جاهلیت قرن بیستم

اما برنامة هنری اسلام

اما برنامة هنری اسلام

آن هم مانند سایر موضوعات در آئین و برنامه الهی دارای توازن و پاکی و پاکیزگی است و در عالی‌ترین سطحی قرار دارد، یعنی: سطح شایسته خلیفة اللهی!.

و با این همه مزایا که در این پاکیزگی هست، بازهم انحراف انسان را از خلافت خدا در بحران‌های زندگی همه جا و همیشه در نظر دارد، و نیز ضعف فطری انسان را که هرگز باعث بیرون‌رفتن انسان از مدار انسان نیست نادیده نمی‌گیرد.

بلی، به این ترتیب آئین خدا همه نواحی و همه ابعاد زندگی انسان را از سیاست، اقتصاد، اجتماع، اخلاق، روابط مرد و زن تا هنر مورد توجه و مورد اصلاح قرار می‌دهد.

اما سازمان هنری اسلام هرگز این طبیعت را به خدائی برنمی‌گزیند، و هیچ وقت آن را به عنوان معبود حق ستایش و پرستش نمی‌کند، و همچنین هرگز انسان از دیدگاه هنر اسلامی خود اله و معبود نیست، و جایز هم نیست که این چنین باشد.

البته بدیهی است که این انسان دارای نیروهای گسترده‌ایست بس باعظمت! اما همه آن‌ها مخلوق خدا و موهبتی گرانبهائی نسبت به انسان از طرف خداست، و وظیفه انسان هم در ازاء این مواهب سپاسگذاری و تواضع و قدردانی در پیشگاه آفریدگار بخشنده و مهربان است!.

و اگر انسان به جای سپاس کفران کند، این یک نمونه بارزی از یک واقعیت منحرف است که گاهی در زندگی انسان از انسان رخ می‌دهد، و هنر اسلامی نیز آن را به عنوان نمونه‌ای از انحراف نمایش می‌دهد!!.

برخلاف سازمان هنری رومانتیک که برای فرار از خدای کلیسا همه جا در جستجوی معبودی دربست بود که دور از سلطه رجال دین یعنی: رجال کلیسانشین آن را قبله عبادت خود قرار بدهد، و از این طریق این طبیعت در این سازمان به عنوان معبود حق انتخاب شده است!!.

و همچنین انسان از دیدگاه هنر اسلامی هرگز معبود نیست، و جایز نیست که انسان این چنین باشد!.

بلی، البته بدیهی است که انسان دارای نیروهای گسترده و باعظمتی است، و لکن همه این نیروها مخلوق خدا و موهبتی از جانب خداست نسبت به انسان! و وظیفه انسان هم در برابر این موهبت‌ها سپاسگذاری و قدردانی در پیشگاه آفریدگار مهربان است!.

و حتی کوچکترین موضوعی را از موضوعات زندگی انسان فراموش نمی‌کند، و هرگز آن را از نظر دور نمی‌دارد!.

و جان سخن این که این آئین پاک الهی همه جا و همیشه تنها برنامه و آئینی است که از هرگونه نارسائی و انحراف به دور است، و برنامه و آئین‌های دیگر هرچه که هست یکسره جاهلیت است و جاهلیت!!.

زیرا همه آن‌ها به آن انحرافاتی آلوده‌اند که در گذشته نزدیک ما به تفصیل در باره آن‌ها سخن گفتیم، و بیان کردیم که چه شر و فسادی، و چه سرگردانی و عذابی را در صحنۀ زندگی مردم به راه انداخته است!!.

پس بنابراین، با در نظرگرفتن این حقیقت دیگر جای تردید نیست که زندگی روی خوشی نخواهد دید، جز با بازگشت به راه خدا و ایمان به خدا، و اجرای برنامه‌های آئین خدا در تمامی مراحل زندگی انسان!!.

و سر و سامان نخواهد یافت جز با بازگشت انسان به خدای خویش، پس بگذاریم قرآن در این باره سخن بگوید که شفای دردها در آنست: ﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ٩٦[الأعراف: ۹۶] «و اگر واقعاً اهل این دهکده‌های جهان ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند ما حتماً به روی آنان برکت‌هائی را از آسمان و زمین می‌گشائیم و فرو می‌ریزیم، اما آنان به علت آن چیزهائی که آنان کسب می‌کردند، به خاطر آن اعمال بدی که مرتب انجام می‌دادند! مؤاخذه نمودیم».

به هرحال فاش باید گفت: مردم جز یکی از این دو راه را در پیش روی خود ندارند یا باید به آئین خدا بازگردند و تقوا پیشه سازند و خدا را در مقابل حوادث ناگوار سپر قرار بدهند، تا او درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنان بازکند.

و یا باید به شیوه‌ی تکذیب و عناد و لجاجت خود ادامه بدهند تا خدا آنان را به کیفر اعمال و کردارشان برساند، بگیرد و گرفتار کند و بکوبد و ویران بسازد، و از هیچکس و هیچ چیز نهراسد!.

و با وجود این صراحت و روشنی در این قضیه همانطوری که در بخش‌های سه‌گانه گذشته بیان شد، بازهم این جاهلیت غرق‌شده در امواج ظلمات، بازهم این سرگردان بیابان سوزان غفلت و غرور، بازهم این بیچاره و جاهل و گرفتار، حتی برای یک لحظه کوتاه هم از این جهل و عناد بیرون نمی‌آید، و هنوزهم از این سرگردانی و بدبختی برنمی‌گردد که شاید بتواند قاطعانه و به طور جدی و از روی بصیرت و هوشیاری و بینائی در کار خود به اندیشه فرو رود، تا عمق این فساد ویرانگری را که هم اکنون به آن گرفتار است دریابد، و شدت احتیاج خود را به علاج قاطعانه و مؤثر و سریع این درد از نزدیک احساس بکند، شاید که علاج قبل از وقوع واقعه را خودش انجام بدهد. وإلا....

بلکه کار این جاهلیت از این هم زارتر است، زیرا در این جاهلیت نه تنها اسلام این آئین الهی از واقع زندگی مردم به دور است، بلکه همین مردم گرفتار با این همه گرفتاری و با این همه مصیبت‌هائی که این جاهلیت برای آنان فراهم ساخته است، همه جا اسلام را دشمن می‌بینند و دشمن می‌دارند، و قاطعانه از آن بیزارند!! چرا جاهلیت‌زدگان از اسلام بیزارند!؟.