(٧) روایات تفسیری
در تشریح الفاظ قرآن مجید و تعیین مطالب آن از کاربرد احادیث پیامبرج و اقوال صحابه و تابعین بحث شد.
بنابراین، لازم است که روایات تفسیری تجزیه و تحلیل شوند نسبت به روایات افراط و تفریط زیادی شده است، چنانکه بعضی از علما روایات تفسیری را بدون نقد و تحقیق میپذیرند و گروهی تمام روایات تفسیری را با شک و شبهه مینگرند و روشن است که هیچکدام از این دو گروه کاملاً برحق نیستند ولی راه درست، اعتدال و میانهروی است، یعنی آن روایاتی که بر اصول تعیین شدۀ محدثان موافقت دارد پذیرفته شوند و اگر نه ترک گردند.
به اعتبار تاریخ، روایات تفسیری به سه دوره تقسیم میشوند:
۱- عصر اصحاب پیامبر ج، آن کسانی که فهم قرآن مجید را به بهترین شیوه از محضر پیامبر ج کسب نمودند.
با آنکه اصحابشعرب بودند و قرآن به زبان آنان نازل شد ولی باز هم آنان در فهم قرآن، خودشان را محتاج و مطیع حضرت پیامبرج، میدانستند و اگر هدف لفظ و یا آیهای از قرآن مجید را درک نمیکردند از پیامبر اکرمج، میپرسیدند و آن حضرتج آیات را توضیح و تشریح میداد.
اصحاب بزرگوار در مجالس و محافل علمی خویش بسیاری از نکات مهم قرآن مجید را حل و بیان مینمودند و در شرح الفاظ غریب قرآن از دیوان اشعار عرب استفاده میبردند و با تدبر در آیات احکام، مسایل را استنباط و استخراج مینموده و شأن نزول آیات قرآن را بیان میکردند و اگر شخصی در بیان معانی و مطالب قرآن دچار اشتباهی میشد او را راهنمایی و اصلاح مینمودند.
از میان اصحاب پیامبر ج ده نفر در این فن مهارت و تخصص داشتند که عبارتند از: خلفای راشدین، حضرت عبدالله بن مسعود، حضرت عبدالله بن عباس، حضرت اُبیبن کعب، حضرت زیدبن ثابت، حضرت ابوموسی اشعری و حضرت عبدالله بن زبیرش اجمعین.
از جمله صحابهای که غیر از آن ده نفر روایاتی در تفسیر دارند حضرت ابوهریره، حضرت انسبن مالک، حضرت عبدالله بن عمر، حضرت جابر و حضرت عبد الله بن عمروبن العاص و حضرت سیده عایشه امالمؤمنین – شاجمعین- را نیز میتوان نام برد، البته روایاتی تفسیریی که از صحابه رسیده است در مقایسه با آن ده نفر که قبلاً نام برده شد بسیار اندک است.
اکثر روایات حضرت عبدالله بن عمرو بن العاص نسبت به داستانها و فتنههاست [۳٧].
در میان خلفای راشدین بیش از همه از حضرت علیبن ابیطالبسروایات تفسیری رسیده است [۳۸]، و بعد از ایشان بیشترین روایات تفسیری از حضرت عبدالله بن عباسبرسیده است.
از صحابه، یک مجموعه روایات تفسیری به حضرت اُبیبن کعب منسوب است که ابن جریر طبری/بیشترین روایات تفسیری را از آن نقل کرده است.
و نیز حاکم نیشابوری در مستدرک و امام احمد بن حنبل از آن نقل کردهاند [۳٩]. پس از عصر صحابهشدور تابعین است که در این زمان مکه و کوفه در تعلیم قرآن از اهمیت بسزایی برخوردار بودند. زیرا در مکه معظمه چشمۀ فیاض علوم حضرت عبدالله بن عباس و شاگردانش چون: حضرت مجاهد (م ۱۰۲-۱۰۳ ه، سعیدبن جبیر (م٩۴ ه،) عکرمه (م ۱۰۶-۱۰٧ هـ)، حضرت طاوس (م ۱۰۶ هـ) و حضرت عطاء بن رباح (م ۱۱۴هـ) جاری بود.
و در کوفه حضرت عبدالله ابن مسعود و اصحاب او امثال حضرت عقلمه بن قیس (م ۱۰۲ هـ)، حضرت اسودبن یزید (م ٧۵ هـ)، حضرت ابراهیم نخعی (م ٩۵ هـ) و امام شعبی (م ۱۰۵ هـ) مشغول خدمت تعلیم قرآن بودند.
علاوه بر افراد مذکور، مشاهیر دیگری چون حضرت حسنبصری (م ۱۲۱ هـ ق)، عطاءبن أبیمسلم خراسانی، محمدبن کعب القرظی (م ۱۱٧ هـ)، ابوالعالیه رفیعبن مهران الرباحی (م ٩۰ هـ)، ضحاک بن مزاحم (م ۱۰۵ هـ)، عطیهبن سعید العوفی (م ۱۱۱ هـ)، قتادهبن دعامه (م ۱۱٧ هـ)، ابومالک زیدبن اسلم بن انس، و مرّه همدانی (م ٧۶ هـ)، را میتوان نام برد.
صاحب کتاب کشف الظنون در باب ذکر کتابهای تفسیر، تفاسیر ذیل را به تابعین نسبت داده است که عبارتند از: ۱- تفسیر عکرمه، ۲- تفسیر عوفی، ۳- تفسیر مجاهد، ۴- تفسیر والبی، ۵- تفسیر زیدبن اسلم.
ابن الوزیر یمنی در کتاب ایثار الحق، تفسیر علیبن طلحه هاشمی شاگرد حضرت عبدالله بن عباس و نیز تفسیر امام حسن بصری، تفسیر عطاء بن رباح و تفسیر احمد بن کعب القرظی را ذکر کرده است.
حافظابن حجر عسقلانی نسبت به تفسیر علیبن طلحه مینویسد: «یک نسخه از آن نزد شیخ ابوصالح کاتب امام لیثبن سعد موجود بود».
امام احمد بن حنبل/میفرماید: «اگر کسی فقط به خاطر این تفسیر به مصر سفر کند این ارزش را دارد».
ابوجعفر نحاس (م ۳۸۰ هـ) در کتاب الناسخ و المنسوخ از این تفسیر بخش بزرگی را آورده است، و حافظابن جریر در تفسیر از آن نقل کرده است.
تفسیری که به نام تفسیر عطاء بن دینار مشهور است از حضرت سعیدبن جبیر است.
نسبت به تلاشهای تفسیری این دوره امور ذیل قابل توجه هستند:
۱- مهمترین و بیشترین بخش تفاسیر این دوره از روایات و اقوال صحابه تشکیل میشود.
تابعین با تلاش، تفحص و اجتهاد مسایل را استنباط مینمودند که امام بخاری/تشریحات لغوی آنان را نسبت به قرآن در «الجامع الصحیح» آورده است.
۲- از میان شاگردان حضرت عبدالله بن عباسبحضرت مجاهد/مقام و منزلت خاصی دارد.
حضرت شیخ الاسلام حافظ ابن تیمیه/میفرماید: بر تفسیر مجاهد اکثر ائمه چون سفیان ثوری، امام شافعی، احمدبن حنبل و امام بخاری/اعتماد کردهاند و امام سفیان ثوری/میفرماید: اگر شخصی تفسیر مجاهد را یافت برایش کافی است [۴۰].
۳- با وجود عظمت و منزلت حضرت مجاهد رحمهالله دو قول او را ائمه تفسیر نمیپذیرند: ۱- تفسیر مقام محمود، ۲- تفسیر ﴿إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣﴾ [۴۱].
۴- مؤلف کتاب فجر الاسلام از طبقات ابن سعد جلد ۵، ص ۳۴۴ نقل کرده است که بعضی از علما در پذیرفتن برخی از اقوال امام مجاهد تأمل میکردند، ولی خود نویسنده فجر الاسلام میگوید: من در صداقت امام مجاهد کسی را مردّد و دودل نیافتم [۴۲].
۵- حضرت امام مجاهد از قرائت حضرت عبدالله بن مسعودسبسیار استفاده نموده، خود ایشان میگوید: «اگر من قبل از استفسارهایم از حضرت عبدالله بن عباس قرآن را به قرائت حضرت عبدالله بن مسعود میخواندم نیازی به بسیاری از پرسشها نداشتم» [۴۳].
۶- از روایات تفسیریی که به حضرت عبدالله بن عباسبمنسوب هستند در برخی سندها انقطاع وجود دارد ولی راویان آن روایات معتبر هستند، چنانکه در این مورد حافظ ابن تیمیه/راویان ذیل را نام برده است که عبارتند از: سدی کبیر، ضحاک، علیبن ابی طلحه و قتاده.
و در برخی دیگر از سندها ضعف دیده میشد مانند:
۱- جویبر بن سعید عن ضحاک عن ابن عباس که در این سند جویبر راوی ضعیفی است.
۲- عبیدالله بن سلیمان عن الضحاک عن ابن عباسسکه در این سند عبیدالله بن سلیمان راوی ضعیفی است.
۳- محمدبن سعید العوفی عن آبائه عن عطیه العوفی که در این سند عطیه راوی ضعیفی است.
۴- محمد السائب الکلبی عن أبیصالح باذام عن ابن عباس که در سند باذام راوی ضعیف و کلبی کذاب است.
ابن عساکر در (ج ۱، ص ۱۶۶) تاریخ خویش میگوید: «حق است که کتاب کلبی دفن گردد».
امام حافظ ابن تیمیه/میفرماید: «کلبی، سدی صغیر و مقاتل بن سلیمان جزو راویان متروک هستند و صاحب کشف الظنون نیز این چنین فرموده است».
۵- بعد عصر تابعین دوره تبع تابعین آغاز میشود و مهمترین عملکرد آنان جمعآوری و اشاعه اقوال صحابه و تابعین است، ولی بدون از جرح و تنقید، إلا ما شاءالله، و در این دوره شخصیات ذیل قابل ذکر هستند: حضرت سفیان بن عیینه (م ۲۳۰)، یزید بن هارون السلمی (م ۲۰۶ هـ)، عبدالرزاق بن همام (م ۲۱۱ هـ)، آدمبن أبیإیاس (م ۲۳۰ هـ)، روحبن عباده (م ۲۰۵هـ، سعیدبن داود (م ۲۲۰ هـ)، ابوبکر ابن ابیشیبه (م ۲۳۵ هـ)، عبدبن حمید (م ۲۴٩ هـ)، و ابن وهب (م ۱٩٩هـ)، در این دوره بر اساس کثرت روایات تفسیری دامنه و دایره علم تفسیر بسیار گسترش یافت.
از میان تفاسیری که صاحب کشف الظنون نام برده است، تفاسیر ذیل به این دوره تعلق دارند: ۱- تفسیر ابن جریح (م ۱۵۰ هـ)، ۲- تفسیر مقاتل (م ۱۵۰ هـ)، ۳- تفسیر آدم بن أبیإیاس (م ۲۳۰هـ)، ۴- تفسیر شعبه بن الحجاج (م ۱۶۰ هـ)، ۵- تفسیر عبدالرزاق بن همام (م ۲۱۱ هـ)، ۶- تفسیر عبدبن حمید (م ۲۴٩ هـ)، ٧- تفسیر وکیعبن الجراح (م ۱٧٩هـ)، ۸- تفسیر یزیدبن هارون (م ۱۱٧هـ)، ٩- در «التهذیب» جمعآوری تفسیری را به روح بن عباده (م ۲۰۵ هـ) نسبت داده است، ۱۰- خطیب نیز تفسیر ابوبکر بن ابیشیبه را نام برده است.
۱۱- گفته شده سعیدبن داود هم تفسیری داشته است [۴۴].
۱۲- تفسیر سفیان ثوری (م ۱٧٩ هـ) [۴۵].
۱۳- تفسیر امام مالک/ [۴۶].
البته نسبت به تفاسیر مذکور این مطلب قابل توجه است که هیچ یک از آنها مجموعه کامل و مرتب قرآن مجید از اول تا انتها نمیباشد، بلکه هر یک آن تعداد روایات تفسیر که نزد آنان وجود داشته آن را به شکل مجموعۀ تفسیری گرد آوردهاند.
و نزد ما نخستین مجموعه تفسیری که به طور کامل و مرتب تمام مصحف را شامل میشود تفسیر ابن جریر است که ایشان این تفسیر را از مجموعۀ ذخایر روایات تفسیری مکتوب و روایات زبانی علما جمعآوری کرده و آن را از تغییرات و حوادث روزگار محفوظ نموده است، مأخذ ایشان در تفسیرش منابع ذیل هستند:
۱- کتابهای تفسیری حضرت عبدالله بن عباسب، ۲- سعیدبن جبیر/، ۳- مجاهد/، ۴- قتاده بن دعامه/، ۵- حسن بصری / ، ۶- عکرمه/، ٧- ضحاکبن مزاحم/ ، ۸- عبدالله بن مسعود س، ٩- عبدالرحمان بن زید بن اسلمس، ۱۰- ابن جریح/، ۱۱- مقاتل/، علاوه از کتابهای مذکور احادیث مشهور و مستندی که بر حسب نیاز در مواضع مختلف ذکر شدهاند.
قبلاً نیز بحث شد اما ابن جریر تفیسر ابیبن کعب و علیبن طلحه را مأخذ تفسیرش قرار داده است.
نسبت به روایات تفسیری، سه دورۀ مهم وجود داشت که با اختصار بیان گردید البته در این باره باید به این نکته مهم و اساسی توجه داشت که بررسی روایات تفسیری طبق قواعد علوم حدیث اهمیت بسزایی دارد. لذا اگر روایتی طبق علوم حدیث از نقص و عیبی برخوردار نبود باید آن را پذیرفت و اگر حدیثی در متن و یا سند اشکال و ایرادی داشت با بیان رتبه آن را ذکر نموده و در محل، موافق به درجهاش بر آن عمل گردد.
و بنابراین امر اساسی میبینیم که حضرت شاه عبدالعزیز دهلوی/تفسیر ابن جریر را که مهمترین ذخیرۀ روایات تفسیری است در طبقه چهارم کتابهای حدیث قرار داده است، و نسبت به کتابهای این طبقه میفرماید: اگر شخصی میخواهد روایات این کتابها را تحقیق کند بر او لازم است جهت آشنایی با راویان این کتابها از کتاب میزان الاعتدال امام ذهبی/و لسان المیزان امام ابن حجر عسقلانی استفاده نماید.
و برای حل الفاظ غریب و مشکل و درک عبارات مبهم میتواند از کتاب مجمع البحار علامه محمد طاهر گجراتی استفاده کند.
***
[۳٧] الاتقان. [۳۸] علت این تفاوت زودتر از دنیا رفتن خلفای سهگانه است (مترجم). [۳٩] مبادی تفسیر خضرمی و دمیاطی. [۴۰] تفسیر سوره اخلاص، ص ٩۴. [۴۱] تفسیر روح المعانی سوره مبارکه اسراء. [۴۲] فجر الاسلام، ۱/۲۵۲. [۴۳] الروض الانف، ۱/۲۲۰. [۴۴] مرآة التفسیر. [۴۵] در کتاب خانه رامپور وجود دارد. [۴۶] حیات امام مالک، ص ۶۸.