قضا و قدر و تأثیر آن در سلوک و رفتار انسان

فهرست کتاب

۵- مقابله‌ی قدر با قدر

۵- مقابله‌ی قدر با قدر

چنانکه در مقطع سابق گفتیم ضرورت مباشره‌ی اسباب مادی و استفاده از دست‌آوردهای فکری، از اینجا ناشی می‌شود که ترک آن‌ها باعث می‌شود افراد مغرض و نادان بر شریعت اسلام خرده بگیرند و آن را ناقص و ناکافی بپندارند. و یکی از اصول عقاید اسلامی نیز تعطیل گردد.

اضافه می‌کنم کسی که به قضا و قدر ایمان داشته باشد با استفاده از «قدر» به مقابله با دیگر «قدر»‌ها برمی‌خیزد بدین معنی که مادام دافع و مانعی در اختیار داشته باشد تسلیم قدر نمی‌شود بلکه از اسباب و وسایل مادی را استفاده می‌کند و با بهره‌گیری از آن‌ها با قدر به مقابله برمی‌خیزد. امام عبدالقادر گیلانی رحمه الله در این زمینه می‌گوید:

«بسیاری از مردم اگر به مسئله‌ی قضا و قدر رسیدند امساک و توقف می‌کنند اما روزنه‌ای بر من باز شده که با استفاده از آن قدر حق را با حق و برای حق، مقابله خواهم کرد».

منظور او این است که با استعانت از خداوند به مقابله با مقدورات برمی‌خیزم و در این راه هدفی جز جلب رضایت او ندارم. تفصیل این سخن اینکه: بر مسلمان لازم است همواره احتیاط پیشه کند و حذر داشته باشد تا گرفتار مشکلات و مصائب نشود و اگر گرفتار شد در راه دفع آن بکوشد، مثلا به منظور مصونیت از مرض اسباب پیشگیری فراهم کند و از آن‌ها استفاده نماید و از مکان آلوده به میکروب و اسباب آلوده دوری گزیند و در هنگام جنگ نیز احتیاط کند و خود را در معرض تیرهای دشمن قرار ندهد. این احتیاط هرگز به معنی بی‌اعتقادی به قضا و قدر و مخالفت با آن نیست بلکه از باب استفاده از «قدر» به منظور نجات و رهایی از «قدر» محسوب می‌گردد. چون از آنجا که قدر بر ما مجهول است و احتمال وقوع آن می‌رود اسباب جلوگیری از وقوع آن را فراهم می‌نماییم اگر وقوعش نزد خدا مکتوب و مقدر باشد حتما واقع خواهد شد و مباشره‌ی اسباب دفع آن، سودی نخواهد بخشید و اگر مقدر و مکتوب نباشد فراهم نمودن اسباب وقوعش، سود نخواهد بخشید، منظور این است که مباشره‌ی اسباب مانع از وقوع آنچه خدا مقدر کرده نمی‌شود چنانچه اسباب دفع آن را دفع نمی‌کنند. در حدیث صحیح آمده است: «عرض شد ای رسول خداصآیا درمانی که از آن استفاده می‌کنیم یا دعایی که به عنوان «رقیه» از آن بهره می‌گیریم قدر خدا را رد می‌نمایند؟ فرمود این هم از جمله‌ی قدر خداست اگر تقدیر خدا بر این باشد انسان به مرض مبتلا نشود مباشره‌ی اسباب سلامتی را برایش فراهم می‌نماید.

وقتی حضرت امیرالمؤمنین عمر بن خطابسبر دروازه‌های شام مشرف شد و دریافت که در آنجا بیماری طاعون شیوع یافته قصد بازگشت و عدم ورود به شهر نمود ابوعبیده‌ی جراحسپرسید:

ای امیرالمؤمنین از قدر خدا فرار وجود دارد؟ عمرسفرمود: کاش غیر از تو این سخن را بر زبان می‌راند بلی از قدر خدا فرار می‌کنیم و در قدر خدا واقع می‌شویم سپس عبارتی بدین مضمون بر زبان جاری کرد: «اگر گله‌ای گوسفند یا شتر همراه داشته باشی و در مقابل شما چراگاهی خشک و بی‌علف، و دیگری حاصلخیز و پرعلف موجود باشند چه گله‌ات را در زمین خشک بچرانی چه در زمین پر از علف، یا از زمین خشک به زمین حاصلخیز بروی همگی به اراده و تقدیر خداست».

نوع دوم از مقابله قدر به قدر: مباشره‌ی اسبابی است که رفع‌کننده‌ی قدر اول هستند همانند استفاده از درمان جهت رفع مرض، و جهاد و فداکاری جهت بیرون راندن دشمنان و کفار اگر قصد اشغال مملکت و سرزمین مسلمانان را داشته باشند و بخواهند بر آن مسلط شوند باید با آن‌ها به مبارزه برخاست همچنین التجاء و بازگشت بسوی خدا و استغفار از او در صورت قطع بارش باران، چنانچه در این زمینه خداوند از حضرت نوح نقل می‌کند که خطاب به قومش فرمود:

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا ١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا ١١ وَيُمۡدِدۡكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ جَنَّٰتٖ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢[نوح: ۱۰-۱۲].

«پس (خطاب به قوم خود) گفتم از خدای خود طلب مغفرت کنید همانا او بسیار بخشنده است خدا از آسمان باران‌های پر خیر و برکت را پیاپی می‌باراند و بوسیله‌ی اموال و فرزندان یاری‌تان خواهد داد و باغ‌های سرسبز و فراوان بهره‌ی شما می‌سازد و رودبارهای پرآب در اختیارتان می‌گذارد».