرایط تأثیرپذیری، ۴- عدم موانع».
در آیه مذکور شرایط فوق دیده میشوند که عبارت:
﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكۡرَىٰ﴾[ق: ۳٧].
اشاره به طرف مؤثر شده و از:
﴿ِمَن كَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ﴾[ق: ۳٧].
به تأثیرپذیری، و مراد از قلب یعنی قلب بیدار، چنانکه قرآن مجید میفرماید:
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِينٞ٦٩ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيّٗا﴾[يس: ۶٩-٧۰].
«این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است. تا افرادی را که زندهاند (حیات قلبی) بیم دهد».
﴿أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ﴾[ق: ۳٧].
گوش فرادادن و برای متأثر شدن به گوش دل شنیدن ضروری است و جمله:
﴿وَهُوَ شَهِيدٞ٣٧﴾[ق: ۳٧].
به طرف موانع اشاره میکند که مراد حضور قلبی است چون غفلت و بیفکری مانع تأثیرپذیریاند.
پس چون مؤثر یعنی قرآن و محل پذیرش اثر یعنی قلب بیدار و شرایط تأثیر یعنی توجه کامل دیده شد و عدم موانع اثر یعنی غفلت و بیفکری نباشد، انشاءالله بهرهمندی و استفاده کامل خواهد شد [۲۸].
***
[۲۶] ملفوظات تهانوی، ٧/۴٧۶. [۲٧] الاتقان، ۲/۱۸۱. [۲۸] تفسیر القیم، ص ۴۴۴.