قضا و قدر و تأثیر آن در سلوک و رفتار انسان

فهرست کتاب

اصل نهم: لزوم مباشره‌ی اسباب

اصل نهم: لزوم مباشره‌ی اسباب

۳۱- ایمان به قضا و قدر مانع از مباشره‌ی اسباب نیست و انسان را به کمکاری و تنبلی فرانمی‌خواند. چنانچه مستشرقین و نادانان می‌پندارند [۱۴]بلکه برعکس ایمان به قضا و قدر ما را به استفاده و بهره‌گیری هرچه بیشتر از اسباب و مسببات فرا می‌خواند. چنانچه این مطلب را بعدا توضیح خواهیم داد.

و کافی است در این جا به این نکته اشاره کنیم که آنچه خداوند مقدر فرموده آن را طبق قانون اسباب و مسببات مقدر فرموده چنانکه در اصل هشتم توضیح دادیم پس اسباب و مسببات همگی به تقدیر خداوند بوده و بر ما لازم است به منظور دسترسی به نتایج و ثمرات قدر از اسباب استفاده کنیم.

۳۲- چشم‌پوشی از اسباب و مسببات در واقع چشم‌پوشی از شریعت خدا است. چون شریعت اسلام ایمان و عمل صالح را سبب نیل به سعادت و رستگاری و رضوان و رفتن به بهشت قلمداد کرده است. همچنان که کفر و معاصی و مخالفت با شریعت را سبب بدبختی، خشم خدا و ورود به جهنم قلمداد کرده پس هرکس از اسباب رویگردانی کند در واقع از دین خدا رویگردان شده و پوشش اسلامی را از صورت و پوست خود برکنده است هرچند ادعا کند که آنچه انجام داده به تقدیر خدا بوده و اگر مباشره‌ی اسباب هم نمی‌کرد باز واقع می‌شد. این توجیه به حال او سودمند واقع نخواهد شد چون خداوند متعال وعده داده در صورت مباشره‌ی اسباب پیروزی را نصیب استفاده‌کنندگان کند و هرکس بدون استفاده از اسباب خواهان حصول نتیجه باشد همانند کسی است که بدون شخم زدن زمین و پاشیدن بذر، انتظار برداشت محصول را داشته باشد.

۳۳- ذکر این نکته خالی از فایده نیست که مباشره‌ی اسباب هرگز به منزله‌ی اتکای کامل و تعلق قلبی بر آن‌ها نیست بدین معنی که معتقد باشیم در صورت مباشره‌ی اسباب حصول نتیجه‌ی قطعی است بلکه علاوه بر وجود سبب اصلی [مباشره‌ی اسباب] ظاهری باید چند سبب فرعی دیگر آن را قوت بخشند و موانع از سر راه زدوده شوند تا نتیجه حاصل گردد [۱۵][و باید علت‌العلل که ارده‌ی خداوند است به وجود آن شیئ تعلق گیرد] لذا اعتماد و توکل قلبی باید تن‌ها بر خدا باشد نه بر حصول اسباب، چنانچه توضیح این مطلب در آینده داده خواهد شد.

[۱۴] لازم به توضیح است مستشرقین غربی و کسانی تحت تأثیر تبلیغات آنها، ایمان به قضا و قدر را عامل کمکاری و تنبلی و وسیله‌ی دوری از جهد و تلاش، خلاقیت و نوآوری می‌دانند و عامل عقب‌ماندگی مسلمانان را، به موضوع ایمان به قضا و قدر، ربط می‌دهند. این گروه از آنجا که جز اسباب مادی، به اسباب دیگری ایمان ندارند مسئله‌ی آفریدگار و مرید بودن خدا را بخوبی هضم نکرده‌اند یا تحت تأثیر افکار مادیگراها منکر معنویت و تأثیرات معنوی هستند. این است که لب به این ادعا می‌گشایند. لیکن کسی که با جهان‌بینی اسلامی اشنا باشد و بداند که در این جهان‌بینی بین دنیا و آخرت، ماده و معنویت توازن وجود دارد قطعا چنین فکری به مغز خود راه نخواهد داد. «م.» [۱۵] مثلا برای جوانه‌زدن و به ثمر رسیدن یک بذر علاوه بر سبب اصلی - شخم زدن زمین و پاشیدن بذر - باید چندین سبب دیگر دست بدست هم بدهند و کلیه‌ی موانع از سر راه برداشته شوند، از جمله مساعد بودن شرایط جوی، رسیدن نور و انرژی گرمایی کافی به بذر، مساعد بودن عناصر خاکی برای پرورش بذر، وجود آب کافی و تغذیه‌ی مناسب علاوه بر همه‌ی این اسباب، باید از طریق محافظت و ویرایش به آن توجه کافی شود. مقابله با علف‌های هرز و پاکسازی محیط بذر از وجود آنها، سمپاشی بوقت لزوم و پیشگیری از دسترسی حیوانات موذی به آن و ... بعد از همه‌ی این مسائل است که یک بذر به ثمر می‌رسد. لیکن اگر قدر خدا بر به ثمر نرسیدنش باشد موانع و مشکلاتی فراروی رشد آن بوجود می‌آورد که مقابله با آنها و گریز از آنها امکان‌پذیر نخواهد بود. این است که تکیه بر اسباب مادی کفایت نمی‌کند بلکه باید از باب قانون اسباب و مسببات، از آنها استفاده کنیم بعدا بر خداوند توکل ورزیم چنانکه رسول خدا حضرت محمد مصطفیصخطاب به اعرابی فرمود: «اعقلها ثم توکل علي الله» (آن را ببند بعد بر خدا توکل کن.) «م.» داستان از این قرار است که گویا روزی حضرت محمدصدر مسجد نشسته بود یک اعرابی سوار بر شتر به خدمت ایشان آمد و شتر خود را نزد در مسجد رها کرد. حضرت پرسید: چرا شترت را نمی‌بندی؟ گفت: بر خدا توکل می‌کنم فرمود: اول آن را ببند بعد بر خدا توکل کن. «م»