قضا و قدر و تأثیر آن در سلوک و رفتار انسان

فهرست کتاب

یک اعتراض

یک اعتراض

۸- ممکن است از باب اعتراض، یا استفهام گفته شود، آیا طرح اصل اتحاد مصدر، باعث روگردانی از دست‌آوردهای افکار و اندیشه‌ی عقلا و فلاسفه‌ی قدیم و جدید نمی‌شود؟ بدین معنی که در میدان عقیده هرگونه بهره‌گیری از ثمرات فکر ایشان خودداری می‌شود؟

اگر جواب این سئوال مثبت باشد، لازمه‌ی آن حجر بر عقول، و تضییق طرق معرفت، و مخالفت با روش علما و متفکران قدیمی است. چون آن‌‌ها فلسفه‌ی یونانی را یاد گرفته، و در محاورات خویش از آن استفاده نموده و در میادین اعتقاد اسلامی نیز بدان استدلال می‌کردند. آیا می‌توان آن‌‌ها را غافل و بی‌خبر از اصل اتحاد مصدر معرفت تلقی کرد؟.

و اگر در جواب بگویید نه، بلکه بر آن اطلاع داشته‌اند، اصل مورد ادعا از اساس فرومی‌ریزد و به جای وحدت مصدر در معرفت عقاید اسلامی تعدد مصادر خواهد نشست [۴].

[۴] اصحاب فرق و پیروان مذاهب اسلامی، پیرامون اختلاف میان عقل و نقل و اینکه در میدان معرفت دینی اصل به کدام یکی است، به سه گروه تقسیم شده‌اند: ۱) گروهی راه افراط در پیش گرفته و نقل (وحی) را یگانه مصدر تلقی، و معرفت دینی تلقی کرده‌اند. این گروه به سلفیون نصوصی یا نقلیون مشهورند. آنها به بهانه استمساک به نصوص «ولو ضعيف» باب تعقل و خردورزی را بر خود مسدود کرده هر نوع نوآوری و ابداع را بدعت می‌پندارند و با آن به مبارزه برمی‌خیزند، به ظواهر سطحی نصوص اکتفا نموده و با استناد به آنها فتاوای عجیب و غریبی صادر می‌نمایند. ۲) گروهی که درست برعکس گروه اول راه تفریط در پیش گرفته به بهانه تعقل و آزاداندیشی در موارد کلان اقدام به تعطیل نصوص کرده یا در مقام تبیین و تفسیر آنها دست به دامن تأویل‌های فاسدی می‌شوند که روح نصوص از آنها بری و به هیچ عنوان با شریعت اسلامی سازگاری ندارند. معتزله‌ها و تا حدی متکلمین و گرایش‌های فلسفی (با تفاوت‌هایی که با هم دارند) همگی از این گروه تفریطی بشمار می‌روند. این گروه سلفی‌ها را به جمود و تحجر متهم کرده و آنها را سد راه پیشرفت و نوآوری در اندیشه می‌دانند. ۳) در برابر دو گروه فوق گروهی قرار دارد که معتدل هستند و خود را فرقه‌ی «وسطیه» می‌نامند، آنها از افراط و تفریط دو گروه فوق دور هستند و از عقل و نقل به نسبت مساوی استفاده می‌نمایند و هر کدام را در جایگاه مناسب و شایسته‌ی خود قرار می‌دهند. طرفداران این دیدگاه نوعی سلفیت آمیخته با عقلانیت را خمیرمایه‌ی. افکار و اندیشه‌های اعتقادی خود قرار داده، خود را سلفیون روشن‌بین یا واقع‌نگر می‌نامند. سیدجمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده و رشید رضا و شهید حسن البنا و .. از پیشگامان این مدرسه (سلفی عقلانی) بشمار می‌روند. البته علاوه بر اینها در میان فرق کلامی، پیروان شیخ ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی را نیز می‌توان اصحاب و طرفدار - یا حداقل نزدیک به - این مدرسه (سلفی عقلانی) نامید لیکن با وجود اندک تفاوتی بین تلقی آنها از سلفیت و عقلانیت. «م.»