سلف صالح و ایمان به قضا و قدر
ایمان به قضا و قدر در میان سلف صالح و مسلمانان صدر اسلام عامل تحرک و نشاط، ثبات و پایداری در جبهه جهاد و تلاش، و وسیلهی خودسازی و پایداری بشمار میرفت و مسلمانان در سایهی آن از روحیهی چنان بالائی برخوردار بودند که همت بزرگشان کوهها را از جا تکان میداد ایمان به قضا و قدر، و رضا به قضا به هنگام ابتلا به مصائب و مواجه با مشکلات عامل تقویت درون و آفرینش اطمینان بود چون در پرتو آن همه چیز را از خدا میدانستند و به قدر او ارجاع میدادند، با این نگرش به میدان جنگ میرفتند و پیروزی و شکست، سلامتی و شهادت را از سوی خدا میدانستند و به هر دو از عمق دل راضی و خرسند بودند با این اعتقاد به میدان کار و تلاش میرفتند و ثمرهی آن را از خدا میطلبیدند. ایمان به قضا و قدر هرگز آنها را وادار به تنبلی و تنآسایی نمیکرد بلکه به فعالیت و تلاششان وامیداشت.
اما متأسفانه امروز گروهی ناآگاهانه به بهانهی ایمان به قضا و قدر به تنبلی و تنآسایی روی آورده و برای آن توجیههای ناروا مینمایند که عقیده به قضا و قدر از آن مبرا است در واقع این گروه مصداق فرمودهی حضرت عمرسهستند که خطاب به عزلتگزیدگان در گوشهی مسجدالنبیجفرمود: «شما اهل توکل نیستید بلکه سربار و انگل جامعه (اهل تواکل) هستید لذا هرچه سریعتر اینجا را ترک کنید».