تفسیر ولایت با روایت!
شما حتما خواهید گفت اینکه ما ولایت را به امامت تفسیر کردهایم به دلیل اینکه در کتب تفسیر آمده است که سبب نزول این آیه در باره علی ابن ابی طالبساست، زیرا در بعضی کتب تفسیر آمده است که علیسدر حالیکه در رکوع بود انگشترش را به سائلی بخشید! این ادعای شماست!.
پس بنابراین خود نص بر امامت دلالت نمیکند! و فهم این نص به معنایی که مورد نظر شماست جز با نص دیگری که در سنت آمده قابل فهم نیست! پس چگونه ادعا میکنید که امامت با دلیل قطعی ثابت شده است! و به اتفاق علمای اصول دلیل قطعی را نمیتوان دلیل قطعی نامید مگر هنگامی که خود آن بنفسه به مقصود اصلی دلالت کند.
پس چگونه است که تمام اصول و ارکان دین با دلائل قطعی از قرآن کریم ثابت شده است، دلائلی که خود آن دلائل صریح و واضح و روشن بدون نیاز به تأویل و تفسیر خارجی به آن اصول و ارکان دلالت قاطع دارند، اما امامت را میخواهید با دلیلی ثابت کنید که فهم و تفسیر آن دلیل نیازمند دلیل دیگری خارج از خود نص است در حالیکه موضوع مورد نظر به ادعای شما اصلی از اصول دین است که مسئله کفر و ایمان و بهشت و دوزخ به آن بستگی دارد؟!.