قاعدۀ بیست و دوم: چیزی که عقلا محال است، ممکن است در خواب روی دهد از دو طریق:
۱- وسوسۀ شیطان: در حدیث صحیح آمده است که مردی به پیامبرصعرض کرد که در خواب دیدم سرم از تنم جدا شده است و من به دنبال سرم راه میروم. پیامبرصفرمود: «لا تخبر بتلعّب الشيطان بك في المنام». [سیر اعلام النبلاء ذهبی، (۶۱۷/۴) واسناد آن صحیح است. و نگاه به التقریب شماره (۷۲۸۹)، ص ۵۷۲].
«فریب و وسوسه شیطان را بازگو مکن».
۲- دروغ صاحب خواب: همچون داستان آن مردی که پیش عمرسآمد و گفت: در خواب دیدم که زمین سرسبز و خرّم شد و بعداً خشک و بیگیاه، دوباره سبز شد و سپس خشک و بیحاصل. عمرسگفت: تو ایمان میآوری و بعداً کافر میشوی، دوباره ایمان میآوری و سپس کافر میشوی، و با کفر از دنیا میروی. مرد گفت چیزی ندیدهام عمرسگفت: ﴿قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ ٱلَّذِي فِيهِ تَسۡتَفۡتِيَانِ ٤١﴾[یوسف:۴۱]. «و مطلبى که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعى و حتمى است».
همچنانکه برای دوست حضرت یوسف مقدر گردید، و یا همچون داستانی که چند پیش از ابن سیرین نقل کردیم. با وجود اینکه خواب دروغ است، اما تأویل آن به خاطر سزای خدا نسبت به دروغگو حقیقتاً روی میدهد. و اما واقع شدن محالاتی که به گمان مردم ممکن است، در خواب زیاد است. مانند؛ اینکه هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را میخورند و مانند؛ پرواز در آسمان.