گفتار علما پيرامون ممانعت از حوض
امام نووی/ میگوید: «این از مواردی است که علما در تعیین مراد آن نظرهای متفاوتی دارند:
اول: این که منظور منافقان و مرتدان هستند که احتمال دارد با پاها و چهرههایی درخشان [۹۳] حشر شوند و رسول الله ج به خاطر علامتی که دارند، آنان را صدا زند و به ایشان گفته شود که: اینان از گروهی که به شما وعده داده شده نیستند، زیرا پس از شما تغییر یافتند، یعنی بر اسلامی که به آن تظاهر میکردند، نمردند.
و دوم: منظور کسانی هستند که در زمان رسول الله ج بودهاند و پس از ایشان مرتد شدهاند، گرچه سیمای درخشندهای ندارند، چون که رسول اللهج در حیات خویش آنان را مسلمان میدانستهاند، آنان را صدا میزدند و گفته میشود که: آنان پس از شما مرتد شدهاند.
سوم: منظور گناهگارانی هستند که به اصل توحید مردهاند و بدعتگرایانی که بدعتشان آنان را از دایرهی اسلام خارج نکرده است.
بنابراین نظریه، آنهایی که از حوض رانده میشوند این، الزاماً به معنای جهنمی بودن آنان نیست، و امکان دارد که رانده شدن از حوض مجازات آنان باشد و پس از آن خداوند بر آنان رحم کند و بدون عذاب به بهشت ببرد، [۹۴] طرفداران این نظریه میگویند: بعید نیست که این افراد پاها و چهرههایی درخشان داشته باشند و نیز امکان دارد که آنان در زمان رسول الله ج و یا پس از ایشان باشند و رسول الله ج آنان را با سیمایشان بشناسند.
امام حافظ ابوعمر بن عبدالبر/ میگوید: «هرکس در دین بدعتی ایجاد کند امثال: خوارج، روافض و دیگر هواپرستان، از رانده شوندگان از حوض هستند، و همچنین ستم پیشههایی که میکوشند حق را بپوشانند و آنهایی که علناً مرتکب گناه کبیره میشوند، بیم آن میرود که همه آنان منظور این حدیث باشند» [۹۵].
قرطبی/ میگوید: «علمای ما رحمهم الله میگویند: هرکس از دین برگردد و یا در آن بدعتی ایجاد کند که خداوند نه به آن راضی است و نه به آن اجازه داده است، از رانده شوندگان از حوض خواهد بود، و راندهتر آنهایی هستند که از جماعت مسلمانان کناره گرفتند و به راهی دیگر میروند، خوارج با فرقههای متعددشان، روافض با ضلالتهای گوناگونشان، معتزله با گرایشها متفاوتشان، همه آنان از کسانی هستند که تغییر ایجاد کردند و همچنین ظالمان ستم پیشه که میکوشند حق را نابود کنند و اهل آن را به قتل برسانند و مقهورشان سازند و آنهایی که علناً مرتکب گناه کبیره میشوند و معاصی را سبک میشمارند و همهی گمراهان، هواپرستان و بدعتگرایان، و امکان دارد این طرد شدن فقط در یک حالتی باشد و در صورتی که تغییر ایجاد شده در اعمال باشد نه عقاید، پس از مغفرت الهی دوباره نزدیک گردند، با این احتمال، آنان با نور وضو شناخته میشوند و سپس گفته میشوند: دور شوید، و اگر از منافقان عصر رسول الله ج باشند که به ایمان تظاهر میکردند و در دل کافر بودند، ابتدا با توجه به ظاهر، با آنان رفتار میشود و سپس پرده برداشته خواهد شد و آنگاه به آنان گفته میشود: دور شوید، و جز کافر باطل گرایی که به اندازه دانه خردلی نیز ایمان نداشته باشد، کسی دیگر برای همیشه در جهنم نمیماند.
بسا امکان دارد که مرتکبین گناه کبیره که از حوض نوشیده باشند، در صورتی که به جهنم بروند، با تشنگی عذاب نشوند، والله اعلم.
ترمذی [۹۶] از کعب بن عجرهس روایت کرده است که میگوید: رسول اللهج به من فرمود: «أُعِيذُكَ بِاللَّهِ يَا كَعْبُ بْنَ عُجْرَةَ مِنْ أُمَرَاءَ يَكُونُونَ مِنْ بَعْدِى فَمَنْ غَشِىَ أَبْوَابَهُمْ فَصَدَّقَهُمْ فِى كَذِبِهِمْ وَأَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ فَلَيْسَ مِنِّى وَلَسْتُ مِنْهُ وَلاَ يَرِدُ عَلَىَّ الْحَوْضَ وَمَنْ غَشِىَ أَبْوَابَهُمْ أَوْ لَمْ يَغْشَ فَلَمْ يُصَدِّقْهُمْ فِى كَذِبِهِمْ وَلَمْ يُعِنْهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ فَهُوَ مِنِّى وَأَنَا مِنْهُ وَسَيَرِدُ عَلَىَّ الْحَوْضَ...» [۹۷].
«ای کعب بن عجره! من تو را از امیرانی که پس از من میآیند، به خدا میسپارم، هرکس نزدشان برود و دروغشان را تصدیق کند و آنان را بر ستمشان یاری دهد، از من نیست و من از او نیستم و بر من سر حوض وارد نخواهد شد، هرکس نزدشان نرود و یا اصلاً نزدشان نرود، بر دروغشان را تصدیق نکند و بر ستم، آنان را یاری ندهد، او از من است و من از او و بر من سر حوض وارد خواهد شد».
ابن هبیره/ میگوید: «به نظر من قطعاً این احادیث راجع به آنهایی است که پس از رسول الله ج مرتد شدند و از پرداخت زکات ممانعت ورزیدند و ابوبکرس با آنان جنگید و همچنین خوارج، همان اهل نهروان که صحابه امثال عثمان و علیش را تکفیر کردند و امثال این دو گروه و پیروان آنان». [۹۸]
و نیز میافزاید: «این حدیث قطعاً به آنهایی برمیگردد که پس از رسول الله ج مرتد شدند و با انکار وجوب زکات از پرداخت آن، سرباز زدند و دلیل آن این که، هنگامی که رسول الله ج رحلت فرمودند، آنان را به عنوان صحابی میشناختند بدین جهت، هنگامی که از میان برداشته میشوند میفرمایند: «أصحابي» آنگاه به ایشان گفته میشود: «نمیدانی که پس از تو چه کردهاند» و حدیث: «تعرض علىَّ أعمال أمتي»، «اعمال امتم بر من عرضه میگردد»، با این توجیه هیچ تضادی ندارد، زیرا آنان بر اثر ارتداد از امت ایشان خارج گشتهاند [۹۹] (و بدین جهت رسول الله ج از اعمال آنان مطلع نشدهاند)
عیاض/ میگوید: فرمودهی رسول الله ج: «رجال ممن صاحبني». در روایت انسس بر صحت تفسیر آن به اهل رده دلالت دارد، به این خاطر ایشان فرمودند: «سحقاً سحقاً». «دور شوید، دور شوید». زیرا رسول الله ج به گناهکاران امت خویش چنین نمیفرمایند بلکه برایشان شفاعت میکنند و به آنان توجه مینمایند و از خداوند معتال میخواهند که آنان را مورد عفو و بخشش قرار دهد. و نیز گفته شده است که آنان دو صنف هستند، گروهی گناهکارانی هستند که از راه استقامت مرتد شدند و اعمال صالح را به اعمالی ناشایسته تبدیل کردند و گروهی دیگر آنانند که: با کافر شدن مرتد شدند و کلمهی تبدیل شامل هر دو گروه میگردد» [۱۰۰].
ابن حجر/ از فربری نقل نموده است که: از ابوعبدالله بخاری از فبیصه روایت شده است که، آنان کسانی هستند که در دوران ابوبکرس از دین برگشتند و ابوبکرس با آنان جهاد کرد، تا این که کشته شدند و بر کفر مردند، اسماعیلی این روایت را از طریقی دیگر، متصلاً از قبیصه آورده است. خطابی میگوید: هیچکس از صحابه از دین برنگشتند، و آنان که مرتد شدند، گروهی از بادیه نشینان سخت دل بودند که هیچ نقشی در یاری دین نداشتند و این امر هیچ گونه ایرادی بر صحابه مشهور وارد نمیکند، و لفظ: «اصیحابی» با تصغیر دلالت بر اندک بودن آنان دارد، و نیز گفته شده است که مراد همان کفر است و منظور از «أمتي» امت دعوت است نه امت اجابت و حدیث ابوهریرهس «فأقول: بعداً لهم وسحقاً». سبب ترجیح آن است و این نکته که رسول الله ج از حال آنان اطلاع پیدا نکردند، این احتمال را تأیید میکند، زیرا اگر از امت اجابت میبودند، رسول الله ج از حال آنان آگاه میشدند، زیرا اعمال آنان بر ایشان عرضه میگردد، البته جملهی: «حتى إذا عرفتهم». در حدیث انس و ابوهریرهب این نظریه را رد میکند.
ابن التین میگوید: شاید آنان منافقان و یا مرتکبین گناهان کبیره باشند و نیز گفته شده است که: آنان گروهی از اعراب سخت دل هستند که از روی بیم و یا امید به اسلام گرویدهاند.
داودی میگوید: «بعید نیست که اصحاب کبایر و بدعتگرایان، از آنان باشند»، سپس ابن حجر/، قول سابق نووی/ را نقل کرده و افزوده است: «عیاض و باجی و دیگران قول قبیصه راوی حدیث را ترجیح دادهاند که میگوید: آنان کسانی هستند که پس از رسول الله ج مرتد شدند، و از شناختن آنان، لازم نمیآید که حتماً آنان دارای سیمای مسلمانان باشند، زیرا آن سیما تکریمی است برای مسلمانان که به وسیلهی آن، اعمالشان نمایان میشود اما مرتد هر عملی که داشته حبط شده است، و امکان دارد که رسول الله ج شخص آنان را بدون سیمای مخصوص، بر اساس همان حالتی که قبل از ارتداد داشتهاند، بشناسند، و بعید نیست که منافقان زمان رسول الله ج را نیز شامل باشد، همان گونه که در حدیث شفاعت آمده است: «وَتَبْقَى هَذِهِ الأُمَّةُ فِيهَا مُنَافِقُوهَا» [۱۰۱]. که دلالت بر آن دارد که منافقان نیز همراه با مؤمنان حشر میشوند و رسول الله ج شخص آنان را ولو این که سمیای مخصوص را نداشته باشند، میشناسند و هر کسی را که بشناسند بنا به همان حالتی که پیش از وفات ایشان، داشتهاند، آنان را صدا میزنند، برخی بعید میدانند که اهل بدعت مشمول این حدیث باشند، زیرا در حدیث به: «أصحابي» تعبیر شده است و اهل بدعت پس از آنان پدید آمدهاند، این اشکال چنین پاسخ داده شده است که: صحبت به معنای عام آن، حمل میگردد، و گروهی نیز از این جهت آن را بعید دانستهاند که مسلمان، گرچه مبتدع باشد، به او «سحقاً» گفته نمیشود، [۱۰۲] به آن پاسخ داده شده است که: کسی که به خاطر ارتکاب معصیتی محکوم به عذاب شده است و بعداً با شفاعت نجات پیدا میکند، اشکالی ندارد که به او گفته شود: «سحقاً» و همانند مرتکبین گناه کبیره، «سحقاً» به معنی سپردن آنان به حکم الهی، همراه با آمد نجات است، بیضاوی میگوید: لفظ: «مرتدین» قطعاً دلالت بر ارتداد از اسلام ندارد و فقط یکی از احتمالات است و نیز احتمال دارد که منظور، مؤمنان گناهکاری باشند که از راه استقامت برگشته و اعمال صالح خویش را با اعمال ناشایسته آمیختهاند».
ابویعلی با سندی حسن، از ابوسعیدس روایت نموده است که میگوید: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «يا أيها الناس إني فرطكم على الحوض فإذا جئتم قال رجل: يا رسول الله أنا فلان بن فلان، وقال آخر: أنا فلان بن فلان، فأقول: أما النسب فقد عرفته ولعلكم أحدثتم بعدي وارتددتم» [۱۰۳]. «ای مردم! من پیش از شما بر حوض میرسم، وقتی شما میآیید، مردی میگوید: من فلانی فرزند فلانی هستم و دیگری میگوید: من فلانی فرزند فلانی هستم، آنگاه من میگویم: نسب شما را که میدانم، لابد شما پس از من بدعت ایجاد کردید و مرتد شدهاید». احمد و بزار شبیه آن را از جابر روایت کردهاند [۱۰۴].
عینی/ به نقل از کرمانی میگوید: «آنان یا مرتدان هستند و یا گناهکاران» [۱۰۵].
و در توضیح: «فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ». میگوید: «یعنی: فقط افراد اندکی از آنان از جهنم نجات مییابند و این مطلب میرساند که آنان، دو گروهند: کارفان و گناهکاران» [۱۰۶].
شاطبی/ دربارهی حدیث: «فلیذادن رجال عن حوضی...» میگوید: برخی از علما آن را بر اهل بدعت حمل کردهاند و گروهی دیگر بر مرتدان از اسلام.
از حدیث یزید الرقاشی که خیثمه بن سلیمان آن را روایت کرده است، بر میآید که آنان اهل بدعت هستند، میگوید: از انس بن مالکس پرسیدم که: نزد ما گروهی هستند که ما را کافر و مشرک میدانند و حوض و شفاعت را تکذیب میکنند، آیا دربارهی آنان از رسول الله ج چیزی شنیدهای؟ گفت: آری، از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: پردهی میان بنده و کفر و شرک، ترک نماز است، هرکس آن را ترک کند، کافر است و حوض من به اندازهی أیله تا مکه است... گروهی با لبهای خشکیده بر آن وارد میشوند، و یک قطره هم از آن نمینوشند، هرکس امروز آن را تکذیب کند، در آن روز از آن نخواهد نوشید».
این حدیث دلالت بر آن دارد که آنان، از اهل قبله هستند، و کافر خواندن مسلمانان از صفات خوارج و تکذیب حوض از صفات معتزله و دیگران است.
اضافه بر آن، لفظ «ألاهلمّ» [۱۰۷]. در حدیث مؤطا نیز بر همین مطلب دلالت میکند، زیرا رسول الله ج آنان را با درخشندگی پیشانی و پاها که از ویژگیهای این امت هستند، میشناسند، بنابراین اگر آنان از این امت نمیبودند، رسول الله ج با علامت مذکور آنان را نمیشناختند. سپس شاطبی حدیث سابق ابن عباسب را آورده است که در آن آمده بود: «فَيُقَالُ هَؤُلاَءِ لَمْ يَزَالُوا مُرْتَدِّينَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ مُنْذُ فَارَقْتَهُمْ». «و میگوید: احتمال دارد که منظور این حدیث همانند حدیث موطاء، اهل بدعت باشند، و نیز احتمال دارد که منظور کسانی باشند که پس از رسول الله ج مرتد شدهاند» [۱۰۸].
ابن العربی در شرح حدیث سابق میگوید: «... اگر گفته شود: چگونه آنان با آن که دارای درخشندگی وضو هستند، به آنان گفته میشود: سحقاً؟ در پاسخ میگوییم: این دو احتمال دارد، یکی این که: آنان در یک وضعیت رانده میشوند و در وضعیتی دیگر، پس از مغفرت دوباره راه داده میشوند، البته این در صورتی است که ایجاد تبدیل در اعمال باشد نه در عقاید. و نیز گفته شده است که: آنان منافقانی هستند که ظاهراً مسلمان و در باطن کافر بودهاند، ابتدا به هر کدامشان نوری داده میشود و گمان میکنند که به مرتبهای رسیدهاند، آنگاه پرده برداشته میشود و حقیقت آشکار میگردد» و میگوید: حدیث: «فلیذادن رجال عن حوضی» معجزهای است، زیرا از دو چیز خبر میدهد، یکی: تغییر و تبدیلی است که پس از وفات ایشان در مردم ایجاد میشود، دوم: اتفاقی که در قیامت میافتد و کسی غیر از او، آن را نمیداند» [۱۰۹].
زرقانی به نقل از باجی رحمهما الله میگوید: «احتمال دارد که منافقان و مرتدان و هرکس وضو بگیرد با درخشش پیشانی و پاها حشر شوند، و به این خاطر رسول الله ج آنان را صدا میزند، اگر این سیما مخصوص مؤمنان میبود،آنان را به گمان این که از امت وی هستند، صدا نمیزدند و نیز احتمال دارد که منظور کسانی هستند که رسول الله ج را دیدهاند و پس از ایشان تغییر کردهاند و مرتد شدهاند و رسول الله ج با توجه به شناخت قبلی ولو این که درخشندگی پیشانی و پا نداشته باشند، و به صرف این که در حیات ایشان به نام مسلمان شناخته میشدهاند، آنان را صدا میزنند، عیاض میگوید: نظر اول وجیهتر است، روایت شده است که ابتدا به منافقان نور داده میشود و وقتی که به آن نیاز پیدا میکنند، خاموش میشود، پس همان گونه که خداوند با توجه به ایمان ظاهریشان به آنان نور میدهد و هنگام نیاز بر پل صراط، خاموش میشود، بعید نیست که پیشانی و پاهایشان نیز درخشنده باشد و هنگام نیاز و رفتن سر حوض، به منظور عذاب و تمسخر از آن رانده شوند.
داودی میگوید: دلیلی وجود ندارد که رانده شوندگان از حوض حتماً جهنمی هستند، بلکه احتمال دارد که در یک مرحله رانده شوند و دچار سختی گردند و به آنان گفته شود: سحقاً، و سپس مورد لطف و رحمت خداوند و شفاعت رسول الله ج قرار گیرند.
عیاض و باجی میگویند: گویا آنان را از جملهی مؤمنان مرتکب گناه کبیره میداند و عیاض افزوده است: و یا از بدعتیهایی هستند که از دایره اسلام خارج نگشتهاند، و دیگران میگویند: بنابراین بعید نیست که آنان نیز دارای درخشندگی پیشانی و پاها باشند، زیرا آنان از مسلمانان شمرده میشوند [۱۱۰].
این است اقوال علما دربارهی معنای راندن از حوض و کسانی که رانده میشوند، و خلاصهی آن چنین است:
۱- آنان منافقانی هستند که در عهد رسول الله ج به اسلام تظاهر میکردند.
۲- آنان کسانی هستند که پس از رسول الله ج مرتد شدند و ابوبکر صدیقس با آنان جهاد کرد و با کفر از دنیا رفتهاند.
۳- آنان گناهکاران و مرتکبان کبایر هستند که با موحد در گذشتهاند.
۴- آنان اهل بدعت و هواپرستانی هستند که با بدعتشان از دین خارج نگشتهاند، و یا آنهایی که با بدعتشان از اسلام خارج شدهاند.
۵- آنان حکام و والیان ستمگری هستند که در ظلم و نابود کردن حق و کشتن اهل آن، از حد گذشتهاند و همچنین کسانی که با آنان همکاری کردهاند، آنان گرچه از جملهی گناهکاران و اهل معاصی هستند، به خاطر شر عظیمی که برای مسلمانان دارند، در حدیث، مخصوصاً از آنان یاد شده است.
۶- آنان منافقان و مرتدان امت رسول الله ج در اعصار مختلف هستند.
۷- آنان کافران هستند، (آن گونه که خواهد آمد)
برخی از علما گفتهاند که دو نوع ممانعت از حوض، وجود دارد:
اول: ممانعت عام: که شامل همه امتهای دیگر میباشد که به منظور راهنمایی آنان، انجام میگیرد تا به حوضهای پیامبران خود بروند، همان گونه که رسول الله ج فرمودند: «من مردم را از آن میرانم، همان گونه که شخصی شتران دیگران را از حوض خود میراند» ابن حجر/ میگوید: حکمت ممانعت مذکور آن است که رسول الله ج میخواهند هر شخصی را به حوض خودش راهنمایی کنند، همانگونه که قبلاً گذشت که هر پیامبری حوضی دارد و همه به کثرت پیروان خود افتخار میکنند، پس این نشانهی انصاف ایشان و رعایت حقوق دیگر پیامبران است نه این که از روی بخل آنان را برانند و نیز احتمال دارد، کسانی را که صلاحیت نوشیدن از حوض را ندارند، برانند، والله اعلم» [۱۱۱].
دوم: ممانعت خاص: که مخصوص مردمانی مشخص از امت رسول اللهج میباشد، همان گونه که در احادیث گذشته آمده بود: امثال: «مِنِّى وَمِنْ أُمَّتِى...». و غيره، والله أعلم.
شاید همه، جزو کسانی باشند که از حوض رانده میشوند، و احادیث گرچه عموماً بالفظ: «أصحابي»، «منکم» آمدهاند، اما الزاماً بر تخصیص زمان رسول الله ج دلالت نمیکنند، بلکه بنا بر اشاره برخی از نصوص، شامل تمام امت تا قیام قیامت خواهد بود، والله اعلم.
[۹۳] به حدیث ابوهریرهس اشاره میکند که میگوید: رسول الله ج فرمودند: «امت من بر حوض وارد میشوند و من مردم را از حوض دور میکنم همان گونه که مردی شتران دیگران را از شتران خود جدا میکند، گفتند: یا نبی الله! آیا ما را میشناسید؟ فرمودند: آری شما سیمایی دارید که دیگران ندارند، شما با پاها و چهرههایی درخشان بر اثر وضو، بر من وارد میشوید، گروهی از شما از رسیدن به من بازداشته میشوید و من میگویم: یا رب! اینها اصحاب من هستند، فرشتهای بر مکن پاسخ میدهد که: میدانی که پس از شما چه کردهاند؟» مسلم، الطهارة: (۲۴۶-۲۴۹) [۹۴] بر اساس عقیدهی اهل حق که با ارتکاب مطلق گناه اهل قبله را تکفیر نمیکنند، الوسيلة ص: ۳۲. [۹۵] مسلم با شرح نووی ۳/۱۳۶-۱۳۷. [۹۶] ترمذی: (۶۱۴)، نسائی: (۴۲۱۸)، احمد: (۱۸۱۲۶) صححه الالباني. [۹۷] التذكرة: ۱/۴۶۴-۴۶۵. [۹۸] الإفصاح ۷/۲۰۱-۲۰۲. [۹۹] الإفصاح ۲/۲۱۲. [۱۰۰] اكمال المعلم: ۲/۵۱، ۷/۲۶۹ [۱۰۱] بخاری، الاذان: (۸۰۶)، مسلم، الايمان: (۱۸۲). [۱۰۲] قرار دادن اهل بدعت از مطرودین بیان شده در حدیث برگرفته از لفظ: «اصحابي» نیست، بلکه برگرفته از لفظ: «احدثوا بعدك» و معنای عام لفظ: «أمتي» است، ابن اثیر در النهايه ص: ۱۹۲ میگوید: الحدث: پدیدهی جدید و ناپسندی است که در سنت از آن سراغی نباشد، و المحدَث: همان پدیده جدید است و به همین معنی در حدیث آمده است: «إياكم ومحدثات الأمور» محدثات: جمع مُحدَثة است و به چیزی گفته میشود که در قرآن و سنت و اجماع شناخته شده، نباشد. [۱۰۳] ابویعلی: (۱۲۳۳)، طیالسی: (۲۳۳۵)، احمد: (۱۱۱۳۸) و محقق آن گفته است: صحیح لغیره. [۱۰۴] فتحالباري ۱۱/۴۶۸ – ۴۶۹. [۱۰۵] عمدة القاري ۲۳/۲۰۶. [۱۰۶] عمدة القاري ۲۳/۲۱۴. [۱۰۷] مؤطا، الطهارة، (۶۲)، مسلم: (۲۴۹). [۱۰۸] الاعتصام ۱/۹۶ – ۹۸. [۱۰۹] القبس ۱/۱۲۷. [۱۱۰]. شرح الزرقاني ۱/۹۷ – ۹۸. [۱۱۱] فتح الباري ۱۱/۵۷۷.