۶- مشاهدهی قدر به هنگام انجام نیکیها
۴۴- ایمان به قضا و قدر باعث میشود فرد مؤمن توفیق انجام نیکیها را از خدا بداند و گرفتار غرور و خودباختگی نگردد در نتیجه رفتارش سالم و درونش تزکیه شود. تفصیل این مطلب اینکه، انسان مؤمن به قضا و قدر، همواره بیاد قدر خداست و آن را در ذهن خود پرورش میدهد و به هنگام انجام حسنات و صالحات آن را به یاد میآورد و این امر حالتی در او ایجاد میکند که صریحا اعتراف میکند هرآنچه از او صادر میشود محض فضل خدا بوده و او تأثیری در آن ندارد و این عقیده باعث میشود که هرگز احساس غرور و به خود بالیدن نکند و بر کسی منت ننهد و از همهی امراض درونی مصون بماند. زیرا وجود این امراض در درون انسان، ریشه در اعتقاد به امتیاز و خودبرتربینی او بر دیگران دارند که او را وادار به تکبر بر آنها و اعجاب به خود مینمایند در این میدان فرق نمیکند این امراض ناشی از انجام عبادات و اعمال صالح باشند یا بهرهمندی از نیروی علمی و بدنی یا قدرت و سلطنت یا سرمایه و اموال یا پیروان فراوان و امثال اینها.
اگر فرد به هنگام دستیابی به نیکیها آن را به قدر خدا ارجاع دهد یا وقت بدست آوردن یک امتیاز آن را قدر خدا و آن را محض فضل او بر خود تلقی نماید احساس غرور و تکبر و عجب و منت بر دیگران از قلبش رخت برمیبندند و به جای آن دست دعا به سوی خداوند بلند میکند و زبان به شکرانه و ستایش او میگشاید و میگوید:
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ﴾[الأعراف: ۴۳].
«گفتند: خدائی را سپاسگزاریم که ما را به سوی این هدایت کرد و اگر خداوند ما را هدایت نمیکرد شایستهگی هدایت یافتن را پیدا نمیکردیم».
هدایت خدا برای یندگانش شامل اعمال صالحهای که انجام میدهند و علم به حقایق دینی و سایر اعمال است.
۴۵- چنانکه مشاهدهی قدر به هنگام انجام نیکیها برای فرد مسلمان مفید واقع خواهد شد [و او را از مرض عجب و خودبزرگبینی مصون نگه میدارد] از بعد دیگر: نیازمندی همیشگی و دائمی مسلمان به خدا را نشان میدهد و روحیهای در او بوجود میآورد که همواره خود را محتاج رحمت خداوند میداند و از او طلب مغفرت مینماید و هیچ توجهی به اعمال خود نمیکند و بدان مغرور نمیشود. عقیدهی قطعی دارد که رهائی و نجاتش در آخرت منوط به محض فضل و رحمت خداست نه اعمال خودش، چون اعمال نیکوی او نیز محض فضل خدا هستند و بوسیلهی آنها استحقاق ورود به بهشت را پیدا نمیکند بلکه به فضل و رحمت خدا مستحق ورود به بهشت میشود لهذا در حدیث شریف آمده:
«لَنْ يُدْخِلَ أَحَدًا عَمَلُهُ الْجَنَّةَ» قَالُوا: وَلَا أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «لاَ، وَلاَ أَنَا إِلاَّ أَنْ يَتَغَمَّدَنِي اللَّهُ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ»[بخاری و مسلم].
«هیچیک از شما بوسیلهی اعمالش وارد بهشت نمیشود. عرض کردند: حتی شما ای رسول خداص؟ فرمود: حتی من، اما خداوند پوششی از فضل و رحمت خویش بر من کشیده است».
۴۶- بعضی از باب اعتراض میگویند: این سخن بوسیلهی فرمودهی خدا منقوض است، که میفرماید:
﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٣٢﴾[النحل: ۳۲].
«وارد بهشت شوید به سبب آنچه که انجام دادهاید».
در این آیه دخول بهشت منوط به انجام عمل شده است، اگر چنین است چگونه میگوئید کسی بوسیلهی عملش داخل بهشت نمیشود؟ یا از شأن ارزش و اهمیت عمل میکاهید؟.
در جواب گویم با در ﴿بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٣٢﴾ سبیه است و ما منکر اسباب نیستیم و منکر دخول بهشت به سبب عمل صالح نیستیم، بلکه آنچه منکرش هستیم این است که، عمل بها و عوض دخول بهشت قلمداد شود و این مطلب را حدیث شریف نفی میکند «لن یدخل احدکم الجنة بعمله»«باء» در «بعمله» برای معاوضه و مقابله است چنانکه در جمله: «این قلم را به درهم خریدم» با برای مقابله و معاوضه است. عمل، عوض و بهای دخول بهشت تلقی نمیشود و هرگز صحیح نیست عمل را عوض آن بدانیم. برای تقریب این معنی از اذهان میگوییم، اگر انسان در طول عمر اعمال صالح انجام دهد هیچ نسبتی بین عمل او در عمر محدود و نعمتهای جاویدان بهشت وجود ندارد چون شایسته نیست اعمال انجام شده در مدت زمان محدود را مقابل و بهای نعمتهای ابدی بهشت بدانیم؟ با این وصف بایستی دخول بهشت را فقط نتیجهی فضل و رحمت خدا بدانیم، تحصیل این معنی و انجام آن جز بوسیلهی مشاهده دائمی نقش قدر به هنگام انجام حسنات ممکن نیست.
۴۷- فایدهی دیگری که از مشاهدهی قدر خداوندی به وقت انجام حسنات حاصل میشود اینکه اگر کسی در حق دیگری نیکی کرد حق منت نهادن و برتریجوئی بر او و انتظار عوض از او در وجودش پدیدار میشود، اما اگر انسان همه چیز را به قدر ارجاع دهد و هر امری را جلوهی قدرخدا بداند احساس منت نهادن در وجود او خواهد مرد چون در پرتو ایمان به قدر میداند که او واسطهای بیش نبوده و آنچه را که خدا مقدر کرده به او رسانده پس هیچ جایی برای منت نهادن و انتظار معاوضه وجود ندارد.
اگر کسی هدیهای توسط غلامش برای دیگری ارسال نماید آیا غلام میتواند بر او منت نهد یا برتری جوید در حالی که او واسطهای بیش نبوده است؟
اگر فرد مؤمن به قضا و قدر بر کسی که دربارهاش نیکی ورزیده منت نکند من باب اولی در صورت انجام ندادن کاری برایش بر او هیچ منتی نمینهد. از برکت این روش پسندیده است که فرد مؤمن به قضا و قدر از جملهی کسانی محسوب میشود که خداوند در مورد آنها فرموده است:
﴿إِنَّمَا نُطۡعِمُكُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُكُورًا ٩﴾[الإنسان: ۹].
«فقط بخاطر خدا شما را روزی میدهیم و از شما هیچ پاداش و تشکری نمیخواهیم».