قاعدۀ یازدهم: تعبیر، قیاس و تشبیه و ظنّ است نه قطع و یقین
تعبیر، قیاس و تشبیه و ظنّ است نه قطع و یقین و برای ایجاد أنس است و تا زمانیکه آشکار نشده قسم بر آن جائز نیست مگر اینکه صدق آن در بیداری ظاهر شود:
دلیل آن، قول خداوند است در مورد یوسف: ﴿وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُۥ نَاجٖ مِّنۡهُمَا ٱذۡكُرۡنِي عِندَ رَبِّكَ﴾[یوسف: ۴۲].
«و(یوسف) به آن یکى از آن دو نفر، که مىدانست رهایى مىیابد، گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) یادآورى کن».
مثال:
در حالیکه ابن سیرین نهار میخورد، زنی پیش او آمد و گفت یا ابابکر خواب دیدهام. ابن سیرین گفت خوابت را میگویی یا اجازه میدهی غذایم بخورم؟ زن گفت: اجازه میدهم سپس در حالیکه ابن سیرین غذا میخورد گفت: حکایت کن. زن گفت: در خواب دیدم که ماه داخل ثریا شد و کسی پشت سرم مرا صدا کرد و گفت: پیش ابن سیرین برو و خوابت را تعریف کن. ابن سیرین دست از غذا کشید و گفت: وای بر تو! چه دیدهای؟ زن دوباره خوابش را تعریف کرد. ابن سیرین رنگش پرید و برخاست در حالیکه دست به شکمش گرفته بود. خواهرش گفت: تو را چه شده؟ ابن سیرین گفت: این خانم میگوید که من هفت روز دیگر میمیرم. اشعث گفت: هفت روز شمردیم و در روز هفتم ابن سیرین را دفن کردیم [۴]. چون نشانهای صدق این رؤیا در مورد ابن سیرین در بیداری ظاهر شدند، میشود به آن یقین پیدا کرد. اما اگر در عالم حقیقی دلیلی بر صدق رؤیا نبود فقط ظن و گمان است و بس.
[۴] به مستظرف نگاه کن، ۴۱۲/۲.