جواب
۹- خداوند عز وجل کتاب خود و سنت رسولص[وحی] را به صفات هدایت، نور، شفاء حق و امثال اینها توصیف کرده، بنابراین برای هیچ احدی شایسته نیست از این دو مصدر رویگردان شده و حقیقت را در منابع دیگری جستجو کند و اگر چنین کند از زمرهی کسانی خواهد بود که در کلام باری تعالی این چنین توبیخ شدهاند:
﴿أَتَسۡتَبۡدِلُونَ ٱلَّذِي هُوَ أَدۡنَىٰ بِٱلَّذِي هُوَ خَيۡرٌۚ﴾[البقرة: ۶۱].
«آیا بعوض آنچه که بهتر و برتر است، پایینتر (ادنی) را برمیگزینند».
نمونهی همچو انسانی مانند کسی است که از آب صاف و زلال و پاک رویگردان شود و آب راکد و بدبو را بر آن ترجیح دهد. یا حرکت در راه راست و هموار، در روز روشن را رها کرده، راه پر پیچ و خم را در ظلمت شب برگزیند یا از حرکت بدنبال راهنمای امین و خبیر اجتناب ورزد دنبالهرویی کور نابینا را در وحشت شب و در وسط جنگل پر از وحوش که حیوانات درنده عوعوکنان اطراف کورهراه را احاطه کرده و چاه و خار و کژدم و مار و سایر اشیاء و حیوانات موذی سراسر مسیر را پوشاندهاند، انتخاب کند و به خیال خام خود بپندارد این راهنمای نابینا او را امن و امان به سرمنزل مقصود خواهد رساند. نمونهی چنین کسی همانند شخصی است که از دستآوردهای علم پزشکی جدید رویگردان شود و برای معالجه امراض خود متوسل به نظریات پزشکی اطبای یونان باستان گردد.
۱۰- و اما آنچه پیرامون روش و دیدگاه برخی از دانشمندان و علمای قدیم - مبنی بر استفاده از روش فلسفی و عقلانی - بر زبان آوردید این مطلب بالفعل واقع شده و اسباب و عوامل فراوانی داشته است از جمله میل و رغبت گروهی به رد نظریات مخالفین خود، با همان لغت و اسلوب، و حجت و دلیلی که آنها بدان استناد جستهاند علت استناد این گروه به دلایل فلسفی بوده است. این گروه آراء و نظریات فلاسفه را با احتجاج به اقوال خود آنها رد کردهاند.
و اما آن عده از علما و دانشمندان که اسیر دام فلاسفه گشته و اقوال آنها را در قالبهای پسندیده ریخته و از آنها دفاع کرده و بدانها استناد جستهاند و آنها را مبنای عقیده و حکم خود قرار داده یا بوسیلهی آنها به مخالفت با حقایق عقاید اسلامی پرداختهاند نیات آنها را حوالهی خداوند متعال میکنیم و به تأکید اعلام میداریم آنها برای ما شایستگی الگو واقع شدن را ندارند چون پیروی از غیرمسلمان یا مسلمان غیرملتزم تنها در مواردی جایز است که در آن مورد مصاب واقع شده باشد. و در مواردی که راه خطا در پیش گرفتهاند پیروی از آنها و الگو قراردادنشان به هیچ وجه جایز نیست و هیچ احدی حق ندارد در موردی که به وضوح خطا و متناقض با دین است از کسی پیروی کند ولو آن کس داعیهی دانشمندی و فیلسوفی داشته باشد و آوازهی علم و دانشش به تمامی جهان رسیده باشد چون بر مسلمان واجب است تنها شریعت و حکم خدا را حَکم قرار دهد نه فلسفه و آراء دانشمندان را. خداوند متعال میفرماید:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾[النساء: ۶۵].
«نه این چنین نیست قسم به پروردگار تو ایمان ندارند تا آنگاه که تو را در مشاجرات بین خود حکم قرار دهند سپس در درون خود هیچ ناخوشایندی و حرجی از حکمیت و قضاوت شما نیابند و کاملا تسلیم (قضاوت تو) باشند».
۱۱- و اما ادعای حجر بر عقول و تضییق راههای معرفت، جزو عبارات گزاف و سخنان بیفایده است و برای این مقام صلاحیت و گنجایش ندارد چون ما به خود اجازه نمیدهیم بر خرد و اندیشهی هیچ کسی حجر بگذاریم و هرکس توان تمییز و جدایی بین حق و باطل را داشته باشد آزاد است پیرامون این دو مقوله به کاوش و تحقیق بپردازد. اما بشرطی که مجذوب ظاهر زیبا و فریبندهی باطل نگردد.
اما کسی که با مبانی و معانی عقیدهی اسلامی آشنا نباشد و نتواند حق و باطل را از هم تمییز دهد. اجازه دادن به همچو فردی برای ورود به میدان تحقیق و کاوش عقلانی و فلسفی ظلم تلقی میشود چون چنین فردی، نمیتواند در مقابل فلسفه، از حریم شریعت دفاع کند. لذا آن را ناتوان، محکوم و عاجز معرفی میکند و آن را به خدمت فلسفه درمیآورد؛ که جایز نیست.
۱۲- و اما ادعای تضییق مصادر و راههای معرفت فاقد اعتبار است چون بدیهی است که هر معرفتی طرق و مصادر مخصوص خود را دارد مثلا علم شیمی و سایر علوم طبیعی و همچنین علوم اجتماعی همگی منابع و مصادر مخصوص خود را دارند عقاید اسلامی و علوم دینی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و مصادر مخصوص خود را دارند. این مصادر «قرآن و سنت» هستند لذا پسندیده نیست که شناخت مفاهیم و معانی عقاید را در غیر قرآن و سنت جستجو کنیم و به جای آنها منابعی همچو فلسفهی یونانی را (مثلا) بعنوان مصدر معرفت عقاید مورد استفاده قرار دهیم.
۱۳- بعضی اوقات گفته میشود شریعت اسلامی امور اعتقادی را به روشنی تفصیل و تبیین نکرده لذا برای معرفت تفصیلی امور اعتقادی مراجعه به فلسفه ضروری میباشد. این سخن نیز باطل است و فریبی بیش نیست چون امور اعتقادی از مهمترین مطالب دین اسلام بشمار میروند و از نظر عقل سالم محال است که شارع مقدس از توضیح و بیان این مطالب مهم و اساسی غافل مانده آن را برای مردم به تفصیل بیان نکرده باشد یا برای معرفت اصول اعتقادی ما را حوالهی منابع دیگری - سوای قرآن و سنت - نماید در حالی که از ذکر نواقض وضو و کیفیت استنجاء و امثال اینها (از فروع فقهی) غافل نمانده و جزئیات آنها را به تفصیل بیان کرده است. و از آنجا که شارع معانی و مفاهیم عقاید اسلامی را در قرآن و سنت به بهترین شیوه بیان کرده است، از باب تقریر و بیان واقع شایسته است بگوئیم یگانه مصدر معرفت عقاید اسلامی «قرآن کریم و سنت رسولاللهص» میباشند. اما این سخن هرگز بدین معنی نیست که استفاده از تجارب و دستآوردهای عقل سالم را مردود بدانیم و انکار کنیم و از آن بعنوان یکی از ابزارهای شناخت کمک نگیریم و ذکر این واقعیت خالی از فایده نیست که قرآن کریم به دلایل عقلی اعتراف کرده و میفرماید:
﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِيَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن يُحۡيِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِيَ رَمِيمٞ ٧٨ قُلۡ يُحۡيِيهَا ٱلَّذِيٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلۡقٍ عَلِيمٌ ٧٩﴾[یس: ۷۸-۷۹].
«و برای ما (خدا) ضربالمثل زد و آفرینش خود را (از خاک) به بوتهی فراموشی سپرد گفت: چه کسی (این) استخوانها را زنده میکند و حال آنکه پوسیده گشتهاند بگو آنها را زنده میکند آنکه آنها را بار اول از نیستی و عدم به عالم هستی آورده است و او به هر آفریدهای آگاه است».
در این آیهی شریفه اشاره شده که اعاده و بازسازی چیزی سهل و آسانتر از ابداع و آفرینش آن از عدم است.
آنچه راجع به اصالت و مرجعیت قرآن و سنت در معرفت عقاید گفتیم هرگز مانع از استفاده از اقوال حکیمانه و نکات ارزندهی فلاسفه و دانشمندان نیست چون آنها بعد از تأمل فراوان این سخنان را بر زبان راندهاند و کلمات حکیمانه گهربار آنان مقوّی و موکد عقاید اسلامی بشمار میروند. برای مثال قول بعضی از آنها به استحالهی قدم عالم. همچنین این مطلب مانع از بهرهوری از علوم جدید مانند زیستشناسی و گیاهشناسی و فیزیک و شیمی و سایر علوم طبیعی مبین و کاشف عجایب موجود در هستی نمیشوند که ترکیب عجیب و آفرینش بینظیر و دقت در قوانین حاکم بر هستی را به ما نشان میدهند چنانکه علم ستارهشناسی عجایب اجرام آسمانی را به ما مینمایاند. استفاده از این علوم بعنوان یک واجب کفائی - در مقام کشف و معرفت عقاید اسلامی - مبین اهمیت تفکر در آفرینش آسمانها و زمین است که بیشک تفکر و اندیشه در هستی جز از طریق این علوم امکانپذیر نمیباشد.
با وجود این: «استدلال عقلی و اقوال حکما، و علوم طبیعی میتوانند بعنوان مصادر مستقل در معرفت عقاید اسلامی عمل کنند و یک یا همهی آنها بصورت دستهجمعی به معارضهی معانی عقاید اسلامی موجود در قرآن و سنت برخیزند و نمیتوانیم عقیدهی حاصله از این منابع دست دوم را بر عقیدهی حاصله از قرآن و سنت ترجیح دهیم».