(۵) تشریح الفاظ قرآن
بهترین روش تشریح الفاظ قرآن توسط خود قرآن است، و بعد از آن سنت پیامبر ج، و سپس اقوال صحابه و تابعین، و چون قرآن مجید به زبان عربی است مسلماً در تشریح آن نیازی مبرمی به لغت عرب دارد، البته با اهمیت بسزای زبان عربی باز این امر هم قابل توجه است که در قرآن اصطلاحاتی نیز وجود دارد، که تنها از خود قرآن و سنت درک و فهمیده میشوند. مثلاً: در سوره فاتحه لفظ: ﴿ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ٦﴾آمده است که معنای لغوی آن راه راست است، ولی اینکه مراد قرآن از راه راست چه راهی است؟
در آیه تشریح آن آمده است که:
﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾[الفاتحة: ٧].
«راه کسانی که بر آنان انعام نمود».
و انعام بر چه اشخاصی شد؟ خود قرآن در جای دیگر آن را تشریح مینماید که:
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ﴾[النساء: ۶٩].
«و کسی که خدا و پیامبر جرا اطاعت کند همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان اتمام کرده از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهای خوبی هستند».
پس از این روشن گردید که مراد از صراط مستقیم، راه انبیا، صدیقان، شهدا و صالحان است.
همچنین در آخر سورۀ آلعمران آمده است که خلقت زمین و آسمان و گردش شب و روز نشانههایی برای خردمندان میباشند، در این بحث قرآن مجید کلمۀ: ﴿أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾را برای عاقلان بکار برده است، و اینکه مراد قرآن از ﴿أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾چه کسانی هستند؟
خود قرآن بیان میکند که ﴿أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾کسانی هستند که در حالت ایستاده و یا نشسته در هر حال خداوند متعال را یاد میکنند. در قرآن مجید به نسبت عبادات، کلمات صلاة، زکات، صوم و حج بکار رفته است که صلاة در لغت به معنای دعا، و زکات به معنای رشد و نمو، و صوم به معنای قصد است. و روشن است که معنای این الفاظ مراد قرآن نمیباشد، بلکه مفهوم خاصی است که آن را سنت بیان میکند و اگر این تشریح را نپذیریم و تنها لغت را مدنظرمان قرار دهیم معنی این است که عبادت حقیقتی ندارند.
و بر این اساس حافظ ابن قیم/میفرماید: قرآن مجید از خود اسلوب مخصوصی دارد و دارای معانی متعددی است که تفسیر کردن قرآن بدون آگاهی به آن اسلوب جایز نیست [۳۲].
مشکل اساسی که در عصر حاضر با آن مواجه هستیم این است که برخی با خواندن چند کتاب عربی خود را محقق و اهل استنباط و استناد در مباحث قرآنی میدانند و این عمل جرأتی غیر اصولی و اقدامی غیر مسئولانه است.
حضرت شیخ الاسلام ابن تیمیه/در رساله «اصول تفسیر، ص ٧۶» در بحث اشتباهات تفسیری نوشتهاند: گروه دوم آنان که قرآن را فقط به اعتبار لغت عربی تفسیر میکنند بدون در نظر گرفتن ارادۀ نازلکنندۀ قرآن و کسی که قرآن بر او نازل شد و یا اشخاصی که اولین مخاطب قرآن بودهاند.
علامه قرطبی (م ۶٧۶ ه ق) در تفسیر «الجامع لأحکام القرآن» میفرماید: کسی که بدون بکارگیری سماع و نقل فقط با ادبیات عربی قرآن مجید را تفسیر میکند با اشتباهای زیادی مواجه گشته و مرتکب تفسیر به رأی میشود، در تفسیر و تشریح الفاظ قرآنی، تشریحات و توضیحات حضرت محمد ج لازم و ضروری است و اگر نه نتیجه بسیار خطرناک است. در این مورد کلام حضرت علامه انورشاه کشمیری/بسیار مناسب است که میفرماید: قرآن مجید در معنی مفردات، آن کلمهای را انتخاب کرده که کاملاً مطابق با معنای حقیقی و عرف باشد که انسان و جن از آوردن چنین تعبیری ناتوانند، مثلاً کلمه توفی در فرهنگ جاهلیت بر مرگ اطلاق نمیشود؛ زیرا به اعتقاد آنان، مرگ یعنی فنای و نابودی روح و جسم توفی یعنی وصول و تحویل، و مرگ وصول و تحویل نیست، ولی قرآن مجید کلمه توفی را بر مرگ اطلاق نموده و این مطلب را ثابت کرده که مرگ وصول و رسیدن به حق است نه فنای محض، پس با اطلاق یک لفظ حقیقت مرگ را بیان کرد. و بسا اوقات این لفظ توفی به معنای وصول جسم و روح نیز اطلاق میگردد [۳۳].
خلاصه اینکه از بیانات حضرت علامه انورشاه/چنین ثابت میشود که قرآن مجید در کاربرد لفظی نسبت به موقعیت آن و ادای مطلب اهمیت خاصی را در نظر داشته و گاهی با استفاده از یک لفظ یک مسئله بیان میشود. بنابراین، تعیین و تشریح الفاظ قرآن مجید باید با احتیاط کامل انجام شود.
[۳۲] تفسیر القیم، ص ۲۶٩. [۳۳] در تقریظی که حضرت علامه انورشاه کشمیری/بر حواشی قرآن مولانا احمد علی/نوشتهاند این عبارت وجود دارد.