قواعد ناب در تعبیر خواب

فهرست کتاب

قاعدۀ سی‌ام: هر خوابی که تأویل آن به دلیل وجود رمزهای متضاد مشکل گردد، بر رمز واضح آن اعتماد می‌شود

قاعدۀ سی‌ام: هر خوابی که تأویل آن به دلیل وجود رمزهای متضاد مشکل گردد، بر رمز واضح آن اعتماد می‌شود

به رمزهای ضعیف توجه نمی‌شود چون شاید از خواب آشفته یا گفتار نفسانی باشد. هر گاه فهم رمزها دشوار گردید، نادیده گرفته می‌شوند و رمز مجهول بر معنای معلوم حمل می‌گردد.

مثال:

حجاج بن یوسف در خواب دید که دو جاریه از حورالعین از آسمان فرود آمدند. حجاج یکی از آنها را گرفت و دیگری به آسمان برگشت، حجاج به خوابش خوشحال شد و آن را بر ابن سیرین عرضه کرد. ابن سیرین گفت: دو جاریه دو فتنه هستند که یکی از آنها مهار می‌شود، و دیگری مهار نمی‌شود. حجاج فتنه ابن اشعث را مهار کرد، ولی فتنۀ ابن المهلب را نتوانست مهار کند.

در اینجا دو رمز وجود دارد یکی جاریه و دیگری حورالعین و آنها با هم متضاد هستند چون حورالعین هرگز از خیمه‌‌ها بیرون نمی‌روند، ولی این دو جاریه بر زمین فرو آمدند، پس به رمز واضح یعنی؛ جاریه توجه می‌شود و از آن، جور و ظلم فهم می‌گردد. پیامبرصمی‌فرماید: «ما تركت بعدي فتنة هي أضر على الرجال من النساء»: «هیچ فتنه‌ای بر جای نگذاشته‌ام که خطرناک‌تر باشد از فتنه‌ی زنان بر مردان. پس حجاج فتنۀ یکی از دو جاریه را مهار کرد.

از ابن سیرین نقل شده که زنی از او سؤال کرد در مورد خوابی که در آن، مردی را با قید و زنجیر دیده است. ابن سیرین به زن گفت: چنین چیزی ممکن نیست چون قید ثبات در دین و ایمان است و غل کفر و خیانت، پیامبرصفرموده است: «أحب القيدَ وأكره الغُلَّ والقيد ثبات في الدين»[مسلم].

قید را دوست دارم و از غلّ بیزارم. قید، ثبات در دین است. و امّا غلّ کفر و خیانت است، پس نمی‌شود مؤمن کافر باشد، زن گفت: به خدا قسم من این خواب را با حالت مناسب دیده‌ام و مثل اینست که حالا زنجیر و ساجور را در گردن او می‌بینم. «ساجور چوبی است که به گردن سگ می‌اندازند، قلاده» تا اسم ساجور را شنید ابن سیرین به زن گفت: بلی الآن فهمیدم چون ساجور از چوب است و چوب در خواب نفاق در دین است ﴿كَأَنَّهُمۡ خُشُبٞ مُّسَنَّدَةٞۖ[المنافقون: ۴].

«گوئی چوب‌های خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده‌اند». پس ساجور و غلّ با هم جمع شده‌اند و هر کدام تأویلش نفاق و کفر و خیانت است و آن دو در تأویل قوی‌تر هستند از قید که تنها است و با او شاهدی دیگر که آن را تقویت کند وجود ندارد پس آن مرد کسی است که خود را به کسی غیر از پدر خود، و به قومی غیر از قوم خود نسبت می‌دهد، و ادّعا می‌کند عرب است و از آنها هم نیست. زن گفت: إنا لِلّه وإنا اِليه راجعون.